افسانه‌سازی علیه فداییان و شهید نواب صفوی


بر همگان روشن است که امام خمینی(ره) با اقدام مسلحانه توسط افراد یا سازمان‌ها موافق نبودند و در صورت سؤال آن را نفی می‌کردند و اجازه نمی‌دادند.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، هر چند دعاوی سست جریان موسوم به انحرافی علیه شهید نواب صفوی و جمعیت فداییان اسلام در هفته‌های اخیر، بی‌عیارتر از آن است که ارزش پرداخته شدن داشته باشد، اما از سوی دیگر این نکته نیز مورد توجه است که باید از هر فرصتی برای آشنایی عموم به‌ویژه جوانان با عقبه سیاسی و فرهنگی انقلاب اسلامی استفاده کرد. از این رو برآن شدیم در باب پاره‌ای از این شایعه‌پراکنی‌ها با اندیشمند گرانمایه حضرت آیت‌ا... سیدهادی خسروشاهی گفت و شنودی داشته باشیم. امیدواریم انتشار این پرسش و پاسخ‌ها، تاریخ‌پژوهان معاصر و عموم علاقه‌مندان را مفید و مقبول آید.

در روزهای اخیر تلاش برای تخطئه کارنامه شهید سید مجتبی نواب صفوی، ازسوی یکی از وابستگان به جریان انحرافی شدت گرفته است. ارزیابی جنابعالی از این اقدام چیست واین رویکرد چه اهدافی را دنبال می‌کند؟

اقدام اخیر بعضی از وابستگان به جریان انحرافی که در واقع تکمیل اقدامات قبلی آنان است، ناشی از یک توطئه ناجوانمردانه بر ضد کل حرکت اسلامی ایران و رهبران واقعی آن است. هدف آنها از تخطئه کردن کارنامه شهید نواب صفوی و متهم ساختن آیت‌ا... کاشانی و دیگر شخصیت‌های تأثیرگذار در واقع برای مأیوس و ناامیدکردن نسل جدید ایران از جریان اسلامگرایی است و می‌خواهند به این وسیله، زمینه را برای نفوذ اندیشه‌های غرب‌گرایانه و سکولاریسم، تحت عنوان آزادیخواهی! آماده سازند و این توطئه، بی‌شک با پشتیبانی همه‌جانبه نیروهای دشمن در داخل و خارج اجرا می‌شود و هزینه‌های گزاف این اقدامات، بی‌تردید از بودجه‌های تعیین شده توسط «سیا» و «بنی سعود» و ارتجاع عرب، پرداخت می‌شود.

 

نویسنده در بیان بخش دیگری از یافته‌های تاریخی خویش، بدون آن‌که به ارتباط موضوع به قبل و بعد آن فکر کند، ادعا کرده: آیت‌ا... کاشانی تحت سیطره دکتر مظفر بقایی بوده و از این طریق، پازل انگلستان را تکمیل کرده است! در این باره چه دیدگاهی دارید؟

این ادعا بسیار ناجوانمردانه و در عین حال خنده‌دار است. آیت‌ا... کاشانی که رهبری واقعی نهضت ملی شدن صنعت نفت را به عهده داشت و با فتواها و بیانات و اقدامات خود کمر استعمار پیر انگلیس را در ایران شکست و خود سابقه نبرد مسلحانه علیه اشغالگران انگلیس در عراق را داشت و در این رابطه از طرف اشغالگران محکوم به اعدام شد، ولی توانست با هجرت به ایران از این دام رها شود، چگونه می‌تواند تحت سلطه دکتر بقایی قرار گیرد؟ ظاهرا گوینده این مطلب اطلاع ندارد که دکتر بقایی مانند حسین مکی، حائری‌زاده و دیگران، با جبهه ملی همکاری داشتند و پس از اقدامات غیرقانونی دکتر مصدق، به‌ویژه درخواست مجدد اختیارات تامه، اختلاف به وجود آمد و چون آیت‌ا... کاشانی هم با تجدید این اختیارات مخالف بود، افرادی چون دکتر بقایی هم به ایشان پیوستند و این‌که چه کسانی پازل انگلستان را در این جریانات تکمیل کردند، قابل بحث و بررسی است و آگاهان از تاریخ به خوبی می‌دانند که بسترسازی برای وقوع حادثه 28 مرداد و سقوط دولت آقای دکتر مصدق، خود ایشان بودند. بد نیست مدعیان به مسأله «انحلال مجلس» ـ «همه‌پرسی» و آزاد کردن دست شاه برای برکناری نخست وزیر، طبق همان قانونی که نخست وزیر را روی کار آورده بود، توجهی داشته باشند تا روشن گردد چه کسانی پازل انگلستان را تکمیل کردند. با تهمت زدن و جعل سند و تحریف تاریخ نمی‌توان حقایق را پنهان نگه داشت و بی‌شک مردم آن آگاهی و بینش را دارند که حقایق را کشف و درک کنند.

استناد به روزنامه نبرد ملت متعلق به مرحوم امیرعبدا... کرباسچیان از دیگر محورهای نماینده این طیف در ربط دادن فداییان اسلام به کودتای 28 مرداد است. آیا نبرد ملت در آن دوره ارگان فداییان اسلام بود؟

اصولا روزنامه نبرد ملت از اول هم ارگان رسمی فداییان اسلام نبود و مانند روزنامه «اصناف» ناشر اندیشه‌های شهید نواب و اخبار فداییان اسلام بود و مرحوم امیر عبدا... کرباسچیان، «برادر مرحوم علامه مدیر مدرسه علوی» از هواداران این سازمان به شمار می‌رفت، ولی مدت‌ها قبل از حادثه 28مرداد و سقوط حکومت دکتر مصدق، به دلایلی با شهید نواب صفوی قطع رابطه کرد و متهم به همکاری با دربار شد و در همان دوران، آقای کرباسچیان حزبی را تحت عنوان حزب خلق راه‌انداخت و روزنامه نبرد ملت ارگان این حزب شد! متأسفانه آقای کرباسچیان در شماره‌های بعد از جدایی، به شدت به نواب صفوی تاخت و از اصول و آداب اسلامی دور شد، ولی پس از شهادت نواب صفوی از نوشته‌های خود اظهار ندامت کرد. به هر حال روزنامه نبرد ملت، ارگان جمعیت فداییان اسلام نبود و فعالیت‌های بعدی او هیچ ارتباطی با شهید نواب صفوی نداشت.

استفاده ابزاری از حاشیه نگاشت امام خمینی بر یکی از نشریات روحانیون مبارز نجف در زمره به اصطلاح مستندات این طیف به شمار می‌رود. آیا می‌توان از آن دیدگاهی منفی درباره فداییان اسلام برداشت کرد؟ (با توجه به علتی که خود ذکر کرده‌اند: اصل قضیه این روزها مورد شک و اشکال است... و همچنین شهادت فرزندان و اطرافیان امام در باره دیدگاه مثبت ایشان نسبت به فداییان اسلام؟)

بر همگان روشن است که امام خمینی(ره) با اقدام مسلحانه توسط افراد یا سازمان‌ها موافق نبودند و در صورت سؤال آن را نفی می‌کردند و اجازه نمی‌دادند. این امر در مورد مؤتلفه هم صادق بود و امام در مورد منصور با آن موافقت نکرد و البته این به معنی موضعگیری منفی در مورد مؤتلفه یا فداییان اسلام نیست. می دانیم امام به مرحوم نواب صفوی، به شهادت فرزندان، اظهار محبت می‌کرد و ما خود شاهد بودیم که در مورد جلوگیری از اعدام ایشان هم نه‌تنها نزد آیت‌ا... بروجردی اقدام کرد، بلکه طبق روایت آیت‌ا... حاج شیخ جعفر سبحانی (از مراجع عظام قم) سه نامه هم به علمای بزرگ تهران نوشته و به ایشان دادند که به آن آقایان برساند و معظم له نامه‌ها را توسط فردی مورد اعتماد به آن آقایان رسانده است (دستخط این مرجع عالیقدر را در این رابطه در خاطرات مربوط به امام خمینی، چاپ دوم، که به زودی چاپ می‌شود خواهم آورد). در واقع این امر به خوبی نشان می‌دهد که امام دیدگاه منفی نسبت به فداییان اسلام نداشته است وگرنه معقول نبود که علاوه بر آیت‌ا... بروجردی، سه نامه هم به علمای بزرگ تهران بنویسند که برای جلوگیری از اعدام شهید نواب صفوی و یارانش اقدام کنند. در مورد مؤتلفه هم که شخصیت‌های اصلی آن شهید حاج مهدی عراقی و مرحوم عسکراولادی بودند امام عنایت ویژه‌ای به آنها داشتند و با عبارات مختلف از آنان نام برده و تجلیل کردند... مهدی عراقی را «برادر» خود نامیدند و عسکراولادی را امین خود قرار دادند تا آنجا که به ایشان برای دریافت وجوهات شرعیه نمایندگی دادند... ولی عملکرد آنان را در مورد منصور صحیح نمی‌دانستند، چون اصولا با اقدام مسلحانه موافق نبودند و حتی در مورد «مجاهدین خلق»! هم امام در سخنرانی خود گفتند که من 20 روز در نجف به حرف‌های اینها گوش دادم و هیچ حرفی نزدم فقط وقتی گفتند که می‌خواهند اقدام مسلحانه بکنند. گفتم: «این کار را نکنید. موفق نمی‌شوید و ضربه می‌خورید.» پس این موضع کلی امام در این زمینه بود، نه این‌که موضع منفی در قبال فداییان اسلام و مؤتلفه باشد.

 

یکی دیگر از وابستگان به جریان انحرافی ادعا کرده که: تجلیل رسانه‌ای به ویژه در صداوسیما از شهید نواب صفوی، در دوران حیات امام خمینی رونقی نداشت و بعد از رحلت امام اوج گرفت! به عنوان یکی از فعالان تبیین اندیشه و تاریخچه فداییان اسلام در دوران پس از انقلاب این ادعا را چگونه می‌بینید؟

تجلیل رسانه‌ای و تشکیل مراسم بزرگداشت شهید نواب صفوی و یارانش از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی به طور رسمی و مردمی همواره جریان داشته و این ادعا که این تجلیل‌ها فقط در دوران پس از رحلت امام آغاز شده است، یک دروغ محض و کذب آشکار است و علاقه‌مندان می‌توانند به روزنامه‌ها و مجلات منتشر شده پس از پیروزی انقلاب مراجعه کنند تا بدانند مسؤولان نظام و شخصیت‌های برجسته کشور، همواره از این شهیدان تجلیل کرده‌اند. انتشار مجدد روزنامه منشور برادری پس از پیروزی انقلاب اسلامی توسط سازمان وفاداران به نواب صفوی، نمونه دیگری از تجلیل‌های عملی در دوران امام خمینی است و با مراجعه به دوره کامل این روزنامه با چگونگی بزرگداشت و تحلیل‌ها می‌توان آشنا شد.

نمونه اخیر این مراسم بزرگداشت پنجاه و نهمین سالگرد شهادت نواب صفوی است که در سالن همایش شهرداری قم در تاریخ 25/11/93 برگزار شد و در آنپیام‌های مراجع عظام و علمای کرام از جمله: ناصر مکارم شیرازی، حسین نوری همدانی، عبدا... جوادی آملی، حائری شیرازی و... در تجلیل از این شهید والامقام و نقش شهادت او در پیروزی حق پخش گردید و خوشبختانه مجموعه آن پیام‌ها در کتاب: «پیش آهنگ جهاد و شهادت»-چاپ تهران-نقل شده است. و حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای در ذیل عکس شهید نواب نوشته‌اند «سلام بر آن پیش‌آهنگان جهاد و شهادت در زمان ما» آن وقت فرد مجهول‌الهویه‌ای می‌نویسد که من او را شهید نمی‌دانم!...

هر ساله در آستانه سالروز کودتای 28 مرداد، موجی از جعل و تحریف با هدف تخطئه جریان مذهبی نهضت ملی اعم از آیت‌ا... کاشانی و فداییان اسلام، فضای مجازی را فرا می‌گیرد. از منظر شما تاریخ پژوهان انقلاب در برابر این پدیده چه مسؤولیتی دارند؟

متأسفانه گروهی از فرصت‌طلبان و عده‌ای از دوستان ملی ـ مذهبی، پس از 60 سال همچنان می‌کوشند حقایق را وارونه نشان دهند. هدف اصلی آنها تخطئه جریان اسلامگرایی و احیای اندیشه ناسیونالیسم و سکولاریسم کور در میان نسل جوان ایران است. البته این موج را فقط در ایران به وجود نمی‌آورند، بلکه در خارج از کشور، توسط ماهواره‌های وابسته به دشمنان و نشریات و کتاب‌ها به‌شدت پیگیری می‌کنند و در این میان، متأسفانه تاریخ‌پژوهان معاصر ما، به وظایف اساسی خود نمی‌پردازند و بیشتر به نقد! یکدیگر مشغول هستند در حالی‌که همین امر، دشمنان را در موج‌فزایی تقویت می‌کند و آنها با استفاده از منابع منتشره داخلی به حملات خود ادامه می‌دهند. مسؤولیت تاریخ پژوهان ما نشر حقایق و اسناد تاریخی و پرداختن به دشمن و کم کردن هجمه‌های داخلی است.

***

نه واقعی، نه ممنوع!

موضوع دیگری که باعث حاشیه شده، صحبت از نامه‌ای است که سرلشکر آزموده درصدد بوده تا 26 دی 1334 به امضای شهید نواب صفوی برساند. این نامه در مجلد آخر کتاب جمعیت فداییان اسلام در آئینه اسناد منتشر شده است. خسروشاهی درباره این نامه هم روایت جالبی دارد:

نامه مورد اشاره که گویا به تاریخ 26 دی 1334 توسط شهید نواب صفوی نوشته شده، بی‌تردید از «اسناد جعلی» است و سرلشکر آزموده با تهیه آن می‌خواسته آن را به امضای شهید نواب صفوی برساند. این سند جعلی، جزو اسناد محرمانه نیست و انتشار آن هم ممنوع نشده، بلکه در کتاب «جمعیت فداییان اسلام در آئینه اسناد» هم نقل شده، ولی پژوهشگر معاصرجناب حجت الاسلام محمد امین گلسرخی که سالیانی دراز در جمع‌آوری و تحقیق درباره اسناد مربوط به فداییان اسلام تلاش و کوشش داشت، در دیداری به اینجانب گفت که در مجموعه اسناد و گزارش‌های موجود در مرکز اسناد انقلاب اسلامی، سندهای جعلی متعدد به چشم می‌خورد که به هیچ وجه قابل استناد نیستند. از جمله آنها نامه‌ای است که با خط شبیه خط شهید نواب نوشته شده و در آن اسامی کسانی که به فداییان اسلام کمک می‌کردند آمده است ـ

از جمله آیت‌ا... شریعتمداری ـ که جعلی بودن آن را می‌رساند. دیدن آن سند جعلی توسط جناب خسرو معتضد، موجب صحت و اصیل بودن آن نمی‌شود.

بنده هم آن را در مرکز اسناد دیده‌ام، ولی محتوای آن کاملا نشان می‌دهد که نامه از شهید نواب نیست. آخرین دفاعیه شهید نواب که در دادگاه ارائه کرده موضع ضددرباری وی و هجمه صریح به شخص شاه را نشان می‌دهد و ارائه‌کننده این دفاعیه هرگز به خود اجازه نمی‌دهد چند روز بعد! در نامه‌ای تقاضای عفو کند و خدمات! خود را مطرح سازد.

شهید نواب صفوی در آخرین دفاع خود در دادگاه نظامی شاه، در پاسخ سرتیپ کیهان خدیو، بازجوی دادستانی ارتش که خواستار ارائه مکتوب آخرین دفاع درباره اتهام «توطئه برهم زدن اساس حکومت و تشکیل جمعیتی که مرام و رویه آن خدمت به سلطنت مشروطه ایران است» می‌گردد که پاسخ مکتوب شهید نواب در پرونده او موجود ست. آخرین دفاعیه مکتوب شهید نواب صفوی شخص شاه را مسؤول همه مفاسد معرفی می‌کند .

مایکل جکسون بازی برای هیاهو

آیت ا... خسروشاهی در عین نقد علمی و تاریخی، انتقادات شدید سیاسی هم به جریان انحرافی دارد:

این جریان با عملکرد ضدولایی خود در دوره قبل و تصور قدرقدرتی رضاخانی، ماهیت و شخصیت واقعی خود را به خوبی نشان داد و با نامه نوشتن به ترامپ و تبریک سالروز تولد مایکل جکسون! و ایجاد هیاهو و نشر بیانیه می‌خواهند همچنان خود را در جامعه مطرح سازد، چون «عددی نیستند». من نام بردن از این افراد را صحیح نمی‌دانم و به قول معروف «الباطل یموت بترک ذکره» .

او در ادامه تاکید می کند:وقتی ما سردمداران جریان انحرافی و اخبار و افکار و اندیشه‌های منحط آنان را در رسانه‌ها - به ویژه روزنامه‌ها -مطرح نسازیم خود به خود به فراموشی مطلق سپرده می‌شوند همان‌طور که دیگر انحراف‌گرایان در طول تاریخ چنین شده‌اند.

منبع:جام جم

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه رسانه‌ها