یادداشت| چرخش نمایشی "کلید تدبیر" به سوی استارتاپها/ کارخانههای بدون دودکش!
استارتاپها به کام دولتمردان شیرین آمده و برخی سعی دارند خود را متولی آن بنامند، در حالیکه مرور وعدهها و دستاوردهای دولت در این بخش نتایج دیگری را نشان میدهد.
خبرگزاری تسنیم، سیدعلیرضا احمدی افشار: «استارتاپ» توسط بخش خصوصی در کشور رونق پیدا کرده و همواره به عنوان راهکاری برای کمک به اشتغالزایی و اقتصاد کشور با کمترین میزان سرمایهگذاری مطرح بوده. اخیرا به نظر میرسد استارتاپها به کام دولتمردان شیرین آمده و برخی سعی دارند خود را متولی آن بنامند، در حالیکه مرور وعدهها و دستاوردهای دولت در این بخش نتایج دیگری را نشان میدهد!
1 – اوایل شهریور آقای روحانی، رئیس جمهوری در نشستی به وزیران و مدیران خود توصیه کرد تا از تواناییهای استارتآپها برای حل مشکلاتشان بهره ببرند. آقای روحانی چند روز پیش از این جلسه برای نخستین بار در دولت یازدهم و دوازدهم با استارتاپها از نزدیک ملاقات کرد و با ظرفیتهایشان آشنا شد. اما همین آشنایی با استارتاپها ظاهرا به درستی صورت نگرفت زیرا ایشان گفتند «استارتاپها به راحتی میتوانند مشکلات را حل کنند. ما خود را گرفتار کاغذها و آئیننامههای 2 سده پیش کردهایم که با سیستمهای استارتاپی به راحتی میتوان این موارد را حل کرد. برای حل همین موارد مطرح شده وزیران با استارتاپهایی که در سطح بالا کار میکنند قرارداد ببندند تا سریعا مشکلات را رفع کنند.» آقای روحانی به صراحت اعلام کرد که از جوانان و شرکتهای شتاب دهنده در حوزه کسب و کارهای نوین حمایت میکند و این یک فرصت برای جوانان دارای ایده و بیکار است.
اما سخنان رییس جمهور باعث میشود این سوال در ذهن شکل بگیرد که آقای روحانی بر اساس چه استنادی این موضوع را مطرح میکند؟ آیا درک ایشان از استارتاپها اینگونه بوده که بخش خصوصی و استارتاپها مشکل گشای تمام مسائل کشور هستند و بدون حمایت میتوانند چالشهای کشور را حل کنند یا اینکه پیام صحیحی از سوی معاونان و مسئولان امر به ایشان منتقل نشده است؟
درست است که استارتاپها با نیروی جوانان کشور سرعت زیادی در رشد و رفع مشکلات روشهای سنتی و گرههای جامعه را دارند، اما اینطور نیست که یک شرکت استارتاپی یا دانشبنیان بتواند تمامی مشکلات حال و آینده یک جامعه را حل کند و این شرکتها با قرارداد بستن با دولت رستگار شوند!
2 – به فاصله کمی از این اظهارات آقای روحانی، آذری جهرمی وزیر ارتباطات در مصاحبهای با روزنامه ایران به مناسبت هفته دولت (2 شهریور) در شرح دستاوردهای وزارتخانه متبوع خویش از یک مثال برای نگاه ویژه به استارتاپها استفاده کرد. «یکی از شرکتهای تاکسی آنلاین تقریبا 1500 کارمند دارد و این از عدد کارمندان شرکت «هپکو اراک» که یک شرکت قدیمی و بزرگ است بالاتر است.» نکته جالب در مورد این شرکت تاکسی آنلاین که آقای وزیر به آن علاقه دارد این است که در حدود 80 درصد سرمایهگذاری آن توسط خارجیها در کشورمان انجام شده و دولت در رشد و توسعه آن نقش محسوسی نداشته است. غیر از این موضوع حمایت وزارت ارتباطات از پیامرسانهای بومی به عنوان شرکتهای دانشبنیان با تزریق وامهای میلیاردی خروجی درخشانی نداشته است.
اکنون بد نیست این سوال را از وزیر ارتباطات بپرسیم که چرا شرکت هپکو که به آن اشاره میکند رو به نابودیست و دولت تدبیر و امید حمایتی از یک شرکت قدیمی و بزرگ کشور نکرده است که میتوانست صادرات و ارزآوری برای مملکت داشته باشد؟
در حالیکه هپکو شرکتی بود که در سال 1386 حدود 260 میلیارد تومان فروش و 30 میلیارد تومان سود داشته، اما از سال 95 تولید این شرکت متوقف و انبارهای آن خالی شده و شرکت با حدود 600 میلیارد تومان بدهی و وامهای کلان عملا به سمت نابودی و اضمحلال رفته و محتوم به شکست است!
بهتر نیست دولت در عوض پز دادن با استارتاپها، شرکتهای تولیدی کشور همچون هپکو را حفظ کند که زمانی محصولات آن با شرکتهای طراز اول جهانی مقایسه میشد و همچنین وزارت ارتباطات وظایف اصلی خود را انجام دهد و هر روز از یک طرح نیمه کاره پرده برداری نکند؟
از سویی اگر قرار باشد حمایتی هم از استارتاپ تاکسی آنلاین شود وظیفه شهرداری است که تا کنون نه تنها حمایتی نکرده بلکه علیه این شرکتها شکایت کرده و پایشان را به دادگاه کشیده است!
آقای جهرمی به اقتصاد دیجیتال اشاره میکند و در گزارش سالانه وزارت ارتباطات از 40 میلیون مشترک یکی از استارتاپها سخن به میان میآید، در حالیکه این شرکت نیز با سرمایهگذاری بخش خصوصی پا گرفته و باز هم دولت نقشی در آن نداشته است!
3 – نمونهای دیگر در این باره "کارخانههای نوآوری" است که اخیرا در تهران و برخی دیگر از شهرهای ایران رایج شده. اولین کارخانه نوآوری کشور توسط مشارکت چندین بازیگر بخش خصوصی در مساحتی به وسعت 18 هزار متر مربع برپا شد، اما جالب است که معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری آن را در کارنامه دستاوردهای خود و به عنوان شعبههای اقماری پارک فناوری پردیس معرفی میکند.
نخستین کارخانه نوآوری برای کمک به زنجیره استارتاپها برای تامین نیروی انسانی متخصص و حمایت از کسبوکارهای نوپا مطرح بود، اما راهاندازی و افتتاح پشت هم کارخانه نوآوری در گوشه و کنار شهر که در خروجی آن تردید است، نمایشی بودن آن را به ذهن متبادر میکند. جالب است که در کل قاره اروپا تنها دو تا سه کارخانه نوآوری برای استارتاپها وجود دارد! با این حساب این کارخانهها به مثابه کارخانههای بدون دودکش میماند که منفعتی برای جامعه ندارد و پس از مدتی احساس ناامیدی و سرافکندگی برای جوانان مشتاق به ارمغان میآورد که با هزار آرزو به این مکانها مراجعه میکنند. افتتاح پشت سر هم این کارخانههای نوآوری، خاطرات مربوط به افتتاح شعبات متعدد دانشگاههای خالی از دانشجو را زنده میکند.
4 - نمونه دیگر گزارشی بود که چندی پیش شبکه تلویزیونی ان بی سی آمریکا با اعزام خبرنگار خود به تهران آن را روی آنتن برد. طبق گزارشی که از این شبکه پخش شد به صورت علنی و رسمی بانی و حمایتکننده جریان استارتاپی در ایران "دولت" عنوان شد! در حالیکه این صندوقهای سرمایهگذاری جسورانه و کارآفرینانی از بخش خصوصی و بدون وام و حمایت دولتی بودند که شغلهای خود را به منظور کارآفرینی و ساخت شرکتهای ایرانی رها کردند. سخت کوشی این کارآفرینان که میتوان از آنها به عنوان رزمندگان جنگ اقتصادی نام برد باعث شد بسیاری از نخبگان مهاجرت معکوس کنند و یا در کشور بمانند و ستونهای اقتصاد دیجیتال کشور که در ذات یک اقتصاد درونزا و مقاومتی است شکل بگیرد.
5 - دولت بازویی همچون "صندوق نوآوری و شکوفایی" با بودجههای چند هزار میلیاردی دارد که با وام دادن به استارتاپها و شرکتهای دانشبنیان از آنها حمایت میکند. در صورتی که اهل فن میدانند که اصولا روش استارتاپی در سراسر جهان با وام رشد نکرده و نوع سرمایهگذاری آن از نوع جسورانه و ریسک پذیر است. به زبان ساده سرمایهگذار روی استارتاپ به ازای دریافت بخشی از سهام سرمایهگذاری کرده و در صورت ورود به بورس و سهامی عام شدن استارتاپ سود میکند و نیاز به صبر و ریسک پذیری دارد. اما در مدل دادن وام مشابه بانکها، کارآفرین ملزم به پرداخت وام و سود آن میشود و در صورت شکست ضربه جبرانناپذیری به او وارد میشود و کم کم کسی جرئت ورود به این حوزه را پیدا نمیکند. از سویی به صورت واضح و شفاف مشخص نیست که این صندوق روی چه استارتاپ و وی سی سرمایهگذاری میکند؟
6 - چند روز پیش روزنامه دنیایاقتصاد در گزارشی وعدهها و قولهای وزیر ارتباطات را مورد بررسی قرار داد و نوشت: «بررسی وعدههای وزیر ارتباطات در دو سال اخیر نشان میدهد که او حداقل 12 وعده کلیدی داده که 3 وعده از آنها تحققیافته است. پیگیری سرنوشت باقی وعدهها حاکی از تحقق نیافتن 4 وعده است. علاوه بر این، برخی از وعدههای آذریجهرمی هنوز در حال پیگیری است و دستهای از وعدهها نیز به دلیل نبود اطلاعات کافی، وضعیت نامشخص دارند.» در بخشی از این گزارش که مرتبط با این مطلب است آمده: آذریجهرمی 6 شهریور و در مراسم معارفهاش وعده ایجاد هزار شرکت متوسط، 100 شرکت بزرگ و 5 شرکت یونیکورن بینالمللی را داده بود (یونیکورن اصطلاحا به استارتاپهایی گفته میشود که ارزشی بالاتر از یک میلیارد دلار دارند.). در تاریخ 26 اردیبهشت 97 بود که یکی از شرکتهای حمل و نقل مسافری اینترنتی با حضور وزیر ارتباطات خبر از یونیکورن شدن خود را داد. البته بعد از آن بود که بسیاری از متخصصان ارزشگذاری بسیاری از این استارتاپها را غیرواقعی و اغراقآمیز دانستند.
مرور وضعیت استارتاپها نشان میدهد که بهرغم ایجاد طرحهای حمایتی دولت مانند طرح «نوآفرین» که بهتازگی برای حمایت از شرکتهای نوپای حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات ارائه شد، با توجه به عوامل بنیادی از قبیل وضع مجدد تحریمها، کاهش سرمایهگذاری خارجی و عدم حمایت از سرمایهگذاران خصوصی نهتنها روند حرکتی به سمت ایجاد یونیکورنها نیست، بلکه شرکتهای پاگرفته از دورههای گذشته نیز در معرض خطر قرار گرفتهاند. این شرایط باعث شده است که روند سرمایهگذاری در شرکتهای استارتاپی متوقف شود و بعضی از استارتاپهای فعال نیز تعطیل شوند. عامل دیگری که باعث سختتر شدن ایجاد یونیکورنها میشود افزایش قیمت دلار در دو سال اخیر است. با توجه به اینکه ارزشگذاری استارتاپها بهصورت دلاری انجام میشود و با توجه به کاهش ارزش ریال در برابر دلار، اکنون برای رسیدن به ارزش یک میلیارد دلار راه سختتری پیشروی استارتاپهای موفق خواهد بود.
با بررسی این نکات و موارد دیگری که در یک مقاله نمیگنجد این سوال به ذهن میرسد که دولت چه نقشی در ظهور و رواج استارتاپها در کشور داشته است؟
اساسا هم قرار نیست دولت سازنده این نوع شرکتها باشد؛ در هیچ کجای دنیا هم اینگونه نیست و با همت بخش خصوصی این جریان برپا شده است. اما دولت میتواند به عنوان حامی و تسهیلگر در این حوزه نقش ایفا کند و مانع فعالیت این نوع شرکتها نباشد، کمااینکه در کشورهای پیشرفته نیز اینگونه است. بسیاری از استارتاپها میگویند همین که دولت در این زمینه دخالت نکند و فقط حامی باشد برایمان کافیست.
تاکنون برخی دولتیها که اکنون با استارتاپها پز میدهند در برهه حساس به این کسبوکارها پشت کردهاند!
استفاده تبلیغاتی از استارتاپها برای مقاصدی که مشخص نیست چه سرانجامی دارد به نفع هیچ کس نیست؛ اگر هم باشد کوتاه مدت است و کمکی به ساخت پایههای اقتصاد دیجیتال کشور در فضای تحریم و جنگ اقتصادی نمیکند.
انتهای پیام/