چرا دولت نمی‌خواهد مسئولیت برجام را بپذیرد؟


میان اظهار نظرهای مختلفی که اعضای دولت در خصوص برجام دارند، از همه عجیب‌تر این است که می‌گویند برجام با تأیید رهبری امضا شد و یا این که شروط رهبری در جریان توافق نیز رعایت و نهایتاً عملیاتی شد.

گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم ــ چه دولت بخواهد و چه نخواهد برجام امروز در نقاط پایانی خودش قرار گرفته و تحقیقاً بیشتر از یک نام چیزی از آن باقی نماینده است. بیش از 16 ماه است که یک طرف کلاً از برجام خارج شده و 3 طرف دیگر از 6 کشور باقیمانده در برجام نیز به‌بهانه‌های مختلف حاضر به اجرای برجام نیستند و ایران نیز تاکنون طی سه مرحله تعهدات خود را کاهش داده و بعید نیست که این مراحل تا خروج کامل از برجام ادامه یابد.

در این میان البته دولت همچنان ساز مخالف می‌زند و معتقد است اگر همه اعضای برجام نیز از آن خارج شوند باز هم این توافق یک موفقیت و پیروزی است. البته طبیعی هم هست، چرا که قبول شکست تنها ایده دولت‌های یازدهم و دوازدهم برای اداره کشور، بزرگترین ناکامی حسن روحانی به‌حساب می‌آید و ممکن است نتواند در دو سال آینده به حداقل وظایف قانونی خود در اداره کشور عمل کند.

اما میان اظهار نظرهای مختلفی که اعضای دولت در این رابطه دارند، از همه عجیب‌تر این است که می‌گویند برجام با تأیید رهبری امضا شد و یا این که شروط رهبری در جریان توافق نیز رعایت و نهایتاً عملیاتی شد.

مثلاً معصومه ابتکار معاون رئیس جمهور همین چند روز پیش گفته است: «توافقنامه با مجوز مقام معظم رهبری و هماهنگی‌های صورت‌گرفته امضا شد» یا علی اکبر صالحی که در جریان هفته دولت در استان البرز گفته است: «شخصی در مراسمی می‌گفت "یکی از کارهایی که در برجام انجام ندادند، فرمان 9ماده‌ای حضرت آقا است."، چقدر علنی سخن نادرست می‌گویند و اظهارات ناصحیح را منتشر می‌کنند، در حالی که در این 9 بند اشاره‌شده 4-5 بند مربوط به سازمان انرژی اتمی بود که تمامی این بندها را عمل کردیم».

اینها هرچند اظهارنظرهای جدیدی نیستند اما ادامه آنها این شبهه را ایجاد می‌کند که نکند خود اعضای دولت هم تصور می‌کنند چنین حرکت استانداردی داشته‌اند و امروز همه چیز روبه‌راه است!

در مورد این مدل اظهارنظرها باید چند نکته را در قالب دو قسمت بیان کرد؛

یک: در مورد اینکه رهبری مجوز مذاکره دادند یا خیر، و اینکه چقدر این مذاکرات و روند برجام با تأیید ایشان صورت گرفته چند نکته ضروری است که به‌ترتیب باید مرور شوند:

1 ــ آیت‌الله خامنه‌ای دست هر دولتی را برای اجرای سیاست‌هایشان باز گذاشته‌اند، این روایت مسلم همه گروه‌هاست چه کسانی که دولت دهم را در اختیار داشتند و چه دولت‌های یازدهم و دوازدهم، چنانکه اساساً اگر مجوز رهبری نبود نه در اواخر دولت دهم امکان شکل‌گیری مذاکرات مستقیم با آمریکا صورت می‌گرفت و نه بعداً مذاکرات برجام انجام می‌شد.

2 ــ بنا به اینکه آیت‌الله خامنه‌ای هم وظایف رهبری جامعه را به‌درستی اجرایی کرده باشند و هم دست دولت را به‌احترام رأی مردم باز گذارند، در موضوعاتی مانند مذاکرات به ارائه چارچوب‌ها و متذکر شدن اهداف و هنجارها اکتفا می‌کنند و به‌جز در موارد اضطراری ورودی به موضوعات مذاکرات ندارند، چنان‌که موافقان و منتقدان دولت امروز متفق القول می‌گویند که اختیارات حسن روحانی در همه حوزه‌ها کامل و گسترده است و از طرفی شخص حسن روحانی هم بارها گفته است که "مسئولیت کامل مذاکرات با من است".

3 ــ در برجام رهبری تذکرهای مداومی را درباره رعایت حدود و ثغور موضوعات و مذاکره به دولت و دستگاه دیپلماسی ارائه کرده‌اند و نهایتاً پس از توافق پنو و حدفاصل امضا تا اجرای برجام با ارسال نامه‌ای رسمی و  انتشار آن در فضای عمومی به‌منظور حفظ خط‌مشی‌ها و راهبردهای کلان جمهوری اسلامی، شروط 9گانه‌ای را در خصوص اجرای برجام به دولت ارائه کردند و اساساً اجرای آنها را به‌عهده دولت و نظارت بر آن را به‌عهده کمیته‌ای که ترکیب آن در شورای‌عالی امنیت ملی مشخص شد، گذاشتند.

4 ــ 27 مهرماه 1394 حدفاصل امضا و اجرای برجام، رهبر معظم انقلاب در نامه‌ای 9بندی به رئیس جمهور، درباره الزامات اجرای برجام نکاتی را متذکر شدند، هم در نامه‌ای که با عنوان تأیید مشروط برجام معرفی شد مشخص شد که در نگاه رهبر جمهوری اسلامی مدل مذاکراتی و فرآیندهای جاری آن با چارچوب‌ها و استانداردهای مدنظر ایران تفاوت‌هایی دارد و باید با ارائه شروطی برجام استانداردسازی شود.

مدنظر داشتن این نکات نشان‌دهنده این است که رهبر انقلاب تا چه‌حد دست دولت را برای اقدام باز گذاشتند و اساساً با اعتمادی که به دولت داشتند اجرای سیاست‌های کشور را به آنها محول کردند، اما اینکه دولت تا چه‌حدی توانست این سیاست‌ها را عملیاتی کند، خود سؤالی است که باید پاسخ داده شود.

دو: این‌که اعضای دولت با تمام قوا ابراز می‌کنند که شروط رهبری در برجام عیناً رعایت شد با واقعیت بسیار متفاوت است و از آنجایی که این 9 بند در همان نامه 27 مهر 1394 انتشار عمومی یافت قابل دسترسی و مقایسه با شرایط کنونی است. البته این بدین معنا نیست که عین 9 بند رعایت نشده است اما به‌واقع نمی‌توان انکار کرد که چند مهم از این 9 بند به‌کلی عملیاتی نشده است و از قضا همان‌ها هم پاشنه آشیل این توافق شده و آن را زمین زده‌اند.

ابتدا اجازه دهید این 9 بند را سریعاً مرور کنیم، 9 شرطی که با مقدمه‌ای درباره نیات خصمانه دولت ایالات متحده همراه شد:

 1. لازم است تضمین‌های قوی و کافی برای جلوگیری از تخلف طرف‌های مقابل، تدارک شود، که از جمله‌ی آن اعلام کتبی رئیس‌جمهور آمریکا و اتحادیه‌ی اروپا مبنی بر لغو تحریم‌ها است.

2. در سراسر دوره‌ی 8ساله وضع هرگونه تحریم در هر سطح و به هر بهانه‌ای (از جمله بهانه‌های تکراری و خودساخته‌ی تروریسم و حقوق بشر) توسط هر یک از کشورهای طرف مذاکرات، نقض برجام محسوب خواهد شد و دولت موظف است طبق بند 3 مصوبه‌ی مجلس اقدام‌های لازم را انجام دهد و فعالیت‌های برجام را متوقف کند.

3. اقدامات مربوط به آنچه در دو بند بعدی آمده است، تنها هنگامی آغاز خواهد شد که آژانس پایان پرونده‌ی موضوعات حال و گذشته (PMD) را اعلام نماید.

 4. اقدام در مورد نوسازی کارخانه‌ی اراک با حفظ هویت سنگین آن، تنها در صورتی آغاز خواهد شد که قرارداد قطعی و مطمئن درباره‌ی طرح جایگزین و تضمین کافی برای اجرای آن منعقد شده باشد.

5. معامله‌ی اورانیوم غنی‌شده‌ی موجود در برابر کیک زرد با دولت خارجی در صورتی آغاز خواهد شد که قرارداد مطمئن در این‌ باره همراه با تضمین کافی منعقد شده باشد. معامله و تبادل مزبور باید به‌‌تدریج و در دفعات متعدد باشد.

6. مطابق مصوبه‌ مجلس،‌ طرح و تمهیدات لازم برای توسعه‌ی میان‌مدت صنعت انرژی اتمی که شامل روش پیشرفت در مقاطع مختلف از هم‌اکنون تا 15 سال و منتهی به 190 هزار سو است،‌ تهیه و با دقت در شورای عالی امنیت ملی بررسی شود. این طرح باید هرگونه نگرانی ناشی از برخی مطالب در ضمائم برجام را برطرف کند.

7. سازمان انرژی اتمی، ‌تحقیق و توسعه در ابعاد مختلف را در مقام اجرا به‌گونه‌ای ساماندهی کند که در پایان دوره‌ی 8ساله هیچ کمبود فناوری برای ایجاد غنی‌سازی مورد قبول در برجام وجود نداشته باشد.

8. توجه شود که موارد ابهام سند برجام، ‌تفسیر طرف مقابل مورد قبول نیست و مرجع، متن مذاکرات است.

9. وجود پیچیدگی‌ها و ابهام‌ها در متن برجام و نیز گمان نقض عهد و تخلفات و فریبکاری در طرف مقابل به‌ویژه آمریکا، ایجاب می‌کند که یک هیئت قوی و آگاه و هوشمند برای رصد پیشرفت کارها و انجام تعهدات طرف مقابل و تحقق آنچه در بالا بدان تصریح شده است،‌ تشکیل شود.

همان‌گونه که گفته شد برخی از این بندها رعایت و نهایتاً عملیاتی شد که در مورد آنها نکته خاصی وجود ندارد، مانند بند سوم که در مورد مختومه شدن PMD ذکر شده است. هرچند که مدتهاست آمریکا و اسرائیل تلاش می‌کنند با استنادهایی مجعول این پرونده را دوباره باز کنند اما اکنون حمل براین است که پرونده مطابق خواست رهبری انقلاب بسته شده است.

اما میان شروطی که در نامه 27 مهر آمده بود بندهای مهمی هم هستند که هیچ گاه محقق نشدند.

برای مثال بند اول را که شاید اساسی‌ترین شرط رهبری بود می‌توان بررسی کرد. در این بند رهبری متذکر می‌شوند که باید از طرف مقابل تضمین‌های قطعی و قابل اعتنا گرفته شود و برای نمونه هم اعلام کتبی رئیس جمهور آمریکا و اتحادیه اروپا را مثال می‌زنند.

در همین راستا شورای راهبردی روابط خارجی در 13 مردادماه سال 94 به‌ریاست کمال خرازی نشستی را با تیم مذاکراتی ایران و برخی کارشناسان برگزار می‌کند. در دستور جلسه این نشست به‌صراحت گفته می‌شود که این جلسه برای «تبیین برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) و بررسی الزامات پیشِ‌رو» تدارک دیده شده است.

در بخشی از این دیدار فؤاد ایزدی استاد دانشگاه تهران وارد یک گفتگوی 4-5دقیقه‌ای با محمدجواد ظریف می‌شود و به او تذکر می‌دهد که تضمین‌های برجامی برای رسیدن ایران به مطالباتش که همان رفع تحریم‌هاست کافی نیست و اگر هرگونه تعهدی هم باراک اوباما بدهد، هر آن امکان خروج از برجام و به هم زدن کل مذاکرات از سوی رئیس جمهور بعدی آمریکا وجود دارد.

به پاسخ محمدجواد ظریف در آن جلسه دقت کنید، پاسخی که نشان می‌دهد که از همان روز اجرای برجام تیم سیاست خارجی می‌دانسته که الزام قابل اعتنایی برای اجرای تعهدات از آمریکا گرفته نشده است؛

ظریف در پاسخ به فؤاد ایزدی می‌گوید: «آنقدری که شما مطمئن هستید، من به هیچ کسی در آمریکا اطمینان ندارم ولی فرض بفرمایی 19 ماه دیگر [رئیس جمهور جدید بیاید] مطمئن هستم چاره‌ای ندارند، نه اینکه [از سر] علاقه باشد. همان‌طور که خود آقای اوباما گفت "اگر دست من بود، نمی‌گذاشتم یک پیچ و مهره از برنامه هسته‌ای ایران باقی بماند اما چاره ندارم و لذا می‌پذیرم"؛ لذا در دوران کنونی 18 ماه آمد و برجام اجرا شد، این ساختمان تحریم که اینها اجرا کردند به هم ریخت، آمریکا کاری که براساس قطعنامه شورای امنیت انجام داده و توانسته بود طی 10 سال حمایت جهانی را بگیرد، می‌خواهد بلافاصله با مخالفت با قطعنامه شورای امنیت انجام دهد؟! در دهه نود قطعنامه‌ای وجود نداشت زیرا آمریکا حرفش علی‌رغم قدرتش، هیچ مبنای مقبولیتی یا مشروعیتی نداشت، هیچ کس [تحریم‌هایش را] اجرایش نکرد، نزدیکترین متحدین آمریکا اجرا نکردند. الآن به‌قول تام کاتن ــ که از بس با همدیگر در توئیتر پیام ردوبدل کردیم، رفیق ما شد ــ رئیس جمهور بعدی آمریکا می‌خواهد تحریم‌ها را، با یک امضا برگرداند؟ خب، برگرداند، چه‌کسی در دنیا آن را اجرا می‌کند؟ این آمریکا که قدرتمندتر از آمریکای دهه 90 نیست، آمریکا نیازمند قطعنامه شورای امنیت بود و برای همین این‌قدر این قطعنامه برای این کشور حیاتی است. این‌که برای آمریکا الزام‌آور نیست، بله، الزام‌آور نیست».

در میدان عمل نیز در 18 اردیبهشت ماه 1397 ترامپ از برجام خارج شد و تحریم‌های سنگینی را علیه ایران اعمال کرد که شاید تاکنون نمونه‌ای در جهان نداشته است و دقیقاً مقابل اظهارنظر محمدجواد ظریف اروپایی‌ها به اجرای تحریم‌های آمریکا خود را متعهد نشان دادند و تا به امروز که 16 ماه از آن زمان می‌گذرد هنوز تیم سیاست خارجی دولت نتوانسته اروپایی‌ها را ملزم به عدم رعایت تحریم‌های آمریکا کند.

بند دوم هم از جمله شروطی است که در برجام هرگز رعایت نشد، نه از سوی طرف مقابل و نه حتی از سوی دستگاه دیپلماسی خودمان، جایی که رهبر انقلاب تأکید می‌کنند که نباید تحریم جدیدی علیه ایران اعمال شود اما دقیقاً از همان روز اجرای برجام دولت اوباما اقدام به تحریم ایران می‌کند. محدودیت صدور روادید برای مسافران ایران، تمدید 10ساله قانون ایسا، تحریم 14 فرد و 12 نهاد در یک‌سالگی برجام، مصادره دارایی‌های ایران در دادگاه لوکزامبورگ، «قانون مقابله با اقدامات بی‌ثبات‌ساز ایران» و چندین و چند طرح تحریمی دیگر از جمله مواردی هستند که همگی در طول دوران اجرای برجام از سوی آمریکایی‌ها اعمال شد و در واکنش به آنها دولت هیچ اقدام مؤثری انجام نداد و صرفاً به سخنرانی، فشارهای ای‌میلی و توئیتری اکتفا شد.

برای مثال در 17 آذر 95 حسن روحانی گفت که "اجرایی شدن تمدید قانون ایسا نقض فاحش برجام است و قرار است تدابیری برای مقابله با آن در دولت تدوین شود"، که خب، هرگز از این تدابیر خبری نشد.

بند چهارم نوسازی رآکتور اراک است.

رآکتور قبلی سایت اراک در همان ابتدای اجرای تعهدات ایران در برجام از محل اصلی خارج شد و بخش‌های مختلف آن به انبار منتقل شدند تا زمینه برای اجرای رآکتور جدید تحقیقاتی فراهم شود. ابتدا قرار بود آمریکا و چین به‌طور مشترک ریاست گروه‌ کاری مسئول پروژه تغییر ساختار رآکتور اراک را به‌عهده داشته باشند اما بعد از مدتها این مسیر به نتیجه نرسید و آمریکایی‌ها کمترین تعهدات خود نسبت به این بازطراحی را عملیاتی نکردند و با خروج ایالات متحده از برجام در اردیبهشت 97 به‌کلی این پروژه متوقف شد.

همین‌جا بود که دولت تصمیم گرفت ذیل برجام مسئولیت این بازطراحی را به دو کشور چین و انگلستان بسپارد و امیدوار باشد که این دو به تعهداتشان عمل کنند. با گذشت مدتی اما این دو کشور هم از انجام تعهداتشان سر باز زدند به‌گونه‌ای که علی‌اکبر صالحی در بهمن ماه 97 لب به اعتراض گشود و گفت: با اعلام خروج آمریکا از برجام، چین علی‌رغم تعهداتی که به‌عهده داشت، از سرعت همکاری‌ها با ما کاست و البته انتظار ما از طرف چینی، چیز دیگری بود. طرف چینی می‌گوید «اگر با شما همکاری بکنم آمریکا ممکن است شرکت‌های چینی مرتبط با صنعت هسته‌ای را مورد تحریم قرار دهد».

این انتقادات اما آن‌قدر جلو رفت که در جریان گام‌های شصت‌روزه هم ایران اعلام کرد که در مورد بازطراحی رآکتور جدید در گام دوم تجدید نظر خواهد کرد، که البته با فشارهای عملی ایران از اردیبهشت گذشته اعلام شد که فرآیند با طراحی سرعت گرفته است.

همین فرآیند البته به‌خوبی توضیح می‌دهد که به‌خلاف دستور رهبر انقلاب تضمین‌های کافی برای انجام کار از طرف مقابل دریافت نشده است و هنوز هم معلوم نیست که این مسیر به کجا خواهد رسید.

در مورد بند هفتم و مسئله تحقیق و توسعه باید به همین نکته اکتفا کرد که نامه‌های چندباره مقامات دانشگاهی و رؤسای دانشگاه‌ها که اخیراً منتشر شده خود نشان‌دهنده وجود ممنوعیت در مسیر تحقیق و توسعه است و به‌واقع به‌خلاف توصیه رهبری محدودیت‌های زیادی در این زمینه پذیرفته شده است.

از طرف دیگر باید این را هم گفت که برداشتن محدودیت‌های تحقیق و توسعه در گام سوم که اخیراً از سوی رئیس جمهور اعلام شده خود نشان‌دهنده وجود این ممنوعیت‌ها در برجام است که طبیعتاً دست کشور را برای رسیدن به نیازهای خود می‌بندند.

شاید بند نهم تنها بندی باشد که با توجه به شرایط کنونی اساساً نیازی به توضیح آن نیست چرا که با وجود اینکه کمیته مربوطه برای نظارت بر برجام تشکیل شده و گاهی هم خروجی‌هایی در مورد نقض این توافق از طرف آمریکا و یا اروپا داشته است اما عملاً بدون نتیجه باقی مانده و خب، علت آن هم بی‌عملی دولت و تسامح آنها با نقض برجام از سوی طرف‌های غربی بوده است.

انتهای پیام/+