نجمالدین شریعتی: به نگاه مدیران تلویزیون به سلبریتیها معترضم!/ مجریهای تلویزیون در خط مقدم جبهه انقلاب ایستادهاند + فیلم
مجری «سمت خدا»: وقتی از یک بازیگر و سلبریتی در برنامههای تلویزیونی استفاده میشود طبیعتاً توجه مدیران ارشد رسانه ملی به آن برنامه و شخص زیاد میشود؛ من بیشتر از دستمزدهای بالای برخی از این سلبریتیها، به آن توجه معترضم!
خبرگزاری تسنیم ــ مجتبی برزگر
دهه 70 یادمان میآید که مجری با آرامش و مؤدب تلویزیون، آن روزها برنامه «نیمرخ» را اجرا میکرد. حضورش بهعنوان مجری در برنامه «زلال احکام» که پاسخ به مشکلات شرعی مردم بود با سبک خاص گفتاری مورد توجه قرار گرفت که اوج شهرت وی بهخاطر برنامه «سمت خدا» بود. از زمانی که مجریگری «سمتخدا» را عهدهدار شد کار هیچ شبکه دیگری را قبول نکرده است.
به کمگوی و گزیدهگوی بودن اعتقاد دارد و در حال حاضر همه دغدغهاش سمت خداست. آرام و بیحاشیه در تلویزیون کار میکند آنقدر که به «آقای آرام» معروف شد. در جریان گفتوگو این آرامش بهچشم میآید و البته در بخشهایی هم صراحت چاشنی کلام "نجمالدین شریعتی" میشود.
او امروز اجرای برنامه «سمتخدا» را بهعهده دارد؛ برنامهای که یکی از پربینندهترین برنامههای دینی صداوسیماست. شریعتی در جایجای گپوگفت بارها به دغدغه اصلیاش اشاره کرد که دین عین زندگی است و بندگی، مجری که بنابر تحلیل رهبر معظم انقلاب، شنونده و مستمع پروپاقرصی است که سوار بر مباحث و در عین حال، بهموقع سؤالات و نکات مهمی را مطرح میکند.
نجمالدین شریعتی در جریان این گفتگوی تفصیلی با تسنیم، تأکید کرد که "همیشه تلاش میکنم مخاطب را برای شنیدن حرفها آزاد بگذارم، چرا که بحثها آرام، نرم و طمأنینه پیش برود و مخاطب فرصت تأمل و تفکر داشته باشد". او اعتقاد دارد که "مجری نباید دیده شود؛ بلکه مجری باید از پَسِ مسئولیت و تکلیفی که به او واگذار شده درست بربیاید. به من میگفتند «باید در «سمت خدا» بنشینی مستمع باشی و یک لحظاتی هم اجرا کنی». برای من مهم تعالی اندیشههای دینی و انتقال درست مفاهیم ارزشمند اسلام و قرآن کریم به مخاطبان تلویزیون است".
این مجری برنامههای مذهبی تلویزیون در ادامه این گفتگو درباره نپذیرفتن برنامههایی غیر از «سمت خدا» و عدم حضور در استیجها و برنامههای بیرونی، توضیحاتی داد که "خاستگاه همیشگی من برنامه «سمت خدا» بوده و هست، کما اینکه طی 10 سال اجرای این برنامه، برنامه دیگری را حتی در شبکههای مختلف نپذیرفتم حالا چه برسد به استیج و برنامه بیرونی که نمیروم. احساس میکنم مجری باید به مخاطب خودش وفادار باشد و شأن اجرا و حیطه فعالیت خودش را حفظ کند".
با نجمالدین شریعتی در ادامه این گفتگو درباره ملاکهای مجریان برتر، حضور بازیگران و سلبریتیها در تلویزیون خاصه اجرای تلویزیونی، اهمیت برنامههای مذهبی در تلویزیون و بسیاری از مسائل دیگر صحبت شده است.
مشروح این گپوگفت را در ادامه میخوانید:
مخاطب به صداقت از پشت قاب شیشهای تلویزیون پی میبرد
*بگذارید مصاحبه را از اینجا شروع کنیم؛ چقدر لازم است مجری برنامههای مذهبی حرف و عملش با هم مطابقت داشته باشد؛ چقدر شما در این تطابق رویه و عمل، تلاش کردید؟
نمیتوانم بگویم تمام تلاشم را کردهام، و جای کار دارد؛ ولی دغدغهمان باشد که به این سمت حرکت کنیم که حرف و عمل یکی باشد که اگر این طور نباشد گرفتار یک عذاب وجدان جدی میشویم. امروز با یک مخاطب هوشمند روبهرو هستیم؛ مخاطبی که کاملاً صداقت را از پشت قاب شیشهای تلویزیون متوجه میشود. من همیشه گفتهام یکی از دلایل موفقیت برنامه «سمت خدا» و اساساً کارشناسهای دینی که به توفیقاتی دست پیدا کردهاند به پشت صحنهشان برمیگردد؛ یعنی ناخودآگاه آن عملشان در محتوایی که ارائه میدهند تأثیر میگذارد و صاحب نفوذ کلام میشوند؛ لذا میبینید که در نمونهها و مصداقهایی همچون مرحوم آیتالله بهجت و همه علمایی که صاحب نفس بودند همه به آن پشتپردهها برمیگردد، سعی میکردند به آنچه میگویند عمل کنند و خیلی تأثیر دارد.
همیشه در جهت یک مدار حرکت کردهایم؛ «خواص بپسندند و عوام بفهمند»
*چقدر در حضور و دعوت کارشناسان برنامه «سمت خدا» تأثیرگذار هستید و در انتخاب سوژهها و مطالبی که ارائه میشود، مشورت میدهید؟
میدانید که برنامه «سمت خدا» با یک ساختار ساده به عمرِ تولید دهساله رسیده است؛ برنامهای که موضوع دینمداری را از روز اول با شعار «کوشش همگانی در راستای باورهای دینی» جلو برده و امروز یک برنامه دینی و مذهبی جریانسازِ تلویزیون بهشمار میرود؛ «سمت خدا» امروز یک مرجع رسانهای است؛ یعنی آنقدر از جوانب مختلف کارشناسی، اجرا، نوع برنامهسازی و اتفاقات مختلف، مراقبت میکنیم که بسیاری «سمت خدا» را در پاسخ بسیاری از سؤالات و اتکا به مباحث و حقیقتهای ناگفته و گفته، حجت میدانند. این اتفاقات هیچگاه برای یک برنامه نمیافتد مگر پشتصحنه موفقی داشته باشد؛ اخلاص، مطالعه، سواد و بیانِ کارشناسان ما بسیار تأثیرگذار بوده و نظارت بر محتوای «سمت خدا» هم درست و اصولی انجام میشود. ما همیشه در این برنامه تلویزیونی بر یک مدارِ جامع حرکت کردهایم؛ «خواص بپسندند و عوام بفهمند». حرکت در این جهت همیشه سخت بوده و هست؛ چون باید عوامل کار خصوصاً تهیهکننده و مجری روانشناسی بدانند و شرایط جامعه را بشناسند و با این اشراف، به موضوع دین بپردازند. واقعاً در شرایط امروز، اینطور برنامهسازی کار سخت و دشواری است؛ اما از رسیدن به این سرمنزلها هیچوقت کوتاه نیامدهایم.
مهم نیست «نجمالدین شریعتی» دیده شود یا نشود!
*مجریای هستید که هیجان را کنار گذاشتهاید و با مطالعه برخورد میکنید؛ میگذارید بحثها منعقد شود اما خودتان کمتر دیده شدهاید؛ این دیدهنشدن در این سالها، شما را اذیت نکرده است، در صورتی که قدرت و عیار اجرا را در برنامه سحرگاهی ماه مبارک رمضان نشان دادید که آنطور که میگویند «نجمالدین شریعتی» فقط یک مستمع نیست بلکه یک مجری توانمند است.
بستگی دارد مجری دنبال چه اهداف و موضوعاتی باشد. ما در «سمت خدا» دنبال این هستیم که مردم به یک درس و فهم درستی از دین برسند؛ لذا آن چیزی که برای ما مهم است مردم کلام اهلبیت(ع) و خدا را بشنوند حالا در این میان، "نجمالدین شریعتی" دیده شود یا نه؛ خیلی مهم نیست اگر در این پازلی که ما داریم شریعتی جای خودش را درست پیدا کرده باشد، بهنظر من دیگر نباید نگران باشد که دیده شود یا نشود، چون هدف این است که ما یک تریبونی در اختیار داریم که همیشه گفتهام آرزوی بسیاری بوده در سالهای قبل از انقلاب یک منبر میلیونی داشته باشند که حالا جمهوری اسلامی این فرصت را در اختیار مبلغّان دینی ما قرار داده است. «سمت خدا» این مجال و عرصه را در اختیار کارشناسان قرار داده تا از دین و دیانت حرف بزنند. حالا در این میدان، نقش شریعتی چقدر است؛ خیلی مهم نیست؛ اینکه درست نقش ایفا کند حائز اهمیت است و حتماً این مسیر به موفقیت هم ختم میشود.
از همه کارشناسان «سمت خدا» درس گرفتهام
*آقای شریعتی! با کدامیک از این کارشناسان برنامه «سمت خدا» بیشتر رفاقت دارید؟
جنس رابطهام با هر کدام از کارشناسان، فرق دارد؛ یعنی منحصر به فرد است. در این سالها با کارشناسانی که بهصورت مستمر در برنامه «سمت خدا» ارتباط بیشتری داشتهام حجج اسلام فرحزادی و حسینیقمی بودهاند. من از محضر همه کارشناسان برنامهمان درس گرفتهام؛ منشها و رفتارهایی که به برنامههای «سمت خدا» میآیند نوع نگاه و جهانبینیشان کاملاً متفاوت است.
«سمت خدا» فرصتی است برای آرامش و تلنگر
*چرا «نجمالدین شریعتی» شاخه معارف را به حوزههای دیگر اجرای تلویزیونی ترجیح داده است؟
یک بخشی به روحیات آدمها و بخشی هم به دغدغههای مجریان برمیگردد؛ من احساس کردم در این عرصه وسیع و گسترده، حضور من در عرصه دینی و مذهبی تلویزیون، مفیدتر است؛ به همین خاطر از جایی که هستم رضایت دارم و لطف مردم هم در این سالها خیلی به من انگیزه و توان داده است. همه ما در روزمرگیهایمان نیاز به یک موعظه و وعظ داریم که درگیر غفلت نشویم؛ با وجود همه شلوغیهایی که گرفتار آن شدهایم ولی «سمت خدا» فرصتی است برای "آرامش و تلنگر" که بابت نقش داشتن در این عرصه، بسیار خوشحال هستم.
مجریهای تلویزیون در خط مقدم جبهه انقلاب ایستادهاند
*چند هفتهای است از هیاهوی رسانهای لیست مجریان برتر میگذرد؛ البته اینطور که با برخی از مدیران صداوسیما مصاحبهای داشتهایم اولینباری نیست که مجریان مورد ارزیابی قرار میگیرند و بهترینهایشان در قالب لیست و فهرستی انتخاب میشوند. میدانید که مجری نماد و ویترین رسانه ملی است؛ بهنظر شما یک مجری چه ملاکهایی باید داشتهباشد تا او را یک مجری برتر بدانیم؟
بهنظرمن لازم است یک مجری بداند در کجا فعالیت میکند؛ اینجا تلویزیون است بهتعبیر امام(ره) یک دانشگاه سراسری و ملی! رسانهای که امروز فرزندان و خانوادههای ما پای تماشای آن، بزرگ میشوند و از برنامهها و سریالهایش درسهای مختلفی میگیرند. مهمتر از هرچیز رفتار مجری در وجود، فکر و اندیشه مخاطبین این رسانه تأثیر میگذارد. اساساً مجریهای تلویزیون در خط مقدم جبهه انقلاب ایستادهاند؛ تلویزیونی که مقابل جنگ رسانهای دنیا و تهاجم فرهنگی که سالها شکل گرفته ایستاده و در برابر آتشهای رسانهایاش مقاومت میکند؛ مجری ما باید مراقب رفتارهای اجتماعی، سیاسی، دینی و حتی تفریحی خودش باشد؛ چون مجری این رسانه مهم است.
میگویند شما در تلویزیون خوشاخلاقترید!
وقتی من رفتاری غیر از رفتار مجری «سمت خدا» داشته باشم؛ مثلاً یک نفر از من میخواهد یک عکس یادگاری با او بگیرم عکس روی تمایز قرار دارد و باید 10 ثانیه صبر کنم؛ من بگویم یک مقداری سریعتر؟ میگویند "شما در تلویزیون خوشاخلاقترید"! یعنی مردم در همین اندازه هم توقع ندارند یک سمت دیگری حرکت کنم.
یک مجری به پشتوانه فکری و اندیشهای نیاز دارد
یک مجری باید نسبت به حوزهای که فعالیت میکند دانش و اطلاعات بالایی داشته باشد؛ حتی لازم نیست این اطلاعات را بروز بدهد اما بایستی یک مجری سطح سواد و اطلاعات عمومی خودش را هر روز ارتقاء دهد تا بتواند سؤالات و سوژههای خوبی را در عرصه برنامههای تلویزیونی طراحی کند. در وهله بعدی، صدا، تصویر و همه پارامترهای حوزه اجرا لازم و مؤثر است؛ پیشزمینه و پیشنیاز همه اینها، پشتوانه فکری و اندیشهای است که یک مجری باید از آن برخوردار باشد.
"آقای شریعتی"، "گل گاوزبان" بخورید!
وقتی همه این اتفاقات کنار هم قرار میگیرد یک کار حرفهای انجام میشود و آن محبوبیتی که لازم است، بهدست میآید. بهنظر من محبوبیت در تلویزیون یعنی مخاطب با آن مجری و یا عوامل کار ارتباط عاطفی و فکری برقرار کند. جالب است یک مواقعی من دچار سرماخوردگی میشوم بالاخره در برنامههای روتین و روزانه، مخاطب پیگیری میکند نسخههایی برای مجری مینویسد؛ مثلاً در پیامک برای من نوشتهاند "آقای شریعتی، "گلگاوزبان" بخورید یا "کاکل بلال" را بگیرید و بجوشانید."، این همه لطف مخاطب نشان میدهد که مخاطب نگران حال من است.
دوست دارم به تو ناسزا بدهم اما دلم نمیآید
*در فضای مجازی مخاطب با شما چگونه برخورد میکند؟
من خیلی در فضای مجازی فعال نیستم؛ فقط در جایی لازم باشد به ابهام و یا سؤالی پاسخ میدهم. جالب است آنقدر این محبت مردم شامل حال من شده که یکی از مردم در پایین پُست اینستاگرامی من نوشته بود: «خیلی دوست دارم به تو ناسزا بدهم ولی دلم نمیآید!».
ماجرای زائری که در حرم امام رضا(ع) میخواست عکس بگیرد
*یک جا هم شنیدم که در زیارت مشهد امام رضا(ع) بودید و یک عکس قابل تأمل با یک مخاطب گرفتید؛ ماجرا چه بود؟
در ولادت امام رضا(ع)، من گوهرشاد بودم یک نفر آمد درخواست کرد با من عکس بگیرد. برخی اوقات فکر میکنم همین اتفاقات، جزو زیارت امام رضاست که با زائر امام رضا(ع) هممسیر و همکلام شویم. آن عکس قابلتأملی که شما اشاره میکنید به آن شبی برمیگردد که در حرم امام رضا(ع) بودم یک جوانی آمد و حالت نیمخیز کنار من نشسته بود و نمیرفت. 10 تا 15 دقیقه گذشت، احساس کردم با من کاری دارد؛ از او پرسیدم "کاری دارید با من؟"، گفت: "خیر! زیارتنامه میخواندم"، و سر او در کتاب زیارتنامه من بود؛ حتی به او گفتم "میخواهید من یک زیارتنامه دیگر برای شما بیاورم؟"، گفت "نه، الآن کدام خط زیارتنامهای؟!"، گفتم: "این خط را میخوانم!"، پرسیدم: "مشکلی دارید؟"، گفت "نه! میخواستم بپرسم چقدر دیگر زیارتنامهتان باقی مانده تا یک عکس با هم بگیریم".
توجه مدیران به برنامهای که بازیگران و سلبریتیها در آن حضور دارند
*تحلیل شما از حضور بازیگران بهعنوان مجری در تلویزیون چیست؟
خیلی نظر محکمی در این زمینه ندارم ممکن است نسبی و سلیقهای باشد؛ حتی یکسری از مخاطبان بپسندند و یکسری نپسندند. من اعتقاد دارم بازیگر اگر در حوزه خودش موفق بود، موفق است؛ تلویزیون عنصرها و چهرههای خودش را دارد؛ ما در سیما، مجریهای شاخص و موفقی داریم. وقتی از یک بازیگر و سلبریتی در برنامههای تلویزیونی استفاده میشود طبیعتاً توجه مدیران ارشد سازمان صداوسیما به آن برنامه و شخص بیشتر است. من اعتقاد دارم اگر توجهی که نسبت به آن بازیگر شاخص و آن چهره در برنامههایی که در تلویزیون اجرا میشود نسبت به برنامهها و مجریهای دیگر اتفاق بیفتد درصد قابل توجهی از آن موفقیت را میتوانند کسب کنند، یعنی الزاماً به حضور و وجود آن چهرهها برنمیگردد. باید توجه به همه برنامههای تلویزیون سرازیر شود نه یک برنامههای خاص و افراد خاص؛ این رویه باید جزو سیاستهای کاری مدیران تلویزیون باشد، توجه به برنامههایی که قابلیت این را دارند که جزو برنامههای شاخص قرار بگیرند با همین نیروی انسانی که در تلویزیون داریم با همین مردمان بااستعداد و دست خالی!
«سمت خدا» برنامه ارزانی است
برنامه «سمت خدا» برنامه گرانی نیست؛ برنامهای که هم ساختار و دکور سادهای دارد و هم برنامه ارزانی است که در تلویزیون ساخته میشود؛ جالب است در همین نظرسنجی که اخیراً انجام شد و اعلام کردند «عصر جدید» پربینندهترین برنامه تلویزیونی شد، «سمت خدا» میان آن 10 برنامه پرمخاطب قرار داشت. جالب است که در 10 سال عمر تولید این برنامه، کماکان حرف از دین میزنیم و پرمخاطب هستیم.
آنجا بود که رهبری به من گفتند "شما مستمع و شنونده خوبی هستید"
*شنیدهام که رهبر معظم انقلاب آنقدر شما را دوست دارند که در دیداری به شما گفتهاند "مستمع و شنونده خوبی هستید...".
مقام معظم رهبری که همواره نگاه پدرانهشان شامل حال ما بوده و هست و قلباً میگویم که حضور ایشان در جامعه امروز ما برای همه ما جوانهایی که دغدغه کار و فعالیت فرهنگی داریم، مایه دلگرمی است. اولین دیداری که با ایشان داشتیم خیلی من فکر نمیکردم آنقدر دقیق برنامه را رصد کرده و نظرات کارشناسی محکمی نسبت به برنامه داشته باشند ولی در همان اولین دیدار نسبت به مشغلهها و دغدغههای فراوانی که ایشان نسبت به برنامه دارد و حتی راجع به تکتک روزهای برنامه نظر کارشناسی دارد، مثلاً میگفتند "دکتر رفیعی این نکتهشان، کارشناسی است" یا کارشناسان دیگر؛ آنجا بود که به من گفتند "اینکه شما اجرا میکنید و گوش فرا میدهید خیلی نکته خوبی است" و البته ذرهپروری کردند.
رهبری فرمودند "مثل قطاری در حال حرکت خودتان را تغییر دهید"
رهبر انقلاب یک وقتی به ما میگفتند که "مردم به معارف دین نیاز دارند و شما مثل قطاری که در حال حرکت است خودش را تغییر میدهد و تغییر میکند؛ شما در حال حرکت، این مسیر تعطیل نشود و در حال حرکت خودتان را تغییر دهید"، و فرمودند اگر کاری نباشد «سمت خدا» را همیشه پیگیری میکنند و این کار ما را خیلی سختتر میکند. همواره گفتهام اگر خواص بپسندند و عوام بفهمند، ما به هدفمان رسیدهایم.
ماجرای مسافرکشی «آقای شریعتی»
*یک بحثی چند وقت پیش از شما بیرون آمد که «نجمالدین شریعتی» مسافرکشی میکرده؛ اما میان آن تعریف خاطره شما یک نکته آموزنده وجود داشت و آن برکتی بود که گفتید بهواسطه آن مسافر نصیبتان شد.
واقعاً هم نکتهاش در همینجا بود. اگر یک روز آن مسافر پیاده شد و کرایه نداد مسیر زندگیام عوض شد. آن برکت خود آن آدم، بهمراتب بیش از هزاران مسافر بود. در راه تمام حرف من این بود که ما در زندگی نیاز داریم عینکمان را عوض کنیم.
پیشنهادی را نمیپذیرم چون به مخاطب خودم، وفادارم
*سؤال بسیاری است با این توانمندی در اجرا و احتمالاً پیشنهادهایی که میشود چرا در هیچ برنامه استیجی و بیرونی حضور ندارید؛ مگر شما دغدغههای مالی ندارید؟
یک بخش عمده آن این است که هر روز دیگر «سمت خدا» هستم. من اگر روز برنامه داشته باشم جایی وعده نمیکنم چون قبل و بعد آن درگیر هستم. اولویت اول من این است جایی که به من پیشنهاد میشود، توجه دارم که شأن مجری برنامه «سمت خدا» در آن جلسه و برنامه رعایت شود، یعنی اگر «نجمالدین شریعتی» به جایی دعوت میشود به این نکته توجه دارد که "با آن دعوت و مکان تناسب دارد یا خیر؟!"، من هیچ برنامه دیگری نمیروم و پیشنهادی را نمیپذیرم؛ برنامهای که در ایام سحر ماه رمضان دیدید توفیق اجباری بود؛ اینطوری احساس میکنم به مخاطب خودم، وفاداری بیشتری داشتهام.
توقع و آرزوهایم را مدیریت میکنم
*پس بحث دغدغههای مالی چه میشود؟
من سعی کردم در طول این سالها توقع و آرزوهایم را مدیریت کنم نه که ثروت بد باشد؛ زیرا هرچقدر فرد ثروت داشته باشد این خواستن پایانی ندارد.
دین باید در متن سریالهای ما قرار بگیرد
* یکسری از کارشناسان ما اعتقاد دارند غالباً در برنامههای تلویزیونی بهخصوص فیلم و سریال دینگریزی جای دینمحوری را گرفته و میگویند اگر از سبک زندگی صحبت میکند آنقدر تجملگرایی را نشان میدهد که آن آدمهای متوسط و ضعیف که پای تماشای برنامهها و سریالها مینشینند به این باور میرسند که این گروهها و اقشار فراموش شدهاند. این مسیر نمودِ سبک زندگی ایرانی اسلامی ندارد و تلویزیون بهسمت سبک غربی حرکت میکند. رسالت تلویزیون در این قبال چیست؟
یک خط سیری را روند سریالسازی در تلویزیون تا به امروز طی کرده که در برخی اوقات در مدارِ قوت حرکت کردهاند و مورد استقبال واقع شدهاند؛ سریالهای پرهزینه تاریخی که حرفهای دینی و مذهبی برای گفتن داشتند. مقام معظم رهبری هم دغدغه داشته و دارند که «دین باید در متن سریالهای ما قرار بگیرد» نه الزاماً یک سجاده پهن کنیم و بگوییم یک نفر نماز خواند.
نباید از سبک زندگی ایرانی و اسلامی فاصله بگیریم
محتوای سریالهای ما بایستی مملو از محتواهای دینی باشد؛ سبک زندگی ما را جهت دهد؛ متأسفانه اگر بنشینیم و بگوییم "این سریالهای ما چرا اینطوری است؟"، ممکن است بنشینند و یک تحلیل محتوا انجام دهند که "ما نگاهمان این طور بوده و نه آنچیزی که مخاطب از آن سریال دریافت کرده است". من نمیگویم همه سریالهای ما در مسجد باشند ولی اعتقاد دارم اصالت خودمان را حفظ کنیم. نباید از سبک زندگی ایرانی و اسلامی فاصله بگیریم.
نه فیلمنامه خوب داریم و نه فیلمنامهنویس هم تربیت کردهایم
متأسفانه امروز بر فیلمنامهها نظارت جدی نداریم؛ جدای از آن فیلمنامهنویسهای خیلی قوی هم نداریم. حتماً اگر طرح خوب و فیلمنامه قوی متناسب با سبک زندگی اسلامی و ایرانی به تلویزیون برسد، ساخته میشود. بهنظر من شاهد فیلمنامه خوب نبودهایم و فیلمنامهنویس هم تربیت نکردهایم. زبان نمایش و سیما و اساساً زبان هنر در شاخههای مختلف خیلی زبان تأثیرگذاری است؛ یک جایی رسالت برنامه «سمت خدا» را سینما نمیتواند انجام دهد ولی سینما میتواند در حوزه دین و سبک زندگی دینی و حتی ایرانی ما انجام دهد و تأثیرگذاری داشته باشد که بهنظر من «سمت خدا» که یک برنامه مذهبی و دینی است نمیتواند انجام دهد.
جای اخلاق و خانواده در سریالسازیهایمان خالیست
*بهنظرتان جای چه سوژههایی در تلویزیون خالیست که سریال تلویزیونی شود؟
اخلاق حلقه مفقودهای است که در عرصه برنامهسازی و سریالسازی گمشده و هرچقدر درباره این مقوله کار کنیم باز هم کم کار کردهایم. من همیشه گفتهام بحران امروز جامعه ما هرچه هست بحران اقتصادی نیست؛ بلکه بحران اخلاقی است اگر در آن دورهای که دلار بالا و پایین میشد و قیمتها ثبات نداشتند مردم ما ایثار داشتند و تمام فضائل اخلاقی حاکم بود این احتکارها و نوسانات اتفاق نمیافتاد. امروز ما حتی در خانوادههایمان در روابط عاطفی و طلاقهایی که متأسفانه آمارشان رو به افزایش است روابط پدر و مادر با فرزند و فرزند با پدر و مادر همه اینها نیاز است و باید جزو اولویتهای سریالسازی در تلویزیون باشد؛ اگر سریال خوب در این حوزه بسازند مردم هم مینشینند و میبینند.
در حوزه برنامهسازی و سریالسازی نظریهپرداز نداریم
*حجاب هم گاهی اوقات در عرصه سریالسازیهایمان سلاخی میشود؛ چرا این اتفاق میافتد و چقدر سازمان صداوسیما در این قبال رسالت بهعهده دارد؟
متأسفانه در حوزه برنامهسازی و سریالسازی، ما نظریهپرداز نداریم؛ الآن میگویند ایام محرم و دهه امر به معروف و نهی از منکر است، اما واقعاً نسبت به سال گذشته چه حرف جدیدی تولید کردهاند؟ ما در حوزه حجاب چه حرف جدیدی داشتیم؟ یعنی صاحبان خرد و اندیشه ما چقدر گرد هم آمدند و به راهکارهای جدیدی فکر کردند تا حجاب به یک فرهنگ درست و اصولی تبدیل شود؟ حتی در مورد نماز به «آقای قرائتی» گفتم "از برگزارکنندگان تجلیل میکنید از این دوستان بخواهید راههای دعوت نوجوان به نماز را هم منتشر کنند". آیا واقعاً متولیان فرهنگی که دغدغه دارند چقدر در این عرصه کارکرد داشتهاند؟ یادم میآید در حوزه طنز یک تکیهکلامی میافتاد زیر زبانها آن زمان سریالهای طنز که یک زمانی در تلویزون پخش میشد و جامعه یکدست این تکیه کلامها را بهکار میبردند. آیا از این دست اتفاقات در حوزه فرهنگی افتاده است؟ نیفتاده و ما باید برویم دنبال شخصیتهایی که اهل فن و کاربلد هستند.
مردم از دین خسته نیستند
*در عرصه برنامهسازی تلویزیون جای چه سوژهای خالی است؟
بعضی از نگاهها حاکی از این است که جای وعظ، خطابه و دین در منبر امام حسین(ع) است نه در تلویزیون! من قبول ندارم. تلویزیون یک رسالتی دارد که در راستای اعتلای فرهنگ عمومی جامعه گامهای مؤثری بردارد؛ یک راستای این فرهنگ، دین است؛ همانطور که تلویزیون در عرصه سلامت، فیلمسازی و سرگرمی دغدغه دارد باید نسبت به دین مردم هم این دغدغه را داشته باشد و فرهنگسازی و احساس مسئولیت کند. اگر آن احساس مسئولیت اتفاق افتاد که ما هنوز باور نکردهایم آن آماری که سالهای قبل در برنامه «سهستاره» بود و امسال در جشنواره جامجم اتفاق افتاد و رأی بالایی که بعد از «حالا خورشید» برنامه «سمت خدا» آورد بعد از حالا خورشید آن رأی که مجری برنامه آورد این یک پیام داشت و من همان موقع گفتم؛ پیام این بود که مردم همچنان مشتاق شنیدن معارف دین هستند و مردم از دین خسته نیستند.
مردم زیباییهای دین را بشناسند خودشان میآیند
اگر حرف خوب بزنیم؛ امام رضا(ع) فرمودند «رحم الله عبداً احیا امرنا (یعنی)، یتعلم علومنا و یعلمها الناس فان الناس لو علموا محاسن کلامنا لاتبعونا».خداوند رحمت کند کسی را که امر ما را زنده کند، یعنی علم ما را فراگیرد و به مردم بیاموزد. زیرا اگر مردم بر سخنان نیک ما آگاهی پیدا کنند قطعاً از ما پیروی خواهند کرد. (عیون اخبار الرضا ج1 ص620) ــ اگر مردم زیباییهای دین و زیباییهای کلام ما را بشناسند خودشان میآیند. لذا چه اتفاقی میافتد که برنامه «سمت خدا» همچنان برنامه پرمخاطبی است؟ چون حرف دین میزند و با مردم همراه است.
مدیران و برنامهسازان تلویزیون باید به این باور برسند
اگر مدیران ما و برنامهسازان تلویزیون ما به این باور برسند که مردم همچنان تشنه معارف دین هستند و میروند به این سمت و سو و آن نیازها رصد میشود و براساس آن برنامهسازی میشود، آن بخشهایی که در حوزه اعتقادات، اخلاق، قرآن، نهج البلاغه، صحیفه سجادیه؛ همه اینها را سعی کردیم در این ساختار بگنجانیم. حالا ممکن است یک آدمی پیدا شود "این بحث خوبی است و ظرفیت مستندشدن را دارد"، آن وقت این تشخیص را باید یک برنامهساز بدهد که "این خلأ و نیاز جامعه است و در این ساختار جواب میدهد و من بروم این برنامه را بسازم"؛ ولی کار سختی است.
خیلی از تذکرات و تحلیلهای ما تذکرات رهبر انقلاب بودند؛ اما برنتافتند
*اینکه شما میفرمایید مدیران تلویزیون به این نتیجه برسند که مردم تشنه معارف دین هستند آیا این همراهی را با برنامه «سمت خدا» داشتند و در جایی خود تلویزیون را هم در برنامهتان نقد کردید، آنجا به شما تذکر دادند؟
نکتهای که از نگاه من حائز اهمیت است ما به خودمان اجازه نمیدهیم در هر حوزهای ورود کنیم و نظر بدهیم؛ اما جالب است که تا در مورد دین صحبت میشود همه میخواهند صاحبنظر باشند؛ این آفت امروز جامعه ما هست و احساس میکنیم همه ما در حد یک مدرس، دانشگاه، معلم، امام جماعت و روحانی، اطلاعات دینی داریم. یک وقتی که یک حرفی گفته میشد یا مطلبی پیش میآمد ما از نگاه دینی دربارهاش تحلیل میکردیم و کارشناس دینی ما درباره آن صحبت میکرد. جالب است که خیلی از تذکرات و تحلیلهای ما تذکرات رهبر انقلاب بودند؛ یعنی محکمتر و مستندتر از آن حرفهایی که فایل صوتی، تصویری و متنی منتسب به رهبری هم وجود دارد که دغدغههای ایشان است اما برخی از مدیران وقت برنتافتند.
یکی از بینندگان نوشت که بعد از 20 سال رفتم سر سجاده!
میدانید اگر این جریان همراهی مدیران کنار برنامههای تلویزیونی باشد هم چند برابر رشد آن را تسریع میبخشد و هم برای عوامل کار را دلگرم میکند. برایم جالب است که یکی از بینندگان برنامه «سمت خدا» نوشته بود "بعد از 20 سال رفتم سر سجاده را باز کردم و نماز خواندم"؛ این نوع اتفاقات آنقدر برایمان ارزشمند است که با خودم میگویم همین اتفاقات ما را بس است. جالب است در این سالها همیشه «سمت خدا» در نظرسنجیهای سازمان صداوسیما عنوان پرمخاطبترین برنامه تلویزیونی را داشته و در جشنواره جامجم هم گلایه کردم نه که توقع و انتظار خاصی داشته باشم.
در جشنواره جامجم گلایه کردم!
وقتی یک برنامهای با رأی بالای مردم انتخاب شده حداقل بایستی در اختتامیه جشنواره جامجم به این مخاطب احترام میگزاردند و میگفتند، بحث هم شخصی نیست. دیدن مدیران و همراهی آنها برایمان حائز اهمیت است؛ بدون اغراق بگویم که الآن کار میکنیم و مدیران همراهند ولی بهنظرم یک همراهی خیلی جدیتری را میطلبد؛ اصلاً بحث مالی نیست؛ بحث فکری، همراهی و آسان کردن فرآیند برنامهسازی در تلویزیون مهم است. واقعاً برنامهسازیای که حرفی برای گفتن داشته باشد، بهدنبال حاشیه نباشد و فهم درستی از روایتها و احادیث دینی به مخاطب القاء کند، دشوار است و یک ساعت برنامه زنده «سمت خدا» با این پشتوانه مردم و با این تجربیات سالها چه انرژیای میگیرد و هر روز که میگذرد هم این فرآیند سختتر میشود.
من به آن نگاه و توجه به سلبریتیها معترضم!
*دستمزدهای هنگفت برخی سینماییها و سلبریتیها که به تلویزیون میآیند و مجری میشوند شما را اذیت نمیکند؟
ناراحت میشوم اما سعی میکنم به آن فکر نکنم. تبعیض در جامعه بوده و هست و تضادها و شکافهای طبقاتی را در جامعه ببینید و در تلویزیون هم میبینید، منتها بیشتر از آن دستمزد، من به آن توجه معترضم! یعنی من میگویم آن توجهی که به آن سلبریتی در تلویزیون میشود جدای از آن دستمزد، اگر آن توجه نسبت به هر برنامه و هر شخصی میشد یک رشد قابل توجهی میکرد، آن توجه نسبت به آن برنامه و شخص بیشتر آزارم میدهد تا آن دستمزد!
تا وقتی «سمت خدا» هستیم جای دیگری نمیرویم
* تا به حال پیشنهاد بازیگری هم داشتید؟
کموبیش؛ ولی همین چند وقت پیش کاری بود زنگ زدند من گفتم "ترجیح میدهم در این کار خودم باشم". همین چند وقت پیش یک سریال دینی به من پیشنهاد دادند که با قاطعیت گفتم "نه"! قرار بود نقش معلمی را بازی کنم اما گفتم "تا وقتی «سمت خدا» هستیم جای دیگری نمیرویم".
ماجرای آقای قرائتی و نجمالدین شریعتی
*یک خاطره جذابی که از «سمت خدا» و کارشناسان این برنامه دارید بفرمایید.
یک خاطرهای دارم با «آقای قرائتی»؛ یک وقتی در برنامه حواسم جای دیگری بود؛ ایشان گفتند "من با سواد کم خودم و این بیسوادیام، 10 نکته از سوره کوثر درآوردهام" من به ایشان گفتم "بله، میفرمودید". «آقای قرائتی» گفتند "من بیسوادم، شما باید بگویید بله". یکی از خاطرات جذاب دیگر خبر نداشتن از آنتن روز سهشنبه بود که حجتالاسلام نظریمنفرد کارشناس برنامه بودند. تهیهکننده (رکنی) با من تماس گرفتند و گفتند "کجایی «آقای شریعتی»؟!"، گفتم "چطور؟"، گفتند "در اتاق گریم هستیم خودتان را به آنتن برسانید."، گفتم "فکر نمیکردم امروز آنتن زنده داشته باشید؟"، گفتند "نمیخواهید کار خاصی انجام دهید و فقط بیایید". برنامه بدون حضور من و با کارشناس (حجتالاسلام نظریمنفرد) شروع شد و من به برنامه رسیدم. آنجا بود که «آقای رکنی» به من گفتند "واقعاً حضور شما نعمت است و قدر حضور شما را ندانستیم".
عاقبتبهخیری در حادثه کربلا برای من خیلی مهم است
*در بخش آخر گفتوگو بگذارید یک صحبت ویژه برای ایام محرم هم داشته باشیم؛ وقتی محرم امام حسین(ع) فرا میرسد چه اتفاقاتی برای شما تداعی میشود؟
محرم یک مجموعهای از حماسه است؛ از عشق، از روایت، از زیبایی، از منظر حضرت زینبکبری(س) ببینید «مارأیت الّا جمیلاً» مگر میشود همه این حماسه، را درد، روضه، اشک و آه دانست؛ یا مگر میشود قصه حضرت قاسم(ع) را بشنوید و به «احلی من العسل» نرسیم. بهواقع همه لحظههای همراهی حضرت عباس(ع) با حضرت سیدالشهدا(ع) زیباست. قصه عاشورا خیلی قصه سنگینی است و درس بزرگی برای امروز ماست، از قصه زهیر و حر گرفته که سریع برگشتند و راهشان را پیدا کردند و عاقبتبهخیر شدند، عاقبتبةخیری در حادثه کربلا برای من خیلی مهم است.
هر محرم علاقه من به حرّ بیشتر میشود
حرّ خیلی شخصیت عجیبی است و هر محرم علاقه من به حرّ بیشتر میشود. جناب حرّ؛ «من آمدم با سپاه و تیغ تو را بگیرم/ مرا به تیر نگاهی تو بیسپاه گرفتی»! حرّ بهواسطه حال خودمان، بدیهای خودمان و مسیرهای غلطی که رفتیم و در دقیقه آخر بهسمت امام حسین(ع) برگشت و آن عاقبتبهخیری خیلی مهم است. دوست دارم آخرین حرف و آخرین کلام این دنیایم نام امام حسین(ع) باشد مثل همه علمایی که زلفی گره زده بودند و تا آخر هم ثابتقدم ماندند.
تصویربردار و تدوینگر: محمدرضا کشتدار و حسین دزفولی
انتهای پیام/+