روایت مورگان فریمن از شباهت های مسیح و سالار شهیدان


روایت مورگان فریمن از شباهت های مسیح و سالار شهیدان

درمورد ارادت دسته‌ای از پیروان ادیان دیگر به امام حسین(ع) اخبارفراوانی وجود دارد. این نوع عرض ارادت‌ها گاهی ریشه در مشترکات معنوی بین ادیان مختلف با مذهب شیعه دارد و گاه به احترامی برمی‌گردد که هرکس می‌تواند برای سالار شهیدان قائل باشد.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، داستان خدا، مستندی از مورگان فریمن درباره دین مسیحیت و ریشه‌های اعتقادی و آیین‌های آن است و یک قسمت از این مجموعه، به‌دلیل شباهتی که فریمن و لابد خیلی از مسیحیان دیگر بین جایگاه عیسی(ع) در مسیحیت و امام حسین(ع) در تشیع دیده‌اند، به روز عاشورا و قربانی بزرگ اسلام در راه حقیقت می‌پردازد. درمورد ارادت دسته‌ای از مسلمانان غیرشیعه و حتی پیروان ادیان دیگر به امام حسین(ع) اخبار و حکایات فراوانی وجود دارد. این نوع عرض ارادت‌ها گاهی ریشه در مشترکات معنوی بین ادیان و مذاهب مختلف با مذهب شیعه دارد و گاه به احترامی برمی‌گردد که هر انسان آزاده‌ای می‌تواند برای یک آزادمرد تاریخی مثل سالار شهیدان قائل باشد. اما این ماجرا پیچیدگی و عمق بیشتری دارد. حسین(ع) مظهر اعلای یک کهن‌الگوی تاریخی و اسطوره‌ای هم هست؛ کهن‌الگوی قدیسی که قربانی می‌شود تا تمام جامعه از گناهانش تزکیه «روان‌پالای» (Catharsis) پیدا کند. البته راجع‌به اینکه در تشیع، تزکیه به‌معنای تراژیک آن وجود داشته باشد، می‌توان تردید کرد اما مفهوم «شفاعت» را می توان  تا حدودی تداعی‌گر همان باور دانست. بین تزکیه‌ای که این قربانی برگزیده به‌صورت نیابتی از سمت اجتماع انجام می‌دهد، با آنچه در تشیع به آن شفاعت می‌گویند، می‌تواند تفاوت‌هایی وجود داشته باشد، ولی یکسان‌بودن روح کلی غالب بر دو روایت عیسی(ع) و امام حسین(ع) در این زمینه را نمی‌شود نادیده گرفت.

کلام‌الله مجید پس از روایت ماجرای عید قربان، درباره ابراهیم خلیل‌الرحمان می‌گوید «و فدیناه بذبح عظیما؛ و ما قربانی بزرگی را فدای او ساختیم (سوره صافات، آیه107)» و تقریبا تمام مفسران در این زمینه متفق‌القول هستند که ذبح عظیم ابراهیم(ع)، آن گوسفند نبوده است. گوسفندی که موحدین قربانی می‌کنند یا بزی که یونانیان باستان ذبح می‌کردند، تنها می‌توانست نمادی از قربانی برگزیده‌ای باشد که در کهن‌الگوها وجود داشت. این حلال‌گوشتان به اراده خود قربانی نمی‌شوند، حال آنکه در تراژدی، تزکیه با آگاهی فرد انجام می‌شود. مسیحیان، قربانی بزرگ را عیسی روح‌الله  دانسته و مسلمانان شیعه آن قربانی بزرگ را حسین ثارالله می‌دانند. این شباهتی است که مورگان فریمن، هنرپیشه اسطور‌‌‌‌ه‌ای سینما هم در مستند «داستان خدا» هنگامی که روبه‌روی دوربین ایستاده و مخاطبان به او نگاه می‌کنند، بیانش می‌کند. او می‌گوید: «مسیحیان هفته‌ای یک بار به کلیسا می‌روند و در مراسم عشای ربانی، صحنه به صلیب کشیده‌شدن عیسی را (مطابق روایت خودشان از آن واقعه) بازسازی می‌کنند و شیعیان هم لااقل سالی یک‌بار در عاشورا، این آیین بازنمایی را به اوج می‌رسانند.» مسلم است که بین ماجرای عروج حضرت عیسی، حتی مطابق با روایت مسیحیان از آن اتفاق، با داستان عاشورا تفاوت‌هایی وجود دارد و زمانه و زمینه این دو شخصیت معنوی هم از جهاتی با هم فرق دارند. اما از طرف دیگر نمی‌توان بعضی شباهت‌ها را هم درنظر نگرفت. استاد شهید مرتضی مطهری چندین شباهت را بین مسیح و سالار‌شهیدان احصا می‌کند. مطهری می‌گوید: «بین حضرت عیسی در امت مسیح و حضرت امام حسین(ع) در امت اسلام وجه شباهت‌هایی هست، از آن جمله از حیث مادر که حضرت مریم «سیدة ‌النساء» است و همچنین حضرت زهرا(س) هم همین‌طور. شباهت دیگر، در مدت حمل است. در حدیث است که مدت حمل سیدالشهداء 6 ماه طول کشید و هیچ‌کس 6 ماهه متولد نشد که در‌عین‌حال زنده بماند، مگر حسین و عیسی(ع). شباهت دیگر آنها در عقیده‌ای است که مردم در مساله «تفدیه» پیدا کرده و خیال کردند که آنها کشته شدند که گناه دیگران را به گردن بگیرند و دیگران آزاد باشند و تکلیف ساقط شد.» (البته طبق اشاره استاد مطهری مسلمانان اصل کشته‌شدن مسیح را باور ندارند و او را جاودانه می‌دانند) مرتضی مطهری ادامه می‌دهد شباهت دیگر در زکی و مبارک‌بودن است، یعنی هر دو وجود، فوق‌العاده برکت‌خیز شدند. همان‌طور که یک زمین مبارک است.

 (مثل فلسطین)، بعضی آب‌ها پر برکتند (مثل آب باران) و بعضی حیوان‌ها مبارک و پر برکتند (مثل گوسفند)، همان‌طور هم بعضی انسان‌ها واقعا «وجود مبارک» هستند و درباره‌شان تعارف نیست؛ زمینی هستند که همه‌ساله محصول می‌دهند و دائم بارانی هستند. یک شباهت دیگر این است که مسیحیان و مسلمانان، ولادت و رفتن این دو را بزرگ می‌شمارند. شباهت دیگر بین آنها در انصار و حواریین است....

 چنان که مشخص است، وجود این شباهت‌ها را نمی‌توان دست‌کم گرفت. هر‌چند از طرفی حضرت عیسی(ع) به‌دلیل زهد و پارسایی، تکلم در گهواره، رجعت در روز موعود، فتوت، جوانمردی و خوارق‌عادات با امیرمومنان علی(ع) هم مقایسه شده و حتی شمایل حضرت علی(ع) به‌همین‌دلیل در خانه بسیاری از مسیحیان عرب‌زبان وجود دارد و از طرف دیگر، شهادت امام حسین(ع) به حضرت یحیی(ع) هم شبیه است. شباهت عیسی(ع)  و حضرت علی(ع)  که نبی‌اکرم اسلام(ص) هم در روایتی به آن اشاره کرده، منافاتی با شباهت عیسی(ع) به امام حسین(ع)  پیدا نمی‌کند؛ چه اینکه سالار شهیدان پیرو سبک زندگی و نگاه معنوی پدرش بوده (غیر از زهد و فتوت سیدالشهدا و رجعت ایشان در یوم موعود، آن حضرت در جنین با مادرش تکلم می‌کرده و ماجراهای بسیاری از خوارق عادات، راجع‌به ایشان و برادرش امام حسن(ع) روایت شده است) و از طرفی دیگر، قدیس و قربانی‌بودن یحیی هم تناقضی با اتصاف عیسی به همین صفات در مسیحیت فعلی ندارد. مورگان فریمن در بخشی از مستند «داستان خدا»، به سجاد رضوی که یک اسلام‌شناس شیعه معرفی شده، درباره امام حسین می‌گوید: «ما چنین افرادی را در مذهب خود (برگزیده) می‌نامیم.» به عبارتی او اشاره می‌کند به افرادی که از طرف خدا برگزیده و انتخاب می‌شوند تا به ‌جای همه جماعت خوب باشند و بهای آن را بپردازند. مستند فریمن نشان می‌دهد مسیحیان چطور می‌توانند امام حسین(ع) را بشناسند. آنها این شخصیت را با قالبی که برای حضرت عیسی(ع) در ذهن‌شان وجود دارد، هماهنگ می‌بینند و اصلا به‌همین‌دلیل است که مستندی درباره دین مسیحیت، بخشی از خودش را به روایت عاشورا اختصاص می‌دهد. فرد برگزیده، به‌طور ارادی خون خودش را فدای خدا می‌کند و به همین واسطه می‌تواند از گناهان امتش شفاعت کند. ریخته‌شدن خون در این میان وجه نمادین ویژه‌ای پیدا می‌کند.

 مصائب مسیحایی حسین

شباهت‌های حیرت‌انگیزی که بین تعزیه امام حسین(ع) و فیلم «مصائب مسیح» ساخته مل گیبسون وجود دارد، می‌تواند توجهات را بیشتر به‌سمت وجود این جنبه‌های نمادین جلب کند. برای مثال شباهت بین حضور شخصیت حضرت مریم(س) بر بالین عیسی و حضور حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) در قتلگاه امام حسین(ع) یا شخصیت پلاتیس سردار رومی و حر بن یزید ریاحی. همچنین حوادثی مانند دریده‌شدن لباس بر پیکر دو شخصیت حضرت عیسی (ع) و  امام حسین(ع)، تیره‌شدن زمین و آسمان در هر دو روایت و دیگر شباهت‌هایی که به‌وضوح قابل مشاهده‌ هستند. اینکه این دو شخصیت چرا باید کشته شوند، دلیل دیگری است که آنها را به هم شبیه می‌کند. حسین(ع) نه ترسو است و نه جنگ‌طلب. این خصوصیت دیگری است که باعث می‌شود مسیحیان بین او و عیسی روح‌الله شباهت ببینند.

 اشتیاق مسیحیان به کسی که گفت نه

قیام امام حسین(ع) نه برای فتح سرزمین یا تخت حکومت، بلکه برای ایستادن بر سر موضعی بود که شامل نپذیرفتن یک حکمرانی فاسد می‌شد. به‌عبارتی امام حسین(ع) کسی بود که به یزید «نه» گفت و حاضر نشد با او بیعت کند و درعوض حاضر شد تا جانش را بر سر این نه گفتن بگذارد؛ یک نخبه که فقط دیگران را موعظه نمی‌کند و اگر امتحانات و ابتلائات زمانه پیش بیاید، نشان خواهد داد خودش هم تا آخرین نفس پای اصولی که تبلیغ‌شان را می‌کند، خواهد ایستاد. مورگان فریمن در مستندش به این نکته هم اشاره می‌کند. او نه گفتن حسین به یزید اموی را معادل نه گفتن عیسی به ظلم رومیان می‌گیرد و می‌گوید همان‌طور که عیسی می‌خواست یهودیان را از بردگی رومیان خلاص کند، حسین هم می‌خواست مسلمانان را از یزید خلاصی ببخشد. چنان که پیداست، غیر از جزئیات صحنه پایانی که برای مسیح و امام حسین(ع) در روایات مسیحیان و شیعیان رقم می‌خورد، به شرایط اجتماعی اطراف آنها هم شباهت‌هایی دارد. امام حسین(ع) به‌جای بسیاری از مردم زمانه‌اش ایستاد و به یزید نه گفت. اگر گناه مردم آن زمانه جهل بود، نمی‌شد واقعه عاشورا  را صحنه نهایی تمام خیر در برابر تمام شر دانست. مردم آن زمانه کم و بیش حق و باطل را شناخته بودند، اما حاضر نشدند هزینه نه گفتن به باطل را بپردازند. امام حسین(ع)  و عیسی(ع)  هر دو در مقابل حکومت‌های فاسد زمانه‌شان در چنین شرایطی ایستادگی کردند؛ امام حسین(ع) در برابر خلافت اموی و عیسی(ع) در برابر ظلم رومیان. برای اینکه شباهت قیام این دو شخصیت روشن‌تر شود، می‌توان تفاوت آنها با قربانیان دیگر تاریخ را مد نظر قرار داد و فهمید که چرا مستندی درباره دین مسیحیت، یک بخش از خودش را به توصیف ماجرای عاشورا اختصاص می‌دهد. اگر قیام امام حسین(ع) به امید فتح حکومت صورت گرفته بود، می‌شد آن را شکست‌خورده دانست؛ هرچند شکستی شرافتمندانه.  بین شخصیت‌های تاریخی، اسپارتاکوس و یارانش نیز چنین شکستی خوردند. قیام امام حسین(ع)  اگر به نیت انتقام انجام شده بود و چنین سرنوشتی پیدا می‌کرد، باز هم می‌شد آن را شکست‌خورده دانست، اما چنین هم نبود. رونین‌ها یعنی  47 سامورایی که بعد از انتقام‌گرفتن بابت خون ارباب‌شان خودکشی کردند، در انتقام پیروز شدند، اما انتقام آخرین کاری بود که در این دنیا داشتند. قیام مختار ثقفی هم به نیت انتقام خون شهیدان کربلا انجام شد، اما بدون‌شک اثر معنوی شهادت عاشوراییان بیشتر از غلبه مختار بر قاتلان آنها بود. اگر امام حسین(ع)  کاری به یزید نداشت و چون سودای حکومت یا انتقام در سرش نبود، با همه‌چیز می‌ساخت و درعین‌حال او را می‌کشتند، این مظلومیت او بود اما باز هم پیروزی گفتمانش به‌حساب نمی‌آمد؛ اما این‌گونه هم نبود. چنین نمونه‌هایی حتی در تاریخ هم جلوه‌ای پیدا نمی‌کنند. او به طرز آشکار و غمباری به‌دلیل بر حق بودن و به شکل ارادی قربانی شد. این کاراکتر با آنچه مسیحیان از عیسی مسیح و صلیبی که بر دوش می‌کشید می‌شناسند، همخوانی کاملی پیدا می‌کند؛ نه سودای حکومت، نه انتقام و نه مرگ غافلگیرانه و ناخواسته. مستند «داستان خدا» از همین روست که مرتب در عزاداری‌های شیعیان، آیین بیعت با رقص شمشیر را نشان می‌دهد، اما بر صلح‌طلب بودن مکتب و مذهب تشیع تاکید دارد. فریمن در بخشی از این مستند، مبدا ایجاد دوگانه تشیع و تسنن در اسلام را عاشورا می‌داند و می‌گوید عده‌ای که شیعیان بودند، عهد کردند که تا ابد به حسین وفادار بمانند و باقی مسلمانان یعنی اهل تسنن، با بنی‌امیه همراه شدند. 

به‌رغم اینکه مورگان فریمن این برداشت را با نگاه همدلانه‌ای نسبت به شیعیان بیان می‌کند، نشان‌‌دهنده آن است که او و اکثر غربی‌ها شناخت کاملی از اسلام و تاریخ آن ندارند. شاید دوگانه مذهبی در  زمان قیام عاشورا به شکل امروزی‌اش نمود بیرونی نداشت، اما چنین هم نبود که پیش از عاشورا مرزبندی‌های اصلی شکل نگرفته باشند. به‌علاوه، این‌چنین هم نیست که اهل سنت بین یزید و امام حسین(ع)، طرف یزید باشند. حتی برخی سلفی‌ها برای امام‌ حسین(ع)  احترام قائلند؛ اگرچه هم درجاتی که شیعه برای امام سومش قائل است را قائل نباشند، هیچ مسلمانی هم در جهان یزید را گرامی نمی‌دارد. یزید در دو سال بعد از قتل‌عام عاشورا به مدینه و مکه حمله کرد و جنایات بسیاری را رقم زد و حتی خانه خدا را ویران ساخت. به‌عبارتی او برای خودش آبرویی در تاریخ باقی نگذاشت. در ضمن، تعدادی از مسلمانان اهل‌سنت آیین عاشورا را هر سال مثل شیعیان برگزار می‌کنند. 

ورود مستند «داستان خدا» به بحث شیعه و سنی، با اطلاعات کاملی همراه نیست و حتی لازم نبود که فریمن برای برشماری شباهت‌های مسیح(ع) و امام حسین(ع) سراغ این موضوع برود. شاید چون بازدید فریمن از عزاداری شیعیان در لندن صورت گرفته و مصاحبه او با بعضی از کارشناسان شیعه در انگلستان انجام شد باعث ایجاد این برداشت‌ها برایش شده‌اند و اگر در قم، نجف یا شهرهای دیگر این بازدید و مصاحبه را انجام می‌داد، شناخت او از موضوع به شکل دیگری رقم می‌خورد.مستند فریمن با این مونولوگ‌های او هنگام راه رفتن در جاده‌ای خاکی که اطراف آن را گیاهان صحرایی پوشانده‌اند، شروع می‌شود: «من همواره تلاش کرده‌ام که در راه راست حرکت کنم. همان‌طور که می‌دانید، دنیا پر از وسوسه‌ها و چیزهای فرعی است. یک روز به خودتان نگاه می‌کنید و می‌بینید که خیلی از راه اصلی فاصله گرفته‌اید. هر از گاهی به کسی نیاز خواهید داشت که راه درست را به شما نشان بدهد. این کار افراد برگزیده است.» با توجه به این تعبیر فریمن، می‌شود این را دریافت که منظور مستند «داستان خدا» از تزکیه عیسی(ع) و شهادت امام حسین(ع) این نیست که بندگان می‌توانند هر گناهی کنند و به عفو‌شدن توسط آن ذوات مقدسه امیدوار باشند. فریمن با این جملات اشاره می‌کند که کار افراد برگزیده هدایت جامعه و بازگرداندن مردم به مسیر اصلی است و به‌عبارتی این قربانی‌های بزرگ، برای این هدف قربانی شده‌اند.

فریمن در میانه‌های کار می‌گویدامام حسین(ع) برای جلوگیری از انحراف در اسلام راستین، ایستادگی کرد و وفاداران به این اصالت راستین را شیعیان می‌داند. بعد بدون اشاره مستقیم به انحراف در یهودیت راستین، با شبیه‌سازی بین امام حسین(ع) و مسیح(ع)، به وجود چنین انحرافی در یهودیت اشاره می‌کند. این دفاعی از حقانیت دین مسیح به‌حساب می‌آید. مشخص است که هدف «داستان خدا» معرفی مسیحیت است و ماجرای عاشورا را برای ترسیم سیمای کاملی از سیر تطور این دین ابراهیمی انتخاب کرده و روایت می‌کند؛ چه اینکه روایات بی‌پرده مل گیبسون از نقش یهودیان در صدور حکم اعدام برای مسیح(ع)، برایش به‌شدت مشکل‌ساز شد و حالا فریمن روش دیگری را برای این کار انتخاب کرده است.

منبع:فرهیختگان

انتهای پیام/  

بازگشت به صفحه رسانه‌ها

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
میهن
گوشتیران
triboon