نگاهی به کتاب «جنگ کثیف»ــ۱۱ و پایانی| نتایج معکوس توطئههای آمریکا ؛ سوریه پیروز شد٬ ایران قدرتمندتر
آمریکا همواره با برنامههای خود برای خاورمیانه جدید بهدنبال سقوط نظامهای مستقل منطقه بوده؛ اما این امر با وجود محور مقاومت در خاورمیانه هیچگاه محقق نشد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، کتاب «جنگ کثیف سوریه؛ تغییر نظام و مقاومت» توسط تیم اندرسون نویسنده و پژوهشگر استرالیایی تألیف شده که دارای 13 فصل است. هر فصل این کتاب به ابعاد مختلف شیطنتها و مداخلات کشورهای غربی و در رأس آنها آمریکا در جنگ ضد دولت سوریه اشاره میکند. این کتاب موفق شده بخش قابل توجهی از پشتپرده مداخله غرب و آمریکا در کشتار صورتگرفته در سوریه را فاش کند که تاکنون بالغ بر یک میلیون نفر در آن کشته شدهاند.
بررسی جنگ تبلیغاتی و رسانهای غرب، بررسی تحولات درعا در ابتدای ناآرامیها، انجام کشتارهای جمعی متعدد، نقش آمریکا در بازتولید گروههای تروریستی بهویژه داعش، ادعاهای غربی در انجام حملات شیمیایی، تأثیر تحریمهای آمریکا بر سختتر شدن زندگی مردم سوریه و نقش پروژه خاورمیانه بزرگ و هرجومرج خلاق آمریکا در حوادث سوریه از جمله مسائل بررسیشده در این کتاب است.
چکیده:
ــ آمریکا همواره بهدنبال تغییر و سقوط نظامهای مستقل منطقه بوده است.
ــ سوریه سد بزرگی در برابر اهداف واشنگتن در منطقه است.
ــ دولت سوریه از زمان آغاز جنگ٬ همواره مناطق پرجمعیت کشور خود را از شر تروریستها در امان نگه میداشت.
ــ باوجود کمبود شدید امکانات سوریه در دوره جنگ کثیف٬ نهادهای حیاتی این کشور به فعالیت خود ادامه میدادند.
ــ واشنگتن همواره بهدنبال تمایز قائل شدن میان شورشیان مخالف دولت با سایر تکفیریها بوده است.
ــ درواقع تفاوتی میان شورشیان موسوم به محور اعتدال و سایر افراطگرایان در سوریه وجود ندارد.
ــ آمریکا در حمایت مسکو از ارتش سوریه٬ با آن همکاری نکرد.
ــ شواهد نشان میدهد که آمریکا داعش را بهوجود آورده است.
ــ ایالات متحده از خلال حمایت تروریستهای سوریه بهدنبال ایجاد یک دولت کنفدرالی در سوریه بود.
ــ با وجود پشتیبانی مردم سوریه از دولت خود و محور مقاومت در منطقه٬ همه نقشههای آمریکا و ائتلاف منطقهای آن در خاورمیانه شکست خورده است.
فصل دوازدهم ــ مداخله استعماری غرب در سوریه
برنامههای استعماری غرب در منطقه
غرب با وجود اینکه خود را الگوی پیشرفت تمدنها معرفی میکند٬ اما همیشه روش استعماری خود را در رابطه با سایر کشورها دنبال کرده است. اما پس از جنگ افغانستان و عراق٬ روش غرب در راستای استعمار کشورها تغییر کرد. در این زمان کشورهای بزرگ غربی اقدام به جذب فرقهگرایان افراطی ضد دولتهای مستقل در منطقه کردند. آنچه با عنوان بهار عربی شناخته شد، درواقع یک انقلاب اسلامی ساختگی برای لیبی بود که با بمبارانهای ائتلاف ناتو حمایت و پس از آن به مجموعهای از گروههای درگیر مرتبط به گروه تروریستی القاعده و همکاران غربی آن٬ تحویل داده شد، به این ترتیب کشور لیبی که از بالاترین سطح زندگی در آفریقا برخوردار بود٬ بهدنبال این انقلاب دروغین دهها سال به عقب برگشت.
پس از لیبی نوبت به سوریه رسید. اما سوریه شجاعانه و با هزینه بسیار بالایی در برابر برنامه استعماری غرب مقاومت کرد. غرب به این منظور یک جنگ تبلیغاتی شدید ضد دولت سوریه بهراه انداخته بود. در ابتدای شروع بحران سوریه کشورهای غربی ادعا میکردند که این جنگ٬ یک انقلاب ملی و سکولار و در واقع قیامی ضد نظام سوریه است که مردم خود را میکشد. همچنین گفته میشد که این انقلاب بهدست انقلابیون و فرقهگرایان موسوم به محور اعتدال اتفاق افتاده است. پس از فاجعه لیبی٬ رسانههای غربی و مخالف دولت سوریه در سال 2013 ادعا میکردند که شورش فرقهگرایان افراطی سوریه٬ یک حرکت اعتراضی بود که از سر ناچاری تبدیل به درگیری نظامی شد. نکته جالب اینجاست که پس از آن واشنگتن و همپیمانان آن تصمیم به جنگ با این افراطگرایان در سوریه گرفتند، در این میان تعداد کمی از روزنامهنگاران غربی به نقل جزئیات کافی از قصه درگیریهای سوریه پرداختند. اما نظرات آنها هم معمولاً مانند روایتهای بشردوستانه رسانههای لیبرال بود. البته ما در فصل دوم مفصلاً به بحث جنگ تبلیغاتی غرب ضد سوریه پرداختیم.
فصل سیزدهم ــ بهسوی خاورمیانه جدید
شکست نقشههای واشنگتن برای خاورمیانه جدید
همان طور که در فصلهای قبل اشاره کردیم آمریکا همواره برنامههایی برای خاورمیانه جدید داشته است اما نقشه واشنگتن در این راستا با سدی بهنام سوریه روبهرو شد. باوجود ادامه کشتارهای خونین در سوریه و فشار اقتصادی شدید؛ سوریه درحال پیشرفت در راستای تحقق پیروزیهای نظامی و استراتژیک خود است که این پیشرویها میتواند به تحول بزرگی در منطقه منجر شود. شواهد زیادی وجود دارد مبنی بر اینکه همه برنامههای آمریکا در خاورمیانه از جمله تغییر نظام٬ تضعیف دولتها و تجزیه کشورهای منطقه بر اساس فرقهگرایی شکست خورده است؛ همانطور که شاهد اوجگیری قدرت مقاومت و در قلب آن سوریه و ایران و فلسطین و حزبالله با حمایت روسیه هستیم.
با قطعیت میتوان گفت که پیروزی سوریه با حمایت مردم و ارتش عربی سوریه و نیز همپیمانان این کشور در برابر حملات تکفیریها محقق خواهد شد.
مقاومت مردم و دولت سوریه در برابر پیامدهای جنگ
اما اوضاع اقتصادی سوریه پیش از طرح روسیه در این کشور و بعد از گذشت بیش از هفت سال از زمان آغاز بحران این کشور٬ بد بود اما میتوان گفت که تقریباً امنیت در بیشتر مناطق این کشور وجود داشت. البته کنار اینها مناطقی مانند شمالشرق حلب و رقه و جوبر و دوما در شمال دمشق برای سالها در اشغال تکفیریها بود. اما گروههای تروریستی نتوانستند در سایر مناطق سوریه بهمدت طولانی بمانند. لازم به ذکر است که میلیونها سوری در خلال این جنگ کثیف مجبور به انتقال به غرب سوریه شدند.
در همین راستا استاندار لاذقیه در جولای 2015 اعلام کرد که تعداد ساکنان این منطقه از یک میلیون و سیصدهزار نفر به سه میلیون نفر افزایش یافته است. همچنین منطقه سویداء نیز پذیرای 130 هزار خانواده از درعا بود. جمعیت سایر مناطق غربی این کشور نیز به همین ترتیب بر اثر مهاجرت شهروندان سایر مناطق افزایش یافت. البته باید اشاره کنیم که تعداد زیادی از اهالی اردوگاه یرموک فلسطینیان بر اثر حملات مکرر تروریستها٬ به سایر بخشهای دمشق منتقل شدند. لازم به ذکر است که بیشتر آوارگان در مدارس و مؤسسات و سایر ساختمانهای مسقف ساکن شدند.
مفسران جنگ سوریه زمانی که از مساحت اشغالشده توسط تروریستها صحبت میکنند؛ هیچ اشارهای به این که دولت توانسته بخشهای زیادی از مناطق پرجمعیت را حفظ کند٬ ندارند. در آغاز سال 2015 قطعی و کمبود برق به نهایت خود رسیده بود؛ اما با وجود این، مدارس و مراکز سلامت و حتی اماکن ورزشی هنوز به فعالیت خود ادامه میدادند. البته درست است که زندگی مردم سوریه در این زمان هرگز به سطح طبیعی نرسید اما ادامه داشت؛ به این صورت که زندگی روزمره خود را ادامه میدادند. اما این موضوع هرگز در رسانههای غربی که دائماً بهدنبال دروغپردازی از درگیریهای سوریه ضد دولت این کشور هستند٬ مطرح نشد.
ماهیت اصلی تکفیریهای سوریه
اما در اینجا قصد داریم اشاره کوتاهی به ماهیت تروریستهای سوریه داشته باشیم. با توجه به مطالب فصلهای گذشته میتوان نتیجه گرفت که اصلاً چیزی بهنام شورشیان موسوم به محور اعتدال وجود ندارد، در واقع شورش فرقهگرایان که عربستان از آنها حمایت میکرد در مارس و آوریل 2011 سرکوب شد و این زمان در واقع آغاز یک شورش دیگر از سوی گروههای مسلح افراطی بود. سپس چندسال بعد مردم سوریه این گروهها را با نامهای داعش یا تروریسم و یا مزدور خواندند.
شواهد ثابت میکند که همه جنایتهایی که ارتش عربی سوریه متهم به آن شد٬ توسط گروههای مسلح تحت حمایت خارجیها انجام شده و در واقع یک استراتژی برای جذب حمایت نظامی و نیز مداخله بیشتر غربیها بود.
واشنگتن و همپیمانان آن همچنان اصرار بر تحقق هدفشان در سقوط نظام سوریه و دور کردن بشار اسد از هر نوع دولت مستقلی در این کشور دارند که این امر ثابتکننده استقلال رئیسجمهور جوان سوریه است.
برنامه آمریکا برای ایجاد یک دولت کنفدرالی در سوریه
در این راستا ماریا زاخارووا سخنگوی وزارت خارجه روسیه اعلام کرد که آمریکا باید از توافقات ژنو 2012 در رابطه با سوریه خارج شود؛ زیرا این توافقات به کنارهگیری بشار اسد از دولت سوریه اشاره ندارد٬ بلکه بهعکس تأکید میکند که تعیین سرنوشت کشور سوریه بهعهده مردم آن است. نکته ساده اما اساسی که در این میان وجود دارد این است که آمریکا همه اینها را میداند اما نمیخواهد بفهمد. ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه که عموماً در صحبت با شرکای غربی خود از روش دیپلماتیک استفاده میکند؛ یک بار به آنها اظهار کرد: دست از طمعورزیهای امپریالیسمی برداشته و ذهن مردم را با این سخنان که راه دیگری جز سیاستهای استعماری وجود ندارد، مسموم نکنید.
طرح B واشنگتن در سوریه بر اساس تضعیف و در نهایت تجزیه این کشور بود. لازم به ذکر است که این طرح در مقاله مؤسسه بروکینگز در ژوئن 2015 مطرح شده است. این طرح٬ آمریکا را تشویق میکرد تا به تجزیه سوریه پرداخته و آن را از کشوری یکپارچه و مستقل به تعدادی ایالت داخلی تبدیل کند. این برنامه٬ در نهایت سوریه را تبدیل به یک دولت کنفدرالی میکرد که بهجای یک دولت مرکزی قدرتمند٬ مجموعهای از مناطق خودمختار در این کشور شکل بگیرد. بهانه ساختگی این پیشنهاد٬ تهدید داعش ضد ایالات متحده بود؛ درحالیکه با توجه به شواهد٬ خود آمریکا و همپیمانانش این گروه تکفیری را بهوجود آوردهاند.
شرایط مطلوب سوریه در منطقه
اما سوریه و همپیمانان قدرتمند آن هرگز تسلیم چنین طرحهایی نمیشوند؛ همانطور که ترازهای منطقهای نیز اکنون بهنفع سوریه است. البته سوریه همچنان در معرض جنگ است؛ اما همه این را میدانند که واشنگتن دیگر میلی به هیچگونه درگیری بزرگ ندارد چه برسد به مقابله با روسیه که از سوریه حمایت میکند. کشورهای منطقه نیز با آیندهنگری اقدام به بازسازی روابط خود با دمشق کردهاند، برای مثال مصر و امارات که پیش از این در موضع دشمنی با سوریه بودند؛ درحال عادیسازی روابط دیپلماتیک با آن هستند.
درحال حاضر جمهوری اسلامی ایران همپیمان قدرتمند سوریه در منطقه و نیز دشمن سرسخت تکفیریهای تحت حمایت عربستان سعودی است. همچنین تأکید بر نقش ایران در منطقه٬ سعودیها و صهیونیستها را به وحشت میاندازد که این کاملاً بهنفع سوریه است. یک دهه پس از برنامههای واشنگتن در راستای روند تخریب خلاق که هدف آن محدود کردن نفوذ ایران در عراق بود و نیز چندماه قبل از طرح مسکو در سوریه٬ آمریکا کاملاً از جلوگیری از نفوذ ایران در منطقه ناامید شده است.
فریبکاریهای رسواکننده واشنگتن در برابر مسکو
باید اشاره کنیم که روسیه در اواخر سپتامبر 2015 تصمیم گرفت تا نیروی هوایی قدرتمند خود را بهمنظور حمایت از ارتش عربی سوریه به این کشور بفرستد، در این زمان روسیه که همراه با نیروهای نظامی خود بهشکل قانونی وارد سوریه شده بود٬ بارها از آمریکا درخواست همکاری در این زمینه کرد؛ اما واشنگتن با تظاهر به شرمندگی و فریبخوردگی این درخواست را رد کرد. ایالات متحده که وانمود میکرد هیچ ارتباطی با داعش ندارد و در جنگ با تروریستهای داعش در شهرهای سوریه شکست خورده؛ با یک ادعای دروغین اظهار کرد که ماهیت داعش با شورشیان موسوم به محور اعتدال کاملاً متفاوت است. اما مسکو همراه با دمشق به این نتیجه رسیدند که گروههای مسلح مخالف دولت سوریه همان تروریستهای افراطگرا هستند، بنابراین روسیه همه آنها را مورد هدف قرار داد. پس از آن ایالات متحده به این حرکت اعتراض کرد و مدعی شد که روسیه غیرنظامیان سوریه را قتلعام میکند. اما واشنگتن نتوانست در این راستا هیچ اقدام عملی ضد مسکو انجام دهد.
برخی طرح مسکو در سوریه را به مداخله ناکام اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان در خلال سالهای 1989ــ1979 تشبیه کردند؛ اما واقعیت این است که این دو تفاوتهای زیادی با هم دارند؛ اول، مردم سوریه و ارتش این کشور بیش از هفت سال در برابر بزرگترین جنگ تروریستی مقاومت کردند؛ درحالی که در جنگ افغانستان٬ دولت این کشور بلافاصله از اواخر دهه هفتاد قرن گذشته٬ از نیروهای شوروی درخواست کمک کرد. دوم، سوریه بر ائتلاف قدرتمند منطقهای خود یعنی ایران و حزبالله و اخیراً عراق محافظت کرده است؛ درحالیکه افغانستان در سال 1979 توسط دشمنانش محاصره شده بود. سوم، کمکهای نیروی هوایی روسیه باعث نشد که ارتش سوریه جنگ زمینی با تکفیریها را رها کند، در واقع اگر مردم سوریه در این سالها مقاومت نمیکردند یا بشار اسد دولت خود را رهامیکرد و میرفت مانند کاری که یانکوفیتش در اوکراین انجام داد؛ هیچگاه سوریه حمایتهای مستقیم مسکو را دریافت نمیکرد.
محور مقاومت؛ سد بزرگ در برابر نقشههای واشنگتن در منطقه
سوریه در این جنگ کثیف پیروز خواهد شد؛ زیرا مردم آن کنار ارتش کشور خود ضد جنایتهای فرقهگرایان ایستادهاند؛ همان طور که مبارزان سوری در بیشتر درگیریها ضد تروریستها با هویتهای مختلف که توسط ناتو و برخی کشورهای عربی حمایت میشوند؛ مبارزه میکنند. همچنین همه مردم سوریه از هر گروهی از جمله مسلمانان اهلتسنن این کشور٬ سربریدن و تحریف فرقهای اسلام را که توسط کشورهای حاشیه خلیج فارس صورت میگیرد رد میکنند، درواقع جنگ سوریه یک جنگ فرقهای و یا جنگ شیعه و سنی نیست؛ بلکه یک جنگ سنتی امپریالیسم با استفاده از ارتشهای مزدور است.
پس از پایان درگیریهای سوریه٬ واشنگتن هیچ نقشی در این کشور نخواهد داشت؛ چراکه خانوادههای داغدار سوری بهدلیل جنایتهای آمریکا در این کشور هرگز از آن استقبال نمیکنند.
قابلتوجه است که شرایط منطقه در حال حاضر بسیار عمیق است. پیروزی سوریه بهمعنای پایان طغیان واشنگتن در تغییر نظامهای مستقل منطقه از افغانستان بهسمت عراق و از آن بهسمت لیبی و سپس سوریه است. هماکنون شاهد ظهور محور قدرتمند مقاومت در خاورمیانه هستیم. سوریه نجات یافت٬ ایران قدرتمندتر شد٬ عراق به آنها پیوست و روسیه با قاطعیت از آنها حمایت میکند. این گروه در منطقه بهزودی برنامههای آمریکا و رژیم صهیونیستی و عربستان و ترکیه را برای خاورمیانه جدید٬ با شکستی تحقیرآمیز مواجه خواهد کرد. در پایان باید اشاره کنیم که وحدت و استقلال منطقهای هرچند هزینه زیادی دارد؛ اما ممکن است.
انتهای پیام/+