حقانی: از ۲۳۰ سال اخیر درگیر مکر و زیادهخواهیهای انگلیس هستیم
معاون مؤسسه مطالعات تاریخ ایران با بیان اینکه از ۲۳۰ سال اخیر درگیر مکر و زیادهخواهیهای انگلیس هستیم، گفت: در تمام این دوره تاریخی اقدامهای انگلیس را برای تجزیه و نابودی ایران میبینیم.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، سومین نشست علمی از سلسله نشستهای «نقش انگیس در تجزیه اراضی ایران» به همت مؤسسه پژوهشی و فرهنگی انقلاب اسلامی(دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتاللهالعظمی خامنهایمدظله) به مناسب روز ملی مبارزه با استعمار انگلیس(شهادت رئیسعلی دلواری) و با حضور تنی چند از تاریخپژوهان حوزه تاریخ معاصر در محل این موسسه برگزارشد.
موسی حقانی رئیس مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران در ابتدای این نشست با بیان اینکه کشور ما در طول تاریخ هیچ وقت مستعمره نشد ولی شرایطی بدتر از شرایط استعماری بر کشورمان تحمیل شد و کشور ما لطمات فراوانی از استعمار و بهویژه دولت انگلستان و کمپانی هند شرقی دید، گفت: هر وقت بحث نفوذ استعمار در ایران میشود، عدهای مطرحکنندگان بحث استعمار را به توطئهاندیش بودن متهم میکنند و توطئه بیگانگان را توهم میدانند و نقش مخرب استعمار را در عقب نگه داشتن سرزمینهای اسلامی نادیده میگیرند، در صورتی که هرکس توطئه را انکار کند، گویی خورشید را انکار کرده؛ چون هم خود آنها و هم چشمهای بینا و قلمها این توطئهها را ثبت و ضبط کردهاند.
وی با اشاره به اینکه عدهای اساسا توطئه را منکر میشوند، گفت: جماعت منورالفکری در ایران همین رویکرد را دارند و الآن هم نمایندگانشان در کشور کتاب مینویسند و صحبت میکنند و وقیحانه سیاستهای مخرب انگلستان را انکار میکنند و میگویند مشکل، داخلی بوده و ریشه مشکل داخلی را یکی به حاکمیت قاجار در دوره معاصر و دیگری هم به روحانیت و اسلام برمیگردانند.
معاون مؤسسه مطالعات تاریخ ایران با بیان اینکه جریان دیگر جریان انقلابی و فعال است که توطئهها را میبیند ولی مرعوب نمیشود و مبارزه میکند، تصریح کرد: این مبتنی بر رفتاری بوده که ملت ما و مرجعیت شیعه در طول 200 ساله اخیر داشتهاند، دشمن را با همه دبدبه و کبکبهای که داشت میدیدند ولی مرعوب نمیشدند و مبارزه میکردند و بارها هم بینی دشمن را به خاک مالیدند.
حقانی افزود: ملت ایران توطئه را دیده و منشأ آن را هم تشخیص داده و علیه آن با مقاومت فعالیت کرده ولی هیچگاه مرعوب نشده است.
وی ادامه داد: از 230 سال اخیر درگیر مکر و زیادهخواهیهای انگلیس هستیم و در تمام این دوره تاریخی اقدامهای انگلیس را برای تجزیه و نابودی ایران میبینیم.
معاون مؤسسه مطالعات تاریخ ایران با اشاره به اهمیت هرات برای ایران اظهار داشت: منابع انگلیسی میگفتند که اگر هرات توسط ایران یا روسها گرفته شود، روسها در هرات کنسولگری میزنند و در بخشهای دیگر افغانستان نیز کنسولگریشان را توسعه میدهند و اینطوری تا هند میآیند، در واقع هرات از نظر انگلیس، کلید دستیابی به هند بود.
حقانی ضمن تأکید بر اینکه سیاستهای انگلیس در مقطع قاجار بسیار پیچیده است، بیان داشت: سرداران افغانستانی که در آن مقطع علیه ایران شورش میکردند، هیچکدام دنبال استقلال نبودند و حتی با صراحت حکومت بر ایران را مطرح میکردند، اما از زمانی که پای انگلیسیها در اتفاقات افغانستان باز میشود، بعضیها علم تجزیهطلبی را مطرح میکنند و وقتی میبینند حریف دولت ایران نمیشوند، مدام پیغام میدهند که ما حاضریم از دولت ایران تبعیت کنیم.
وی با اشاره به اینکه انگلیسیها سه بار به ما سند رسمی دادند که هرات متعلق به ماست و از همه نظر دستمان پر بود، تصریح کرد: 7 سال آخر ناصرالدین شاه، بدترین سالهاست و ما دو بار اقدام به گرفتن هرات کردیم و همه اسناد و مأخذ و منابع تأکید داشتند که هرات بخش جداییناپذیر ایران است و خودِ افغانها تأکید داشتند و لذا از همه نظر دستمان پر بود.
معاون مؤسسه مطالعات تاریخ ایران افزود: در ماجرای جنگ سوم هرات، انگلیسیها و سفیر آنها در ایران، بدرفتاری زیادی با ایرانیها دارند تا جایی که ناصرالدین شاه به تنگ آمده بود. در این دوره، سپاه ایران آماده میشود که هرات را بگیرد ولی قبل از این، مقالهای در وقایع اتفاقیه منتشر می شود که میگوید «صدراعظم ایران ـ یعنی میرزا آقاخان نوری ـ مخالف جنگ و موافق سیاست انگلیس بود». در این دوره کشور ایران یک پارچه ضدانگلیسی است و منشأ همه تحریکات ضد انگلیسی به دربار و شخص شاه برمیگردد؛ طبق این مقاله، صدراعظم ابتدا مخالف جنگ بود، ولی چون اقبال عمومی به جنگ با انگلیس را دید، موافق جنگ شد.
حقانی با تأکید بر اینکه جریان نفوذ گاهی اوقات شعارهایش را عوض میکند و با خواست عمومی همراه میشود، اما در اصل و عمل، کار خودش را میکند، گفت: جوانان آماده میشوند که در هرات بجنگند، صدراعظم ایران، میرزاآقاخان نوری نمیگذارد و همین آقایی که شعار ضدانگلیسی میداد، در روند جنگ اخلال و ایجاد اختلاف میکرد، جریان نفوذ در اینجا کار خودش را کرد و نگذاشت به نتیجه برسیم.
وی با بیان اینکه در دوره امیرکبیر حاکمیت ایران بر هرات اعاده شد و این سیاست میتوانست ادامه پیدا کند، خاطرنشان کرد: جریان نفوذ طوری کار را تنظیم کرد که در کنفرانس پاریس، هرات که مال ما بود و با جنگ گرفته بودیم را با گفتوگو پس دادیم، این تکه از نامه ناصرالدینشاه هم عبرتآموز و هم تلخ و گزنده است که میگوید: «فرخ خان نتیجه به عکس داد. از این فقره تا قیامت خواهم سوخت». فرخخان رئیس هیئت نمایندگی ایران است که پای میز مذاکره رفت و هراتی که هم سند مالکیتش را داشتیم و هم نیرویمان آنجا بود را با مذاکره پس دادیم! هرات و بلوچستان رفت و ما اسیر مکر انگلیسیها در این مقطع شدیم.
همچنین، محمدحسن رجبیدوانی عضو کارگروه پژوهشی تاریخ معاصر مؤسسه انقلاب اسلامی نیز در ادامه این نشست با بیان اینکه هرات کلید راه هندوستان برای ایران و کشورهای دیگری بود که میخواستند از مرز زمینی به هند دسترسی پیدا کنند، گفت: لذا هرات از اهمیت ویژهای برای انگلیس، ایران و دولتهای اروپایی برخوردار بود. در سال 273 هجری قمری افغانها به تحریک انگلیسیها شورش کردند و تصمیم داشتند که هرات را جدا و مستقل کنند و انگلیسیها هم از آنها حمایت میکردند و سرانجام دولت وقت ایران ناگزیر شد این شورش را سرکوب کند و هرات را به دامن کشور بازگرداند و این 5 سال بعد از شهادت امیرکبیر بود.
وی افزود: دولت انگلیس وقتی حس کرد هرات در حال سقوط است، برخلاف معاهداتش با ایران برای فشار به ایران، به بندر بوشهر حمله کرد و آنجا را به تصرف خود درآورد، این اتفاق باعت شد که همه از سراسر ایران برای رفتن به جبهه نبرد بسیج شوند، ولی با کارشکنی دولت وقت این اعزام متوقف شد.
عضو کارگروه پژوهشی تاریخ معاصر مؤسسه انقلاب اسلامی ادامه داد: زمینههای صدور فتاوای علما را میتوان به چند بخش تقسیم کرد که یکی از آنها عهدشکنی دولت انگلیس بود. علت دوم هجوم به بندر بوشهر بدون هیچ عذر و بهانه و اشغال آن شهر و پیشگیری انگلیسیها به داخل کشور بود. همچنین دلیل سوم نگرانی از سلطه کفار انگلیس بر سرزمین اسلام یعنی ایران و برچیده شدن اسلام و شعاعر و رسوم مسلمانان و مساجد و برافراشته شدن پرچم کفر و رونق گرفتن آیین مسیحی و کلیسا در کشور و به عبارتی دیگر تبدیل دارالاسلام به دارالکفر بود. همچنین بر باد رفتن جان، مال اعراض و نوامیس مسلمانان و به ذلت و بندگی درآمدن آنها توسط کفره انگلیسی دلیل دیگر صدور این فتاوا بود.
رجبیدوانی با طرح این سؤال که تثبیت و انعکاس شخصیت سیاسی انگلیسیها در ادبیات سیاسی علمای شیعه چه بوده است، گفت: مکر، خدعه، فریبکاری، سالوسی، دورویی و نقض عهد و پیمانشکنی از عباراتی است که نه برای شوروی بلکه فقط برای انگلیس ذکر شده است.
همچنین حجتالاسلام محمدصادق ابوالحسنی تاریخپژوه نیز در این نشست با بیان اینکه در روزهای گذشته شاهد موج ضدانگلیسی در ملت ایران هستیم، گفت: ما دیدیم چگونه انگلیسیها سرقت دریایی را با خیانت حقوقی دادگان انگلیس تلفیق کردند و با تبعیت از مطامع آمریکا، جلوهای دیگر از استعمار «سامساکسون» را به نمایش گذاشتند.
وی با تأکید بر اینکه بزرگترین درس عاشورا دشمنشناسی و دشمنستیزی است، اظهار داشت: تأکیدات علما اول شناخت عمیق سیاست انگلیس و دوم تقابل مدبرانه و عالمانه است و به جرئت میتوان گفت استعمار انگلیس محور اصلی شرارت و کانون تحولات توطئه علیه ایران اسلامی است.
وی ادامه داد: ما نه قائل به توهم توطئه از مدل دایی جان ناپلئونی هستیم و نه توطئهستیز افراطی هستیم، ما بعد از اینکه توطئه برایمان مسجل شد، به توطئهکاوی میپردازیم و عالمانه با آن مقابله میکنیم و تعارفی با کسی نداریم.
حجتالاسلام ابوالحسنی به پروژه نفوذ و نسبتاش با تجزیه و بلع ایران توسط انگلستان اشاره کرده و خاطرنشان کرد: انگلیس که همواره پلکانی و صبور و مرموز اغراضش را پیش میبرد، در دو مقطع بطور شتابزده و آشکار برای بلع فوری ایران گام برمیدارد که یکی بحث قرارداد رژی و نهضت تحریم تنباکو هست که مشخص است درصدد بلع کل ایران هستند و بار دوم هم قرارداد 1919 است، ویژگی انگلیسیها که گاهی دست آنان را رو میکند، حرص و طمع بیمورد آنان هست.
وی ادامه داد: باید اظهار تأسف کرد که با وجود خباثتهای فراوان انگلیس و نقش او در جدایی هرات و بخشهای دیگری از ایران، ولی حافظه تاریخی ملت ایران متوجه ترکمنچای و گلستان و جاهایی است که بیشتر روسها برجسته هستند، اما از اینکه هرات کی جدا شد و چه اتفاقی برای سیستان و بلوچستان افتاد، حرفی به میان نمیآید.
حجتالاسلام ابوالحسنی افزود: علاوه بر اینکه انگلیس در سیر تحولات تاریخی ضد ایرانی و ضد شرقی عمل کرد، در عین حال زمام امر تاریخنگاری را هم در دست گرفت و خیلی جاها خود را تطهیر کرد و انگشت اتهام را به سمت جبهه روحانیت شیعه و رجال سازشناپذیر گرفت.
این تاریخپژوه با بیان اینکه استعمار انگلیس سراغ پخمهها نمیرود، گفت: یکی از برنامههای استعمار انگلیس حذف رجال مستقل و سازشناپذیری است که مانع اصلی تجزیه و بلع ایران بودهاند، لذا در هر دو قرارداد رژی و 1919 وقتی این جبهه مقابل این دو قرار داد شکل میگیرد، بگیر و ببند شدید راه میافتد.
وی تأکید کرد: اگر مقاطع تاریخ معاصرمان را میبینیم، یکی از خیزهای استعمار انگلیس وقتی است که یکسری سدهای مقاوم و شخصیتهای برجسته ما از بین میروند. درگذشت حسامالسلطنه در سال1300 قمری، درگذشت میرزاسعیدخان موتمنالملک در سال1301قمری، میرزایوسفخان مستوفیالممالک در سال1303،فرهاد میرزا در سال1305و مهمتر از همه حاج میرزاعلی کنی در 1306درگذشتهایی است که به وقوع میپیوندند.
این تاریخپژوه با بیان اینکه امروز برای گرفتن جلوی نفوذ باید رجال سازشناپذیر تقویت شوند و در عرصه باشند و نه ترور فیزیکی شوند و نه ترور شخصیتی شوند، تصریح کرد: ما به اینها نیاز داریم و اینها عملاً یک سدی در برابر استعمار هستند، کمااینکه عناصر غربگرا عملاً تبدیل به روزنه نفوذ میشوند هر چند که مدل استعمار کهنه و کلاسیک را میگوییم و در استعمار فرانو خود فرد به این سمت حرکت میکند.
وی با اشاره به اینکه 7 سال آخر ناصرالدینشاه مصادف با تغییر استراتژی انگلیس از استعمار کهنه به استعمار نو است، گفت: این نکتهای است که باید مدنظر داشته باشیم و تحولات هرات و سایر اقدامات انگلیس را در این چارچوب بررسی کرد. یکی از راههای مهم که برای از میان برداشتن رجال سازشناپذیر صورت میگیرد، حذف فیزیکی هم بود و اعدام شیخ فضلالله نوری در ماجرای مشروطه انتقام انگلستان از نهضت تحریم تنباکو بود؛ چرا که شیخ بازوی پرتحرک میرزای شیرازی در ماجرای نهضت تحریم تنباکو بود. بعد در تلگرافهایشان هم خود مقامات انگلیسی و هم وابستگانشان مینویسند «خوب شد که شیخ فضلالله از سر راه برداشته شد وحتی مینویسند «نور بارانیِ دار مبارک».
انتهای پیام/