راز چهارشنبه‌های شهید مدافع حرم؛ «کلنا عباسک یا زینب (س)» شعاری که به عمل تبدیل شد


شهید حمیدرضا دایی تقی عاشق شهدا و شهادت بود، از همان کودکی با واژه‌های شهادت و جهاد و ایثار آشنا بود، از دلبستگی‌های دنیایی دل برید و به شهادت رسید؛ تمام حرف و کارهایش اثبات جمله «کلنا عباسک یا زینب(س)» بود.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، شهادت را مردانی رقم می‌زنند که دل در گرو حق دارند و عشق به اهل بیت (ع) همه وجودشان را فرا گرفته است. مردانی که در شجاعت و فداکاری نمونه‌ای ندارند و تنها کسانی با آنها برابری می‌کنند که مانند خودشان دلی بزرگ و قلبی شجاع داشته باشند و به راحتی دل از دنیای رنگارنگ بکنند و راهی دیار باقی شوند.

به راستی که دل کندن از دنیا کار هر کسی نیست و هر کسی نمی‌تواند به سادگی چشم بر همه دنیا و تعلقاتش ببندد و برای شهادت آماده شود و حتی آرزوی شهادت در سر داشته باشد چرا که می‌داند راهی که می‌رود بازگشتی ندارد اما این سفر برایشان سفری معنوی، ابدی و شیرین است.

شهدای مدافع حرم که برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) به سوریه رفتند و وارد میدان مبارزه شدند از همین دسته انسان‌ها هستند. انسان‌هایی که شهادت آرزویشان است و برای رسیدن به این آرزو یا علی گفتند و راهی شدند.

یکی از شهدای مدافع حرم که در روز تاسوعا در سوریه به شهادت رسید شهید حمیدرضا دایی تقی است.  شهید حمیدرضا دایی تقی که از اهالی اصفهان و از شهیدان مدافع حرم است، در 31 سالگی در سوریه به شهادت رسید، او دارای دو فرزند دختر و پسر است.

شهید دایی تقی عاشق شهدا و شهادت بود

همسر شهید حمیدرضا دایی تقی با بیان اینکه همسرش عاشق شهدا بود و برای شهدا کارهای زیادی انجام می‌داد، گفت: شهید حمیدرضا برای شهدا کارهای زیادی انجام می‌داد و برایش مهم نبود که نامی از او برده نشود، چون عاشق شهدا بود. زمانی مسجد المهدی (عج) در حال بازسازی بود، حمیدرضا پیشنهاد داد عکس شهدای محل جمع آوری و روی کاشی چاپ شود و سردر شبستان مسجد کار شود. خودش هم با همتی که داشت عکس‌ها را جمع کرد و الان هم در شبستان مسجد عکس‌های شهدا هست.

وی افزود: حمیدرضا همیشه نگران این بود که به مرگ طبیعی بمیرد. آرزو و شوق شهادت را همیشه داشت؛ او سنش به شرکت در جنگ تحمیلی دفاع مقدس نمی‌خورد اما از همان کودکی با واژه‌های شهادت و جهاد و ایثار آشنا بود و اخت گرفته بود.

وی ادامه داد: حمیدرضا خوب می‌دانست، شهادت در انتظارش است. حال و هوای عجیبی داشت. او از همه دلبستگی‌های دنیایی‌اش دل بریده بود.

همسر شهید دایی تقی بیان کرد: حمیدرضا طوری می‌گفت کلنا عباسک یا زینب (س) که  روز شهادتش با روز علمدار کربلا، عباس حضرت زینب (س) یکی شد. تمام حرف و کارهایش در سوریه اثبات این جمله بود.

شهادت شهید دایی تقی در روز تاسوعا

وی خاطرنشان کرد: حمیدرضا هیچ وقت بیکار نمی‌ماند. فرمانده پایگاه مسجد المهدی شمس‌آباد بود. معمولا کتاب‌هایی با موضوع وهابیت و شیطان پرستی می‌خواند تا بچه‌های پایگاه را با این مفاهیم آشنا کند.

وی با اشاره به نحوه شهادت همسرش اظهار داشت: این طور که همرزم‌هایش تعریف می‌کردند ظاهرا همه نیروها در موقعیت مستقر بودند و منتظر فرمان. بارش گلوله بوده که در سمت راست و چپ نیروها بر زمین می‌خورد. در همان حین  خمپاره‌ای مستقیم به زمین اصابت می‌کند.

وی ادامه داد: حسن احمدی و کمیل قربانی همان جا به شهادت می‌رسند. ترکش‌های زیادی به بدن آقا حمید اصابت می‌کند. صورتش پر از خون بوده و یکی از بچه‌ها می‌بیند که انگار خون در صورت آقا حمید در حرکت است. ظرف مدت 10 دقیقه او را به بیمارستان می‌رسانند. شش روز به کما می‌رود و بعد از آن در روز تاسوعا به شهادت می‌رسد.

راز چهارشنبه‌های شهید دایی تقی

همسر شهید دایی تقی گفت: حمیدرضا با کمک بچه‌های پایگاه، هیئتی به نام مدافعان حرم راه اندازی کرده بود. همیشه به دوستانش سفارش می‌کرد که چهارشنبه هر هفته ساعت هفت و نیم برای برپایی هیئت در مسجد حاضر شوند. قرار بود دوشنبه پیکرش به ایران برگردد که مدام تاخیر پیش می‌آمد.

وی افزود: تا اینکه روز چهارشنبه شد. پیکر آقا حمید را مستقیم از فرودگاه به محله آوردند. اول اطشاران و بعد خانه پدری و بعد هم مسجد المهدی(عج). آقا حمید سر ساعت هفت و نیم در مسجد حضور داشت؛ مثل چهارشنبه هر هفته. هیئتی که یادگار آقا حمید بود.

وی با اشاره به وصیت نامه شهید دایی تقی خاطرنشان کرد: در بخشی از وصیت نامه او آمده است:  «عزیزانم خدا را هر زمان و مکان فراموش نکنید و نماز را ترک نکنید تا خدا را گم نکنید و در اصل خودتان را گم نکنید».

همسر شهید دایی تقی بیان کرد: شهید دایی تقی خیلی پر جنب و جوش بود، هیچ کاری را زمین نمی‌گذاشت و یا یکی را به نفع دیگری حذف نمی‌کرد. با برنامه‌ریزی دقیق از عهده همه کارها برمی‌آمد. در عین حال، لطیف و شوخ طبع بود، خنده از لبانشان نمی‌رفت، بسیار با بصیرت بودند و اخبار، به خصوص اخبار سوریه را به دقت رصد می‌کردند، در مورد همه چیز احساس مسئولیت داشت.

انتهای پیام/ش