یا حسین(ع) امروز هم دنیا به کام حرمله است
محمدحسین انصارینژاد در تازهترین اثر خود ضمن عرض ارادت به شهدای کربلا، به وقایع امروز جهان اسلام نیز پرداخته است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، محمدحسین انصارینژاد، شاعر، همزمان با ماه محرم قصیدهای هفتاد و دو بیتی را تقدیم شهدای کربلا کرده است. قصیده «تیغ» ضمن رثای یاران اباعبدالله الحسین(ع)، به وقایع امروز جهان اسلام نیز اشاره دارد. سروده انصارینژاد را میتوانید در ادامه بخوانید:
قصیده هفتاد و دو بیتی "تیغ"
به خاک پای حضرت اباعبدلله حسین(ع) واصحاب وفادارش
یک نفس میایستم محو تماشا تیغ را
غرقه در خونِ که می بینم خدایا تیغ را؟!
تا برانگیزد چکاچاکش غبار از این کویر
بر میآشوبد کسی از سمت دریا تیغ را
"کاف، ها، یا..." بر صلیب آنجا مسیح تشنه است
گل میاندازد به روی طشت "یحیا" تیغ را
در "فدیناهُ بذبحًِِ" شور قربانگاه اوست
در کتاب عاشقی بنگر الفبا تیغ را
سفر تورات است گلگون از سفرهای شهید
یا مگر میدید در میقات، موسی تیغ را
این نفسهای شهید باغ مریم از کجاست؟
میکشد با طره خونین مسیحا تیغ را
لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار
میبرد دستی فراسوی ثریا تیغ را
رستخیز ذوالفقارست و شکوه حیدری
عاقبت روزی بچرخاند به عقبا تیغ را
درحرم میچرخد و میبیند امشب ناگهان
در سماع از آفتاب صبح فردا تیغ را
عرصه خالی از رجزهای ابوالفضلی مباد
کیست بر دارد در آن ظهر مبادا تیغ را
در صفوف بید مجنونها طنین نوحهای است:
کاشکی جای تو میبوسید لیلا تیغ را
طرح آن مشک و علم را میکشد تا کودکان
تشنه بنویسند مشقِ "آب، بابا" تیغ را
بحر خون است و رجزهای بلند هاشمی
دیدهام چون موج در تقطیع اعضا تیغ را
این سرافشانی ببین جای هجای تن تتن
کس نخواهد کرد اینسان روز هیجا تیغ را
لشکری از نیزه آنجا کمتر از کف پیش چشم
تا که میدیدند هفتاد و دو دریا تیغ را
بشنو از هرشش طرف خون گریه شط فرات
بنگر از هر شش طرف برمشک سقا تیغ را
خیمه هامی سوخت بیدست علمدار خدا
تشنه دیدم در نیام شام یلدا تیغ را
حضرت عباسی اما بعد از آن دست رشید
باید از هر جمع میکردند منها تیغ را
میرود از دست، بین روضه امالبنین
میبرد با نوحه "اناظلمنا" تیغ را
سیزده ساله است و مثل سیصد و چندی سوار
در کف اما میفشارد ناشکیبا تیغ را
در دلش طعم شهادت هست احلی من عسل
دیده آن شیرین دهن ازعشق، احلی تیغ را
چیست این سیل تبر بر شاخسار سلسبیل؟
چیست این توفان که میبارد به طوبا تیغ را
تیغ "حر" بر خاک و در رقص است تیر حرمله
تا مگر شش ماههای بر دارد آنجا تیغ را
منطق پرپر زدن مشق علی اصغر است
یعنی آن بالا ببین صغرا و کبرا تیغ را
تیغ، شور عابس ابن بی شبیب شاکری است
جلوه "شیب الخضیب" آنجاست اما تیغ را
میدرخشد چون شهابی خونفشان در مشت او
کس نکرده این چنین جوهر هویدا تیغ را
چرخشی هنگامه دارد بین دستان زهیر
کرده اسباب شفاعت پیش زهرا تیغ را
کاش میشد تا بسوزانندم امشب بیشمار
باز بر دارد حبیبت بیمحابا تیغ را
کاش تا هفت آسمان میرفت خاکستر مرا
در سماع شعله میکردم مصفا تیغ را
یاحسین بن علی این مسلم بن عوسجه است!
برمصاف کافران رخصت بفرما تیغ را
میکند چشمت مسلمان سرو ترسازاده را
مست دارد از کدامین سکر صهبا تیغ را
پس نمیگیرد سر فرزند را "ام وهب"
گرچه میبیندبر آن زلف چلیپا تیغ را
یک قیامت کوفی آنجا سنگ در دستند آی!
از نفس افتاده میبینند آیا تیغ را؟
دم گرفته بر زمین با شور ثاراللهیاش
ضرب در خون دیدهام غرق تمنا تیغ را
در نماز کشتگان محوست جبریل امین
میزند با بال بالش پرده بالا تیغ را
گرچه سیل تیغ میبارید از هفتاد سو
دیدهام در ظهر عطش اما چه تنها تیغ را
گوش کن تابشنوی بیوقفه نجو اتیغ را
در فلق هر دم خطاب آسمان با تیغ را
شاعر از الفاظ بگذر در غروب علقمه
کرده آن دست علم بر دوش معنا تیغ را
کاشکی "پرمیزدم در خون و پرپرمیشدم"
دیدهام در موسم پرپر شدنها تیغ را
کشتگان وصل رامیپرسد از رمز جنون
تا کدامین دست بگشاید معما تیغ را
دیگر از یک خیمه لالایی نمیآید دریغ
کودکی یارب نبیند جای لالا تیغ را
میشود خون خدا جاری به فتوای شریح
میدهد تعمید، بعد از آن قضایا تیغ را
کینهخواه کشتگان بدر میآید یزید
ماه من با اوچرا باشد مدارا تیغ را؟
خطبههای زینب اما کار توفان میکند
میبرد برق کلامش تا کجاها تیغ را!
می برد با خود چهل منزل شهادتنامه را
سایهای بر سر نمیبینند الا تیغ را
کاروان رد میشد و میماند بر جا آتشی
یاسها دیدند بر سر شعلهآسا تیغ را
کاروان رد میشد و قرآن به رحل نیزه بود
تا بیاموزد مگر رسم تولا تیغ را
غیر زیبایی کجامیبیند آیا زینبش؟
کرده تذهیب مصیبتنامه زیبا تیغ را
آی مردم! در غروب گندم ری بنگرید
بنگرید آنگاه دست اهل دنیا تیغ را
حسن یوسفها اسیر بادهای هرزهاند
مست میبینم از افسون زلیخا تیغ را
پیش رو ابن زیاد و پشت سر شمر و سنان
تا نمیبیند جهان در دست مولا تیغ را
بشنوید ای نخلها آوای هل من ناصرش
پاسخ اما جای لبیک ای دریغا تیغ را
باز مختارست و شور یالثارات الحسین(ع)
تا برانگیزد میان "یالثارا..." تیغ را
باز مختار است و برق فتنه آل زبیر
باز میبیند به دست لات و عزا تیغ را
قد مروان حکم هم نیست جاری حکم او
مردمی خواهد که برخیزد به غوغا تیغ را
کوفه را میدید جولانگاه اشباه الرجال
با جماعت خواند یک رکعت فرادا تیغ را
زندگی جز جوشش هیهات من الذله نیست
ای خوشا در سینه هاهوهوی و هیها تیغ را
تکیه بر شمشیر، رسم اول خونخواهی است
از ازل کردند تذهیب تکایا تیغ را
یا حسین امروز هم دنیا به کام حرمله است
میکند شش ماههای هر سو تماشا تیغ را
خون طفلان یمن در شیشه است و میزنند
بر گلوی لالههای باغ صنعا تیغ را
عدهای را نیروانایی است با کودککشی
داده بر نیلوفران باغ بودا تیغ را
عدهای یکباره خونریزند با نام مسیح
میزنند از بس به ناقوس کلیسا تیغ را
بسته تزویر فقیه مکه دستان شریح
میکند از بس "طلا، خرج مطلا" تیغ را
هر اماننامه فریب زاده ذیالجوشنی است
کربلاییتر درآ آغوش بگشا تیغ را
کی میآید یا رب از این جاده، خونخواه حسین(ع)
تا به چرخ آرد شبی بر عرش اعلا تیغ را
با نوای کل ارض کربلا در جادهایم
میبرد با ما کسی صحرا به صحرا تیغ را
این درختان دشنه در دستاند با اذن شما
میکشد هر نخل روزی جای خرما تیغ را
کی رسد دست تهمتنها به قاف زخم تو
تا به کوه پیکرت افشانده عنقا تیغ را
یاحسین ابن علی یا لیتنا کنا معک
سربداران شما بیتاب فتوا تیغ را
گرمتر بازار اسلام ابوسفیانی است
یاحسین بن علی! قالوا سلاما تیغ را
حیف ازین شمشیر، دست زنگیان کاخ سبز
بشکن امشب در تلاویو و به حیفا تیغ را
ظلمت شام است امروزِ جهان اما خدا
میدهد در دست آن خورشید، فردا تیغ را
انتهای پیام/