قاسمی: جشنوارههای خارجی بر سینمای کشورها اثرگذارند/ فیلم خوش ساخت غیر انتقادی برای جشنوارههای خارجی نداریم
جشنوارههای مهم خارجی میتوانند بر سینمای یک کشور به صورت غیر مستقیم اثر ویژه و مهمی بگذارند و در هدایت و جهتدهی به آن نقش آفرین باشند؛ در جشنوارههایی مانند کن و ونیز گاهی فیلمهای زرد و مبتذلی مورد توجه قرار گرفتند که منجر به نجاتشان در گیشه شد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، جشنواره ونیز شب گذشته تمام شد. این جشنواره یکی از جشنوارههای مهم اروپا است که آن را مانند کن و برلین جزو درگاههای اسکار معرفی میکنند.
این جشنواره نیز نسبت به دیگر جشنوارهها رویکرد خاصی در انتخاب و برگزیدن فیلمها دارد. امسال نیز در این جشنواره، فیلم «متری شیش و نیم» به کارگردانی سعید روستایی نماینده جمهوری اسلامی ایران است که احتمال برنده شدن و دریافت جایزه برای این فیلم وجود دارد.
اثرجشنوارههای خارجی بر سینمای ایران، ارتباط بازار و پخش فیلمها با جشنوارهها، گرایش و تمایل فعلی جشنوارهها در انتخاب و برگزیدن فیلمها و مسائل دیگر، پرسشهای خبرنگار خبرگزاری تسنیم است که در مصاحبه با علی قاسمی یکی از پخشکنندههای بینالمللی سینمای ایران بیان شده است.
اثر متقابل جشنواره و فیلم بر یکدیگر
آقای قاسمی لطفا در ابتدا بفرمایید که جشنوارههای خارجی ماهیتا چه نسبتی با سینمای ما دارند و آیا اثری بر آن میگذارد؟
در دنیا 15 جشنواره الف وجود دارد که اسکار، برلین، کن و ونیز بخشی از این جشنوارهها را شامل میشوند. حضور یک فیلم در هرکدام از این جشنوارهها اتفاقات خوبی را برای فیلم رقم میزند. حتی قبل از اینکه فیلم در جشن یا جشنواره به نمایش درآید و از زمانی که خبر پذیرش فیلم در فضای رسانهای منتشر میشود، فیلم نسبت به دیگر همتایانش در موقعیت برتری از نظر شهرت و فروش قرار میگیرد و اهمیتش در بازار روشن میشود؛ خریداران فیلم در این لحظه برنامهریزیهای خود را برای خرید و پخش فیلم انجام میدهند و با این حساب جشنواره و فیلم بر یکدیگر اثر متقابل میگذارند؛ کارگردان فیلم و بازیگران طبیعتا از این مزیتها بهرهمند میشوند و در فیلمهای بعدی از دستمزد و امتیازات بهتری برخوردار خواهند شد.
در این میان، جشنوارههایی ماند ساندنس هم هستند که الف نیستند اما از اهمیت ویژهای در فروش و رسانهای شدن برخوردارند.
به علاوه اگر فیلم جایزه بگیرد که اهمیت آن دو چندان میشود. درباره اینکه جشنوارهها مانند سکوی پرتابی هستند که میتوانند فیلمها را به اسکار ببرند باید گفت که لزوما این وجود ندارد که در صورت پیروزی یک فیلم در جشنی حتما به اسکار برود و در آنجا نیز نامزد و یا برنده شود؛ اما باید گفت احتمال آن زیاد است. نمیتوان گفت که همه چیز در آنجا روشن است؛ مثلا امکان دارد در جشنی فیلمی نامزد شود، اما در فروش در بازار جهانی شاید نتیجه چندان مثبتی نداشته باشد. این نکته را تذکر میدهم که این سخن منافی سخن قبلی نیست که اتفاقات خوب برای فیلم رخ میدهد زیرا بدون شک فیلمی که نامزد و برنده میشود، خریدار جهانی خود را دارد؛ اما شاید به دلایل مختلف فروش خوبی در سینماهای دنیا نداشته باشد؛ فروش خوب در سینماها بستگی به خود فیلم دارد؛ برای همین بحث فروش جهانی تبیین جداگانهای دارد.
جشنوارههای خارجی بر هدایت تولید فیلم در کشور ما اثرگذاراند
بنابراین زمانی که یک جشنواره آغاز به کار میکند تهیهکنندگان سینمای دنیا و ایران، برای فروش و پخش جهانی برنامهریزی میکنند تا بتوانند پذیرفته شوند و در بازار هم حضور داشته باشند. نکته مهم در این بخش از سخنانم این است که باید دید جشنواره چه رویکرد و سیاستی در پذیرفتن فیلمها دارد؛ زیرا باتوجه به نوع دیدگاه و رویکری که جشنواره دارد، سینماگرانی که دنبال حضور در آنجا هستند به این فکر میکنند تا فیلم را مطابق آن سلیقه بسازند؛ بنابراین جشنوارهها میتوانند در شیوه ساخت و نگاه بر سینمای یک کشور تاثیرگذار باشند و این نکته بسیار مهمی است؛ مثلا اگر جشنوارهای که مهم باشد فیلمهای کند و هنری و غیرداستانی را در اولویتهای خود بداند میتواند سازندگان را به سمت تولید این سبک آثار ترغیب کند یا اگر فیلمهای داستانی و مخاطب عام پسند باشد نیز میتواند اثرگذار باشد.
بنابراین باید گفت جشنوارههای مهم خارجی میتوانند بر سینمای یک کشور به صورت غیر مستقیم اثر ویژه و مهمی بگذارند و در هدایت و جهتدهی به آن نقش آفرین باشند؛ در این موقعیت نقش مدیران سینمایی کشور در این مسیر بسیار مهم است. همینطور هنرمندان باید توجه کنند که در جریان سینمایی جشنواره فرضی شنا کردن لزوما فروش بهتر جهانی را تضمین نمیکند و اگر مساله فروش و توجه جهانی به فیلم مهم است باید به ساخت اثری مخاطبپسند و جذاب توجه کنند.
آیا ونیز یک جشنواره سیاسی است؟ تا چه میزان سیاستهای آن مربتط با اسکار یا دیگر جشنوارههای الف است؟
خیلی از جشنوارههای دنیا سیاسی هستند و طبیعا ونیز هم اینگونه است؛ سیاسی به این معنا که در آن سیاستگذاریهایی وجود دارد و متناسب با آن سیاستها اعمال نظر میکند؛ البته وجود سیاستهایی مرتبط با قدرت سرمایهگذاران در آن بدیهی است؛ جشنواره فجر ما هم سیاسی است و در آنجا نیز سیاستگذاریهایی وجود دارد که قدرت و جهت فکری داوران و دولت وقت را نشان میدهد.
جشنوارههای اروپایی در مسیر اسکار
درباره قسمت دوم سوال باید گفت که برای این جشنوارههای برلین، کن و ونیز مهم است که دبیر و تیمهای داوری و سیاستگذارانشان در اسکار بروند و فیلمهایی که نامزد کرده بودند و یا جایزه دادند در اسکار راه پیدا کنند. زیرا با این حساب جشنواره آنها اهمیت دوچندانی پیدا میکند و اتفاقات مهم دیگری برایشان میافتد. یکی از نمونههای مهم و جالب، فیلم «رما» در سال قبل بود که بعد از برنده شدن در ونیز در چند بخش در اسکار نامزد و برنده شد. همین نکته نشان میدهد که برنده شدن در این 3 جشنواره میتواند راهیابی به اسکار را هموار کند؛ یا مثال روشن دیگر فیلمهای آقای فرهادی بود که یکی از کن و دیگری از برلین به اسکار رسیدند؛ پس میتوان نتیجه گرفت که سیاستهای انتخاب فیلمهای برتر این جشنوارهها با جشن اسکار با یکدیگر در جهاتی همپوشانی دارد.
آقای قاسمی برخی از مدیران فرهنگی و سینمایی معتقدند که رژیم صهیونیستی در جشنوارههای خارجی به دنبال ایجاد موانعی برای پذیرش و برنده شدن فیلمهای ما هستند؛ شما به عنوان یکی از پخشکنندههای بینالمللی نظرتان چیست؟
من به شخصه از نزدیک این مساله را مشاهده نکردم اما آن را رد نمیکنم. چون طبیعتا این نظام دنبال ایجاد دستانداز برای کشور ما در زمینههای گوناگون است و البته ما نیز خواهان حضور آن در جشنوارههای خودمان نیستیم مانند ورزشکاران ما که هنگام مسابقههای ورزشی از رقابت با همتای اسرائیلی خود امتناع میکنند.
پررنگ شدن فیلمهای داستانی و تجاری در جشنوارههای اروپایی
در حال حاضر دبیران جشنوارههای خارجی مانند ونیز بیشتر روی چه فیلمهایی نظر دارند؟ نگاه فیلمهای منتخب این جشنوارهها در حال حاضر چیست؟
زمانی در جشنوارههایی مانند کن و ونیز فیلمهای هنری و اصطلاحا فکری و روشنفکری مورد توجه بود؛ اما به تدریج به خاطر فروش نه چندان خوب آنان بعد از جشنواره و دلایل دیگر، تصمیم به این سمت رفته است که فیلمهای داستانی، تجاری و مخاطب پسند مورد توجه قرار بگیرند؛ البته در برخی از موارد فیلمهای زرد و مبتذلی مورد توجه قرار گرفتند که شاید نامزدی آنها توانست منجر به نجاتشان در گیشه شود.
دبیران فهمیدند که توجه بیشتر به فیلمهای مخاطب پسند و داستانی که در سالن مورد تشویق و حمایت مخاطب قرار بگیرد منجر به این میشود که فروش بهتری در سال داشته باشند و بدین ترتیب نام آن جشن در رسانهها و فضای سینمایی به عنوان عامل برنده شدن شناخته شود و این طبیعتا میتواند جزو اهداف اصلی یک جشنواره قرار داشته باشد. سال گذشته در ونیز فیلمی دیدم در بخش خارج از مسابقه که محصول کره و در گونه پلیسی بود؛ این فیلم رسما یک فیلم داستانی و تجاری بود، اما در پایان فیلم همه ایستادند و آن را تشویق کردند؛ این درگیر کردن مخاطب با فیلم برای دبیر جشنواره باید خیلی مهم باشد و هرچه بیشتر به این سمت برود آوردههای اعتباری بیشتری برای آن در سال بعد خواهد داشت.
فیلمی که با مخاطب ارتباط بر قرار نمیکند و تماشاگر سالن را ترک میکند حتی در صورت برنده شدن چه لطفی برای آن جشنواره در سال آتی خواهد داشت؟ برخی از همان فیلمهای زرد و ضدفرهنگ که بعضا نامزد شدهاند بدتر برای جشنواره ایجاد بدنامی کردهاند. ما نیز فیلمهایی که در اسکار داشتیم قصه داشته است و هنری صرف نبوده است.
البته این را هم اضافه کنم که جشنوارهها سعی میکنند همه مدلی را در سبد انتخابهای خود داشته باشند؛ در کن امسال فیلم جیم جارموش را داشتیم که یک فیلم اقتصادی با نگاه کمدی و ترسناک بود؛ خب این نشان میدهد که فیلمهای حاضر در کن نیز مانند قبل صرفا به دنبال نگاه فلسفی و روشنفکرانه صرف نیست و سرگرم کننده بودن اهمیت دارد؛ یا فیلم اخیر تارانتینو «روزی روزگاری در هالیوود» در افتتاحیه کن مورد توجه قرار گرفت، اما فیلم معروف او که عامل شهرتش بود یعنی «پالپ فیکشن» در همین جشنواره در 1994 چندان مورد توجه قرار نگرفت.
نبود فیلم خوش ساخت غیر انتقادی برای حضور در جشنوارهها
در این سالها بیشتر فیلمهایی که از سینمای کشور ما وارد جشنوارههای خارجی و برنده یا لااقل نامزد شدهاند، رویکرد انتقادی دارند؛ علت آن را چه میدانید؟
بهتر است اینگونه پاسخ بدهم که فیلمهای امیدآفرین و مثبتی که خوش ساخت باشند و واقعا قابلیت پذیرش در جشنوارههای خارجی را داشته باشند، نداریم. عموم فیلمهایی که در سینمای ما ساخته میشود انتقادی است و باقی هم فیلمهای کمدی مبتذل است که اصلا قابل ارائه به جشنوارههای خارجی نیستند. اما من مطمئنم که اگر فیلم مثبت و خوش ساخت و استاندارد داشته باشیم، میتواند در جشنوارهها حضور داشته باشد و حتی برنده هم بشود؛ مانند فیلم آقای مجیدی که برای اولینبار نماینده سینمای ایران در اسکار بود؛ البته شاید دیدگاه جشنوارهها هم همین بوده که بیشتر فیلمهای انتقادی را مورد پذیرش قرار میدادند و همان تاثیرگذاری بر سینما که درباره آن صحبت کردیم ایجاد شده بوده است.
اتفاقا در کن یکبار فیلمی دیدم از شرق آسیا که بسیار خوش ساخت و جذاب بود و نگاه مثبت و امیدآفرین نسبت به جامعه و زندگی داشت و در آنجا هم مورد استقبال قرار گرفت. به علاوه باید گفت که حتی در خود این جشنوارهها فیلمهای انتقادی درباره جوامع اروپایی ساخته میشود و مورد توجه قرار میگیرد، مانند فیلم بینوایان که دقیقا یک تبیین انتقادی از برخورد نژادپرستانه با مسلمانان و رنگین پوستان فرانسه بود.
برای همین آن نگاه تک سویه که در انتخاب فیلمها وجود داشت مبنی بر اینکه فیلمهای شرقی متفکرانه و یا انتقادی و یا فیلمهای مثبت در مورد غرب باید انتخاب و جایزه بگیرند کم رنگ شده است. نکته مهم همین است که جشنوارهها امروز دنبال فیلمهای خوب، تجاری، قصهگو و مخاطب پسند هستند.
انتهای پیام/