صالحپور: جهان، برخلاف خودمان تعزیه را به عنوان ژانر نمایشی پذیرفته است
کارگردان و پژوهشگر حوزه نمایشهای آیینی و ایرانی معتقد است نهادهای مرتبط با تعزیه به این هنر ایرانی اهمیت نمیدهند و این در حالی است که جهان تعزیه را به عنوان یک ژانر نمایشی پذیرفته است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، اردشیر صالحپور که چندی پیش داوری تنها جشنواره تئاتر دینی ایران را برعهده داشت، با خبرگزاری تسنیم از وضعیت نمایشهای مرتبط با دین گفته است. او به عنوان پژوهشگر حوزه نمایشهای ایرانی از وضعیت کنونی تعزیه راضی نیست و فقدان آموزش را یکی از آسیبهای جدی این حوزه میداند. آنچه میخوانید شرح کامل گفتوگوی تسنیم با این هنرمند حوزه تئاتر است:
***
جشنواره نمایشهای آیینی و سنتی برگزار و برای من این سؤال پیش آمد که این همه تلاش شد تا تعزیه به ثبت جهانی برسد و ارزشهای فرهنگی و بینالمللی آن تبلیغ شود؛ اما الان اگر یک خارجی به ایران بیاید کجا میتواند تعزیه ببیند؟
صالحپور: هیچ جا.
چرا میراث فرهنگی با این همه تلاش برای ثبت، کمتر از یونسکو برای تعزیه کار میکند؟
تعزیه مال ماست
صالحپور: دغدغه آنها از ما بیشتر است؛ جهان تعزیه را به عنوان یک ژانر نمایشی پذیرفت؛ اما جالب است که خودمان نپذیرفتیم و باور نکردیم. واقعاً هم اگر کاری برای تعزیه نکینم دیر یا زود آن را پس خواهند گرفت؛ میگویند این چه میراث ملی است؟ حدود پنج شش سال روی این مسأله کار شد و من یکی از کسانی بودم که در نوشتن پروتکل برای تعزیه و ثبت و ضبطش همکاری کردم؛ سعی کردم این را بشناسم؛ واقعاً هم تعزیه مال ماست.
دیگر چه کسانی بودند؟
صالحپور: عظیم موسوی، آقای طباطبایی و آقای ناصربخت بودند. نه تنها تعزیه که ما چهار هنر دیگر مثل نقالی را ثبت و ضبط کردیم. الان شما یک قهوهخانه در تهران پیدا کن. 2 هزار و 400 و 64 کافیشاپ پیدا شده است؛ تهران در تسخیر کافیشاپهاست؛ اما یک قهوهخانه نیست که هنر ملی ما یا خیمهشببازی در آن اجرا شود؛ در قهوهخانهها خبری از پردهخوانی و سخنوری و ترنابازی نیست؛ حتی یک مورد هم نداریم.
در همه کشور نداریم؟
صالحپور: همه شهرستانها هم به تأسی از تهران پیش رفتهاند. در کافیشاپ اصلاً منوی ما دستخوش تغییر شده است؛ من کافیشاپ میروم، میگویم این چیزها چیست؟ اصلاً خود اینها متعلق به کجاست؟ آقا من شربت باید شربت، عرق نعنا و کاسنی بخورم.
در برخی شهرها مثل شیراز شربتخانهها رونق گرفتهاند.
یک خانهای بگذارید برای تعزیه
صالحپور: بله اصفهان و شیراز دارند؛ اما اینها ذوقی است. خب نمایش در این مکانها اجرا نمیشود، نمایش و تعزیه باید به سنتهای ما برگردند. ما گفتیم ناصرالدین شاه آن موقع تکیه دولت را ساخت، شما بیایید تکیه ملت بسازید. یک خانهای بگذارید برای تعزیه و یک خانه بگذرید برای روحوضی.
شهرداری تمایل دارد؛ ولی نهادهای دولتی سراغ این موضوع نمیروند.
صالحپور: اراده و معرفت این را ندارند.
مثلاً یک خانه متعلق به خاندان پیرنیا به خانه سینما دادهاند. مرمتکار این بنا میگوید ما منتظر هستیم بیایند در خواست بدهند تا خانهای را برای مرمت پیگیری کنیم. الان تماشاخانه نصر را آماده و همه کارش را کردهاند؛ اما انگار هیچ انگیزهای برای تحویل گرفتنش از شهرداری وجود ندارد. آن تئاتر نصر میتواند بخشی از جشواره آیینی سنتی را هدایت کند.
برای تعزیه که یک نمایش دینی و ایرانی و مذهبی و ملی است هیچ استراتژی روشنی نداریم
صالحپور: من سالها در جشنواره بودم. دیگر خارجیها که میآمدند نمیگفتند ما را ببرید دیوید مَمِت ببینیم بلکه میگفتند ما را ببرید یک تئاتر ایرانی ببینیم؛ واقعاً کاری نداشتیم. مثلاً ببرمشان کجا؟ کدام قهوهخانه؟ کدام تئاتر روحوضی؟ کدام تعزیه؟ حتی برای تعزیه که یک نمایش دینی، ایرانی، مذهبی و ملی است هیچ استراتژی روشنی نداریم و هیچ کاری برایش نکردیم. ثبت جهانیش هم کردیم که رهایش کردیم به امان خدا.
آموزش هم اصلاً ندارد.
کار دینی باید کار شود و نمیشود با جشنواره حلش کرد
صالحپور: یک آدمی مثل بیضایی به عنوان یک نمایشنویس ایرانی نمایشهایش همواره یا بر مبنای تعزیه یا روحوضی یا روایت بوده است. او هم میتواند فرنگینویسی کنند؛ اما واقعاً به دنبال ژانر ایرانی است. خود فضای ایران یک رویکرد و شکل دیگری پیدا کرده است. دولت باید بگوید ما از این کار حمایت میکنیم؛ بیایید پژوهش کنید. کار ایرانی کار هویتی است؛ کار دینی باید کار کنید؛ نمیشود با جشنواره حلش کرد؛ جشنواراه یک مقطع یک هفتهای است؛ استراتژی نیست؛ بلکه گذر است؛ یعنی ما به فرهنگ پروژهای نگاه میکنیم نه پروسهای.
در حالی که پروژه رضوی را انجام بدهیم و بعد برود تا سال دیگر؛ اما در این پروسهها ما به چیزی به اسم تئاتر دینی نیاز داریم؛ یا اصلاً آیا به تئاتر نیاز داریم؟ چه نوع تئاتری؟ این پروسه فرهنگی باید شکل بگیرد و الا یک گزارش وکیل و وزیر نشان بدهید که گفته باشد به این کار باید بودجه داده شود. اینکه ما 40 سال است در یک دور باطل قرار گرفتیم و هنوز به اتفاق نرسیدهایم - البته منکر شهابهای آسمانی مثل مظلوم پنجم یا آنات رضا صابری و بسیاری از کارهای دیگر نیستیم - اما آنها فواره و جرقه هستند و جریان نیستند که بگوییم تئاتر ایرانی این است؛ شاید هم تنوع دنیای معاصر است.
انتهای پیام/