عطریانفر: سال ۸۸ خواسته یا ناخواسته جمهوریت را در برابر اسلامیت قرار دادیم


محمد عطریانفر گفت: در سال ۸۸، من نقد بزرگی که به دوستان خودمان داشتم این بود که ما ناخواسته یا خواسته، جمهوریت نظام را در برابر اسلامیت آن یعنی ولایت قرار دادیم.

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، محمد عطریانفر در گفتگویی که به همراه محمدکاظم انبارلویی با روزنامه ایران داشت، گفت: باید از نقد دولت استقبال کنیم. ما به‌دلیل ساختار نامساعدی که در سیاست‌‌ورزی داریم هیچ دولتی از حجم سنگین نقدها در امان نخواهد بود. ریشه این هم بر می‌گردد به اینکه رقابت‌های ما رقابت‌های اقتضایی است. ما همان‌طور که در بیان اعتقادات یک اصول دین داریم و یک فروع دین که باید نسبت منطقی بین آنها برقرار شود، در امر سیاست هم یک سری اصول سیاست‌ورزی و یک سری مناسک و فروع داریم. من همیشه بر این باورم بین اعتقادات قلبی و عمل انسان چهار رابطه برقرار است. کسی که می‌تواند بر اصول دین باورمند وبر فروع دین متمسک باشد، این انسان متعالی است. فردی می‌تواند هیچ اعتقاد و هیچ عملی نداشته باشد این هم کافر است.

وی افزود: انسانی هم می‌تواند در اصول باور داشته باشد اما در فروع دین به مناسک پایبند نباشد که می‌شود انسان کاهل. این سه تا در ادبیات اعتقادی ما پذیرفته شده و تکلیف ما با آنها مشخص است. یک مصیبتی داریم در حوزه اعتقادی کسانی هستند که اعتقادی ندارند اما به مناسک پایبند هستند. این در ادبیات دینی ما یعنی نفاق. باور من این است که در حوزه سیاست این گرفتاری‌ها را داریم. در این حوزه بالاخره کسانی هستند که دل و عملشان یکی است. من همیشه ستایش می‌کنم بزرگانی مثل مرحوم عسگراولادی را که بر سر اعتقاداتشان گاه خودشان را هم هزینه کرده‌اند. من نمونه‌های زیادی از دفاع ایشان از حقوق کسانی که با خود ایشان همفکر هم نبوده‌اند در ذهنم دارم. در نقطه مقابل و تضاد این موقعیت در عرصه سیاست ما جماعتی داریم که خیلی نسبتی با سیاست برقرار نمی‌کنند اما در بزنگاه انتخابات سر و کله اینها پیدا می‌شود و برای خودشان هیاهویی دارند. این مصیبتی فراگیر در هر دو جناح سیاسی کشور است. اگر ما این رقابت‌های اقتضایی را هدایت کنیم به سمت سیاست‌های پایداری که براساس آنها دولت‌ها دست به دست شوند و در چنین چارچوبی رفتار انتقادی ما نسبت به رقبای خودمان در کشور می‌تواند بسیار شرافتمندانه‌تر از این باشد.

عطریانفر در بخش دیگری از این مصاحبه بیان داشت: در حلقه نظام انتخاباتی ایران یک حلقه مفقوده داریم که باید احیا شود و آن حزب است. امر تحزب امر ارزشمندی است. من هر وقت به این موضوع فکر می‌کنم به مسعود رجوی و جریان او لعنت می‌فرستم. به نظر من این شهدایی که منافقین از ما گرفتند حداقل آسیب و ضربه‌‌ای بود که به ما زدند. آنها زمانی نماد امر نظام‌مند سیاسی با تشکیلات مشخص و وسیع در ایران بودند. آنها با اقدامات خشونت‌باری که انجام دادند اصلاً مقوله کار حزبی و تشکیلاتی را خدشه‌دار کردند. وقتی تجربه سیاسی امثال شهید بهشتی یا دوستان آقای انبارلویی در مؤتلفه را می‌بینیم، اینها با کار جمعی خودشان توانستند تأثیرشان را مضاعف کنند. از این جهت ما در حوزه سیاست‌ورزی اسیر یک پراکندگی و ولنگاری هستیم. به هر حال من فکر می‌کنم ما اگر می‌خواهیم دولت‌هایمان را هدایت کنیم به سمتی که نقدی مشفقانه در حق آنها صورت بگیرد، نیازمند زیرساخت‌هایی از این دست هستیم. مرتفع کردن این مسأله هم نیازمند حمایت بزرگان نظام است و من معتقدم رهبر معظم انقلاب این مسائل را باور دارند و هم اگر استعدادی را ببینند آن را حمایت می‌کنند.

این عضو حزب کارگزاران سازندگی خاطرنشان کرد: مقوله برجام و هسته‌ای متعلق به هیچ دولتی نیست و متعلق به همه دولت‌هاست و یک امر ملی است. ما در این زمینه با جهانی مواجه هستیم که اساساً نمی‌خواستند ما را در این موقعیت تکنولوژی هسته‌ای به رسمیت بشناسند. ما در این صنعت دستاوردهایی داشتیم که باید قبول کنیم هزینه آن را هم می‌پردازیم. مثال؛ ما سال 59 ناخواسته وارد جنگ تحمیلی با عراق شدیم و هزینه‌های بسیار زیادی هم دادیم ولی مقوله جنگ را تمام جناح‌های سیاسی به‌عنوان مسأله اصلی خودشان محسوب می‌کردند. در داستان برجام عکس این بود. عده‌ای زدند توی سرش و گفتند همه مصیبت‌های ما از این مذاکره است و عده‌ای هم گفتند همه دستاوردهای ما از این برجام خواهد بود. زمانی که آمریکا می‌خواست دست عرفات و مناخیم بگین را در دست هم بگذارد، آقای کارتر تمام رؤسای جمهوری سابق زنده امریکا را فارغ از اینکه از کدام حزب بودند دعوت می‌کند. این چه پیامی دارد؟ می‌گوید ما در سیاست‌های خارجی خودمان مشترک هستیم. مجادلات ما در برجام ناشی از مطلق‌گرایی ماست و البته این مسائل به‌نظرم الان دیگر درد ما نیست و به‌کار ما هم نخواهد آمد. آنچه امروز مهم است و بر آن فکر کنم توافق داریم، بعد از این بازی‌هایی که پشت سر گذاشتیم در این نقطه تاریخی با همه بدعهدی‌هایی که صورت گرفته باید ببینیم که چطور می‌توانیم یک حرکت هماهنگ و متحد داشته باشیم.

وی عنوان کرد: وقتی کسی چون محمود دولت‌آبادی که فردی ادیب است و هیچ نسبتی با نظام جمهوری اسلامی هم ندارد، می‌گوید همانقدر که به جواد ظریف نیازمندیم، به قاسم سلیمانی هم نیاز داریم یک پیام مهم دارد. پیام آن این است که دیپلماسی و جنگ دو روی یک سکه هستند. دیپلماسی روی نرم جنگ است و جنگ روی خشن دیپلماسی. ما در این عرصه باید بازی کنیم. قدرت‌های دیگر در قبال ما هر اقدامی را تنظیم می‌‌کنند بر پایه منافع خودشان است. ما هم باید بر این پایه حرکت کنیم. هنر دولتمردان این است که ببینند کجا باید شل و کجا سفت کنند.

عطریانفر گفت: من فکر می‌کنم ما با تمام رویارویی‌های چپ و راستی که قبلاً داشتیم امروز به یک توافق نانوشته ذیل تدابیر رهبری رسیده‌ایم که یک زبان مشترک است. مثل اجزای مختلف یک تیم فوتبال که در حمله و دفاع وظایف خاص خود را دارند اما هماهنگ عمل می‌کنند. برخی داخل ایران نشسته‌اند و می‌گویند نه غزه و نه لبنان، جانم فدای ایران. اینها چرندیات است. شما وقتی بروید بیرون و از آنجا نگاه کنید می بینید که فردی به‌نام سید علی خامنه‌ای به‌عنوان رهبر ایران حوزه نفوذش را از مرزهای این کشور به مدیترانه و سوریه و لبنان و یمن برده است. امریکایی‌ها صدها میلیارد دلار برای عراق هزینه کردند اما با یک لطافت و ظرافت خاصی ما منافعش را بردیم. این برای ما صیانت ایجاد می‌کند. اینکه امروز درتدابیر امریکایی‌ها ایران با سوریه و عراق فرق دارد برای همین چیزهاست. این جزو آورده‌های ماست. ما باید حتماً هزینه‌های حزب‌الله را بدهیم. شما فکر می‌کنید این یک شبه به وجود آمده؟ برای این گروه چهل سال تلاش شده است.

وی در بخش دیگری از این گفتگو تصریح کرد: نظرسنجی‌هایی که در بحران‌ها از مردم می‌شود خصوصاً در ایران دلالت بر چیز خاصی نمی‌‌کند چون بازتابی از یک حس لحظه‌ای است. الان قطعاً اگر از مردم نظرسنجی شود دغدغه و نارضایتی انها زیاد است و همه پای دولت نوشته می‌شود. زمانی از من پرسیدند معاونت سیاسی وزارت کشور سخت‌تر بود یا مؤسسه همشهری، گفتم مؤسسه همشهری. چون در معاونت سیاسی اگر اشتباهی می‌کردم بازتابی نداشت اما در همشهری کافی بود یک غلط بنویسید تا فردا همه یقه‌ات را بگیرند و دولت هم مثل همان روزنامه همشهری است که در معرض دید مردم است. درباره بخش دیگر سؤالتان هم باید بگویم رقابت‌های سیاسی خصوصاً در پارلمان تابع مناسبت‌های رفتاری شهروندان حوزه‌های انتخابیه‌ای است که هیچ کدامش با دیگری همخوانی ندارد و شبیه هم نیست. بنابراین قابل پیش‌بینی نیست.

عطریانفر همچنین عنوان کرد: هر دولتی می‌تواند ذیل سه پارادایم نقاط قوت و ضعف داشته باشد. یکی نسبت دولت مستقر و دولت پیشین است. دولت‌ها چون ظرفیت‌های مقید به زمان و کوتاه هستند در بستر نظام سیاسی مأموریت پیدا می‌کنند که منویات ملت و نظام را در یک بازه زمانی پیش ببرند و چون این منویات و ضروریات عملاً مجرد از زمان و پایدارتر از عمر دولت‌هاست، نسبتی که بین موضوعات و دولت برقرار می‌شود مانند مسابقات دوی امدادی است. اگر این دولت‌ها در این رابطه بتوانند از یک نسبت منطقی برخوردار باشند می‌شود نقاط قوت آنها را خوب پیدا کرد و برای همپوشانی آنها امیدوار بود. اما اگر بین دولت‌ها گسستی وجود داشته باشد حتماً منجر به ضعف می‌شود. مسأله دوم نسبت دولت است با دیگر ارکان همراستا در حاکمیت. دولت بر پایه میثاق ملی ما تنها بخشی از قدرت ملی و حاکمیت است نه تمام آن. یعنی دولت یک بخشی از قدرت ملی است و باید برای آن هم اصالت قائل باشیم. برای این کار باید چیزی را فراموش نکنیم و آن اینکه نظام سیاسی ما دو پایه‌ای است. به این معنا که هم جمهوریت دارد و هم اسلامیت و باید هر دوی اینها را درهم تنیده بپذیریم تا بتوانیم اتفاقی را رقم بزنیم. در سال 88 من نقد بزرگی که به دوستان خودمان داشتم این بود که ما ناخواسته یا خواسته، جمهوریت نظام را در برابر اسلامیت آن یعنی ولایت قرار دادیم.

وی ادامه داد: این رو کم کنی‌ها که ما دچار آن شده‌ایم تعادلی را که گفتم با خطر مواجه می‌کند. یعنی یک عده اسلامیت را تماماً زیر سؤال می‌برند و یک عده رادیکال در مقابل آنها، جمهوریت را بی‌معنا می‌دانند. بنابراین نسبت دولت با نهادهای همراستا باید به‌صورت روشن و منطقی تعریف و تعیین شود. بعضاً ما دچار مشکلاتی در این زمینه هستیم. شما یادتان هست در سال‌های اخیر خصوصاً نهادهای قدرت هم ردیف را می‌بینیم که از طریق تریبون‌ها با هم حرف می‌زنند و درگیر هستند. مثلاً رئیس دستگاه قضایی حرفی می‌زند، رئیس جمهوری یک جوابی می‌دهد. رئیس جمهوری حرفی می‌زند، فرمانده سپاه جواب می‌دهد و الی آخر. این به هم آشفتگی خسارت مستقیم برای مردم دارد. محور سوم هم بر می‌گردد به موضوع دولت و کارگزارانش. دولت نیازمند کارگزاران حرفه‌ای و مستعد و دارای ظرفیت است، بخصوص دولت در ایران که دولتی نفتی است و موتور محرکه توسعه محسوب می‌شود.

عطریانفر بیان داشت: درباره نسبت دولت آقای روحانی با برجام ما دچار یک سوء‌تفاهم تاریخی هستیم؛ در ابتدا در قضیه برجام که یک ماهیت و هویت امنیتی و سیاسی برای کشور داشت، دولت برای اینکه از این یک ظرفیت تبلیغی و انتخاباتی بگیرد و چون مردم مفهوم ظرفیت امنیتی را براحتی نمی‌فهمند، آمد و یک ظرفیت دیگر بر این برجام بار کرد و آن ظرفیت اقتصادی است. اگرچه این هم بخشی از ماجرا است اما خیلی بزرگتر از واقعیت شد و این دوگانه نگاه کردن به یک امر واحد موضوعی بود که به پیکره دولت آسیب زد. در ادامه وقتی طرف مقابل ما یعنی امریکا هم زد زیر تعهداتی که داده بود، طرف داخلی دولت دید چه فرصت خوبی است و شروع کرد به تنه زدن و اتفاقاً از همان اشتباه اول دولت، یعنی اقتصادی کردن فلسفه برجام هم استفاده کرد. 

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط