یک راهکار کلیدی در "طب اسلامی" برای درمان سریعتر بیماری!
"طبیب" در درمان بیماری صرفاً وسیله است؛ خداوند بههنگام بیماری به دل بیمار نگاه میکند، اگر ببیند او جزع و فزع میکند و نگران است و بهزور میخواهد خوب شود...
به گزارش خبرنگار بهداشت و درمان خبرگزاری تسنیم؛ همه ما خوب میدانیم که طبیب در درمان بیماری، وسیله است و آنچه در نهایت محقق میشود اراده الهی است.
خدا کشتی آنجا که خواهد برد / اگر ناخدا جامه بر تن درد!
ناخدا برای هدایت کشتی تلاش میکند اما میداند که او ناخداست نه خدا! اینکه کشتی سالم به مقصد برسد یا خیر قابل پیشبینی نیست؛ درمان بیماریها هم همین طور است؛ اما چگونه میتوان به این سطح از آرامش رسید که بیماری روی حال درونی بیمار اثر منفی نگذارد؟
شما بهعنوان بیمار برای بهبود خود تلاش میکنید و طبیب هم سعی میکند بیماری را تشخیص داده و درمان کند اما دقت و توجه داریم که در همه این مراحل به خدا توکل میکنیم و نتیجه هرچه بود، میپذیریم چون بر این باوریم که اولاً خدا برای کسی بد نمیخواهد و ثانیاً در نگاه توحیدی، بیماری پدیده بدی نیست.
خطبه امام سجاد علیهالسلام را بهوقت سلامت و بیماری حتماً بخوانید؛ ملاحظه کنید که در آنجا حضرت میفرماید: "نمیدانم نعمت سلامت را شکر بگویم یا نعمت بیماری را!" آنگاه فواید هریک را برمیشمارد بنابراین اگرچه همه ما سلامت را ترجیح داده و موظفیم برای تحقق آن تلاش کنیم اما بر این باوریم که کسی با بیماری ضرر نمیکند بهعکس میتواند نفع معنوی بسیار نیز ببرد پس همواره باید مراقب باشیم که آرامش ما به بهتر یا بدتر شدن بیماری سنجاق نشود!
اما یک نکته بسیار مهم در باب خداشناسی که اگر بدانیم چهبسا زودتر درمان شویم و بهعکس اگر به آن توجه نداشته باشیم، ممکن است علیرغم تلاش فراوان درمان نتیجه ندهد: خیلی وقتها بیماری وسیله امتحان بیمار است؛ خدا بیماری را داده تا سطح توکل بیمار، سطح رضایت و شکرگزاری او را بسنجد! ببیند او تمرکزش بیشتر روی این است که درمان شود یا این که مراقب است در این شرایط خدا از او راضی باشد.
خداوند به دل بیمار نگاه میکند، اگر ببیند او جزع و فزع میکند و نگران است و بهزور میخواهد خوب شود، (ولو بهزور دعا و توسل و نذر و نیاز) چهبسا آزمون را ادامه دهد و بیماری پیشرفت کند! اما اگر دید دل بیمار آرام است و میگوید "من درمان میکنم، هرچه شد خیر است و راضی هستم به رضای خدا" در این صورت چهبسا شفا بهسرعت محقق شود چون در کارگاه تقدیر الهی میگویند "ما میخواستیم ببینیم با بیماری آرامش او به هم میخورد یا نه.
حالا که دیدیم آرام است پس لزومی به ادامه آزمون نیست".
من بارها، شاهد این حقیقت بودهام لذا همیشه به افرادی که روی بدن خود خیلی حساس هستند میگویم "از خودتان بیایید بیرون، تمرکز را از روی خودتان بردارید و بهفکر رفع مشکلات دیگران باشید، آنگاه مشکل خودتان زودتر حل میشود"!
کسی که هر روز قند و فشارخون خود را اندازه میگیرد فشارش بالا میرود و مجبور میشود قرص قند خود را هم زیاد کند و...
خوب یادم هست که خانم جوانی با همسرش برای مشکل ناباروری به مطب مراجعه کرد؛ بهشدت مضطرب بود؛ بررسیهای مزاجی را روی خود و همسرش انجام داده نسخه لازم را تجویز کردم.
آنگاه شروع کردم حرفهایی از همین سنخ برایش گفتن؛ ناگهان اشک در چشمانش جمع شد و با ترس و دلهره گفت: "یعنی شما میخواهید بگویید من بچهدار نمیشوم؟!".
دیدم از نظر روحی حتی آمادگی پذیرش این حرفها را ندارد؛ گفتم "نه، انشاءالله درمان شما نتیجه میدهد، فقط مطالبی را که معرفی میکنم بخوان".
در مراجعه دوم با کمال تعجب دیدم آرام است و میخندد.
گفتم: چه شده؟!
گفت: به یک مهمانی رفتم در آنجا یکی از خانمها را دیدم که سرطان داشت؛ او گفت "من خیلی در زندگی بیخود غصه خوردم و اشتباه کردم و وقتی فهمیدم که کار از کار گذشته بود"!
این خانم بیمار ادامه داد: "از دیدن او و شنیدن حرفهایش خیلی تکان خوردم و به خودم آمدم و گفتم همین که سرطان ندارم خوبه و بچه نمیخواهم!".
نسخه بعدی را برای او تجویز کردم؛ دو هفته بعد همسرش شادمان به مطبم آمد؛ خانمش باردار شده بود! الآن ماههای آخر بارداری این خانم است!