نگاهی به فیلم "بیروت"| سهمِ هالیوود در پروژه معامله قرن
کاهش اعتبار آمریکا باعث شده آنها دست به دامان هالیوود به عنوان ابزار دیپلماسی عمومی شوند تا با فیلمی مثل بیروت (مذاکرهکننده) القا کند که «هرجا آمریکا نباشد، جنگ روی میدهد؛ پس باید با آمریکا مذاکره کرد.»
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، فیلم سینمایی بیروت (Beirut)که با نام مذاکرهکننده (The Negotiator) نیز شناخته میشود، فیلمی در رده فیلمهای سیاسی-جاسوسی محصول ایالات متحده آمریکا به کارگردانی براد اندرسون است که در سال 2018 (22فروردین1398) توسط کمپانی «بلیکر استریت» منتشر و در جشنواره بینالمللی کلیولند نامزد دریافت جایزه «بهترین فیلم مستقل آمریکا» برای کارگردان شده است.
در این فیلم بازیگرانی همچون «جان هم»، «جی پاتر»، «لیلا بختی»، «کیت فلیتوود»، «مارک پلگرینو»، «کالین استینتن»، «مصطفی توکی» و… به ایفای نقش پرداختهاند و «تونی گیلروی» نویسنده فیلم آرماگدون و چند فیلم دیگر هالیوود، نویسنده این فیلم است. فیلم بیروت، برخلاف نام و محل وقوع داستان در کشور مراکش ساخته شده است. برخی این فیلم را ضداسرائیلی نیز دانستهاند زیرا صهیونیستها در این فیلم نقش غیرسازندهای دارند.
جالب اینجاست که رسانههای صهیونیستی در مورد این فیلم عمدتا سکوت اختیار کردند و فقط روزنامه اسرائیلی هاآرتص به تشریح کلی فیلم پرداخت و موضع خاصی راجع به آن نگرفته است؛ این روزنامه در تحلیل خود این نکته را ذکر کرده است که فیلم بیروت درست یک هفته قبل از بازگشایی سینماها در عربستان سعودی منتشر میشود.
از آنجائی که این فیلم در خارج از ایران به زبان فارسی دوبله شده، به همین خاطر لازم بود تا از منظر محتوا و پیام، نگاهی دقیق و کارشناسیتر به آن انداخته شود.
داستان فیلم:
روایت فیلم «بیروت» از سال 1972 (زمان جنگهای داخلی لبنان) آغاز میشود؛ «میسن اسکایلز» (با بازی جان هم) دیپلمات آمریکایی در لبنان است که به همراه همسرش «نادیا» (لیلا بختی، بازیگر مراکشی الاصل ساکن فرانسه) زندگی میکند و به تازگی سرپرستی پسر 13 ساله فلسطینی به نام «کریم» که خانوادهاش را از دست داده و در اردوگاه فلسطینیان در لبنان زندگی میکرده است را بر عهده گرفتهاند.
در شبی که اسکایلز میزبان مهمانان متعددی است، او با دوستش «کال رایلی» (مارک پلگرینو) افسر سیا مواجه میشود که میخواهد از کریم، راجع به برادرش سئوالاتی بپرسد؛ کال اطلاعاتی به دست آورده که برادر کریم در کشته شدن ورزشکاران رژیم صهیونیستی در سال 1972 مونیخ دست داشته است؛ در این گیر و دار خانه میسن اسکایلز توسط برادر کریم، مورد حمله قرار گرفته و کریم را میربایند و همسر میسن، نادیا، توسط مهاجمان کشته میشود.
10 سال بعد، اسکایلز تبدیل به یک فرد الکلی شده و به عنوان یک کارفرمای بیمه در انگلستان کار میکند؛ در حالی که اسکایلز داوری یک موضوع شغلی را بر عهده دارد فردی به نام «سولی» با او ملاقات میکند و میگوید یک مشتری قدیمی، از طرف دولت ایالات متحده است؛ سولی در کافه ناگهان به اسکایلز میگوید که لازم است برای یک سخنرانی علمی به لبنان برود و به او پول، بلیط هواپیما و گذرنامه هم داده میشود.
اسکایلز در ابتدا مقاومت میکند اما در نهایت تصمیم میگیرد به بیروت سفر کند؛ او با مقامات وزارت امور خارجه، دونالد گینس، گری رووزاک و فرانک شالن همراه با افسر سیا، سندی کروده ملاقات میکند و متوجه میشود که کال رایلی به تازگی در لبنان ربوده شده و آدمربایان فقط خواستار مذاکره با اسکایلز هستند.
در نهایت اسکایلز با آدمربایان ملاقات میکند و متوجه میشود که کریم رهبر سازمان است؛ کریم در مذاکره خواستار آزادی برادرش «رامی» در ازای دیپلمات آمریکایی میشود و طرفهای آمریکایی اعتراض میکنند که او را در اسارت ندارند، اما کریم اصرار میکند که برادرش در اسارت اسرائیلیهاست و طرف آمریکایی باید با مقامات اسرائیلی مذاکره کند تا رامی را با دیپلمات آمریکایی معاوضه کند و تهدید میکند که اگر این کار انجام نشود او دیپلمات آمریکایی را به ایران تحویل خواهد داد.
اسرائیلیها در ابتدا در اختیار داشتن برادر کریم را در اسارت خود در زندانهای مخفی، انکار میکنند، اما در نهایت این قضییه را پذیرفته و شرایط مبادله فراهم میشود؛ در حین تبادل، رامی توسط یک تیرانداز جوخه ترور موساد ترور میشود؛ آمریکاییها از این صحنه جان سالم به در میبرند و در واقع اسکایلز ماموریت خود را به عنوان مذاکره کننده با موفقیت انجام میدهد و فیلم به پایان میرسد.
به طور کلی فیلمنامه فیلم سینمایی بیروت را میتوان در 4 بخش اصلی مورد توجه و تحلیل قرار داد:
1.بخش آغازین و طرح مساله: مستند- فیلم
بخش آغازین فیلم بیروت با حدود 5 ثانیه فیلم مستند و واقعی از اسکیت بازی روی آب و شادی تعدادی زن در دریا که میتواند دریای مدیترانه در دهه 70 [قبل از آغاز جنگ داخلی لبنان] باشد با این جمله بازیگر نقش اول، میسون اسکایلز آغاز میشود «اینجا یهودها و مسیحیان و مسلمانان همه کنار هم زندگی میکنند و این برایمان [برای آمریکا] تبدیل به چالش بزرگ شده...» این جمله آغازین در واقع طرح مساله ابتدایی است و دو بخش بعدی فیلمنامه، این مساله را تبیین کرده و در بخش پایانی، راهکار نهایی ارائه میشود.
2.سال 1972: پرده اول و نقطه عطف اول فیلم
*توضیح منتقد: سالی که سران سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف/PLO) از اردن اخراج شده و به کشور لبنان نقل مکان کردند و همچنین سالی که واقعه المپیک مونیخ به دست چریکهای فلسطینی رخ داد، نیروی هوایی اسرائیل نیز بلافاصله به بهانه انتقام از ساف به بخشهایی از سوریه و لبنان حمله کرد.
- روایت آمریکایی از لبنان: میسون اسکایلز به عنوان نماینده سازمان سیا در لبنان در حالی که در حال شرح دادن وضعیت لبنان به دوست انگلیسی و هیئت آمریکایی از مجلس سنا در ضیافت مهمانی در بیروت است، لبنان را به دو برهه قبل و بعد از ورود فلسطینیان به این کشور تقسیمبندی میکند. او بدون اشاره به حمله اسرائیل به لبنان، وضعیت بحرانی لبنان را در نتیجه بیصاحبی و بیتدبیری لبنان در پذیرش فلسطینیان میداند؛ او لبنان را اینگونه تعریف میکند «اینجا مثل مهمان خانهای است که صاحب نداره، نکته اشتراکشون هم اینه که سخت میشه بهشون اعتماد کرد.»
اسکایلز در ادامه روایتهایش آمریکا را مبرا کرده و میگوید «ما از ویتنام درس گرفتهایم و هدفمان این نیست که در لبنان حضور دائمی داشته باشیم... لبنان جایی است که همه میخوان در سرنوشتش دخیل باشن اما ما[آمریکا] نمیخواهیم در آن دخیل باشیم، ما فقط میخواهیم مطمئن بشیم که هر کسی سهم عادلانهای داره تا بتونه سهم اقتصاد محلی خوبی رو برقرار کنن.»
- نقش کریم به عنوان جزئی از یک کل: کریم نوجوان 13 سالهای است که در ضیافت مهمانی میسون اسکایلز در حال پذیرایی از مهمانان است و میسون با برخورد مهربانانه با کریم به دنبال القای بزرگمنشی آمریکا و دادن فرصت به فلسطینیان و به ویژه نسل جدید است. مخصوصا وقتی در انتهای معرفی کریم به دوستانش میگوید:« حالا کریم بخشی از خانواده ماست.» اما به زودی مشخص میشود که برادر کریم در ماجرای مونیخ دست داشته و درواقع میسون در حال پرورش مار در آستین هست؛ در پرده دوم فیلم هم همین مساله ثابت میشود که کریم که نماد کل فلسطینیان و مصداق ضرب المثل «گرگ زاده عاقبت گرگ شود» است.
- تحریک دیپلماتهای کشورهای منطقه :میسون در ادامه صحبتهایش یک پیام کلی را به همه دیپلماتهای کشورهای منطقه مخابره میکند؛ او میگوید «اینجا در خاورمیانه به عنوان دیپلمات باید مستقل فکر کنی.»
- دیکته کردن یک قاعده کلی و ترساندن ضمنی دیپلماتها و مردم منطقه همچون ایران: میسون در ادامه فرضیهسازیها و القائاتش میگوید «وقتی حرف از قرارداد بستن میشه، اکثر مردم فکر میکنند باید حرف زد و به محض اینکه مذاکرات تمام میشه، جنگ هم شروع میشه. باید از جایگاه دیپلماتیکتون به طرفهای درگیر بگید که این کاریه[مذاکره] که باید ادامهاش بدیم. اینها قطعات یک بازی روی تخته است...»
- نتیجهگیری این بخش: بیننده با دیدن کشته شدن همسر میسون توسط فلسطینیان به این نتیجه میرسد که اقدامات تروریستی فلسطینیان باعث میشود که آمریکاییها (در راس آن سازمان سیا) نتواند به فلسطینیان کمک کند.
3.سال 1982: پرده دوم و نقطه عطف دوم فیلم
توضیح منتقد: سالی که اسرائیل به بهانه حضور سران سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف/PLO) در لبنان مجددا به این کشور حمله کرد تا آنها را از آنجا بیرون کند.
در این بخش این مساله میخواهد القاء شود که آمریکاییها به فلسطینیان و کشورهای منطقه شانس مجددی میدهند تا دچار آن قاعده کلی ذکر شده در پرده اول یعنی «قطع مذاکره به معنای شروع جنگ است» نشوند.
- شبیهسازی صحنه مذاکره آمریکا با منطق غرب آسیایی: صحنه مذاکره که میسون در آن هست و طرفین حاضر در آن درگیری لفظی پیدا میکنند و جلسه را ترک میکنند به نوعی شبیهسازی و القای مذاکرات آمریکا با کشورهای منطقه به ویژه ایران است؛ جملات قصار میسون در این بخش این مساله را تائید میکند؛ او میگوید «قرارداد کارشو انجام میده» «یه خورده که آروم بگیرن همه چی درست میشه، برمیگردن.»
در ادامه نیز یک نفر این جمله را به کار میبرد که در واقع سنخیتی با صحنه ندارد، اما اصل جمله مهم است «تحریمها اثرشو میزاره»
- آیا میسون همان جیسون گرینبلات است؟ در این بخش معرفی کامل میسون توسط یک فرد انجام میشود که افراد آشنا به امور غرب آسیا به ویژه منازعه فلسطین ـ اسرائیل را به نوعی یاد «جیسون گرینبلات» مذاکرهکننده ارشد آمریکا در امور غرب آسیا و نماینده ویژه ترامپ در صلح فلسطین- اسرائیل میاندازد؛ وجود داروخانهای به نام «ژونبلات» در یک صحنه حساس از فیلم، این مساله را بیشتر تقویت میکند و شاید نویسنده به دنبال القای این نکته است که درمان معضل منطقه، رجوع کردن به جیسون گرینبلات به عنوان نماینده ترامپ در امور این منطقه است.
- انتقاد از اسرائیل: به طور کلی در این فیلم تصویر مثبتی از اسرائیلیها ارائه نمیشود و آنها نیز همچون سایر طرفهای درگیر در منطقه مقصر معرفی میشوند؛ بعد از کلی تلاش میسون برای به توافق رسیدن با طرفین فلسطینی، اسرائیلیها بدون توجه به تلاش مثلا صلحآمیز آمریکاییها، صرفا به منافع خود فکر میکنند و حتی قائل به قربانی شدن آمریکاییها برای پیشبرد منافع خود هستند؛ اشاره همسر کال (گروگان آمریکایی در دست فلسطینیان) به این مساله که اسرائیل در لبنان شکست خورده و غرق شدهاند نیز از جمله مهمترین بخشهای ضداسرائیلی در این فیلم است که البته میتواند در راستای جلب اعتماد مخاطب منطقهای نسبت به نگاه عادلانه آمریکا به مسائل منطقه باشد. در نقطه عطف این بخش، تکتیرانداز اسرائیلی اقدام به ترور ابو رجال، برادر کریم میکند و مجددا همه چیز برهم خورده و به اصطلاح «روز از نو، روزی از نو.»
4.بخش پایانی و نتیجهگیری: مستند-فیلم
در این بخش نیز همچون بخش اول تصاویر و فیلمهای واقعی پخش میشود تا به بیینده اینگونه القاء شود که کل فیلم واقعی بوده یا حداقل اینکه شروع و پایان فیلم با منطق میانه فیلم همخوانی دارد، زیرا همانطور که در میانه فیلم این تئوری القاء شد که «خروج آمریکا از منطقه یعنی بروز یک جنگ در همان جای خالی آمریکا» اکنون در بخش پایانی فیلم شاهد صحنه تخریب خانه سابق میسون توسط اسرائیلیها و حمله مجدد اسرائیل به لبنان برای خروج نیروهای مبارز فلسطینی هستیم و حتی سفارت آمریکا هم از این نزاع در امان نبوده و به آن حمله میشود، اما جمله پایانی فیلم که از زبان «رونالد ریگان» رئیس جمهور سابق آمریکا در مورد حمله به آمریکاییها و کشته شدن آنها در لبنان، در واقع پیام نهایی فیلم است؛ او میگوید «این حمله تروریستی به ساختمان دیپلمات سفارت، جلوی اهداف صلحجویانه ما را در منطقه نخواهد گرفت.»
ملاحظات پیرامونی:
1-دوبله فیلم به زبان فارسی: به نظر میرسددوبله فارسی فیلم با دو هدف عمده انجام گرفته است 1- روایت آمریکایی از موضوع فلسطین و اسرائیل به قشر خاکستری فارسی زبان 2- تاکید بر کارکرد مذاکره باآمریکاییها
2- سابقه نویسنده فیلم: آرماگدون از جمله فیلمهای قبلی نویسنده این فیلم است که نشاندهنده آشنایی او با اینگونه مسائل است.
3-جامعه هدف فیلم: جامعه هدف فیلم بیروت، صرفا لبنان نیست؛ بلکه جملات انتخاب شده طوری است که میتوان آن را به کشورهای مختلف به ویژه کشورهای غرب آسیا و مشخصا کشورهایی که آمریکا در آنها حضور دارد، تعمیم داد. ضمن آنکه طرف صحبت این فیلم بیشتر عوام بوده و به نوعی یک فیلم عوامفریبانه است؛ به همین خاطر است که این فیلم ابتدا با نام «بیروت» منتشر شد اما در اکرانهای بعدی در سایر جشنوارههای فیلم با نام «مذاکرهکننده» (Negotiator) ارائه و در ویکی پدیا نیز به این دو نام اشاره شده است.
4-پیامهای اصلی که فیلم به دنبال القای آن به بیننده است:
1. فلسطینیها همه تروریست هستند و تفاوتی بین گروههای مختلف آن وجود ندارد؛ فلسطینیان هر جا وارد شوند، آنجا همچون لبنان به خاک سیاه خواهد نشست.
2. منافع فلسطینیها و اسرائیلیها در هرج و مرج و درگیری است و آمریکا در این هرج و مرج نقشی ندارد.
3. اگر کشورهای منطقه خواهان اصلاح امور خود هستند باید به آمریکا اعتماد کنند؛ وگرنه خروج آمریکا از منطقه به معنای تخریب آنجا توسط اسرائیل است و این از دست آمریکا خارج بوده و مسئولیتش پای خود آن کشورها است.
5. جمله و فرضیه اصلی استنباط شده از فیلمنامه: خاورمیانه برای آمریکا چیزی جز هزینه ندارد، اما با این وجود هر طرفی در منطقه تمایل داشته باشد، آمریکا و به ویژه سازمان «سیا» همچنان آماده گرفتن عنان کار در منطقه به نفع ساکنان این منطقه است؛ پس به سیا اعتماد کنید.
از اینرو در یک جمله میتوان گفت که «فیلم بیروت، سهمِ هالیوود در پروژه معامله قرن» است.
*وحید مردانه
انتهای پیام/