حطیط بررسی کرد: موازنههای منطقهای محور مقاومت بعد از حمله به آرامکو
یک تحلیلگر مسائل منطقهای در مقالهای به بررسی تغییرات ناشی از موازنههای منطقهای در پی حمله جریان انصارالله به تاسیسات نفتی عربستان سعودی پرداخت.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، امین محمد حطیط تحلیلگر مسائل راهبردی منطقه در مقالهای در روزنامه البناء لبنان نوشت که تا قبل از 25 آگوست گذشته، نگاه تحلیلگران و پژوهشگران مسائل استراتژیک در منطقه مبتنی بر این نکته بود که منطقه خاورمیانه اهداف استراتژیک و حیاتی قابل توجهی برای غرب به رهبری آمریکا دارد و غرب نمیتواند در برابر تهدیدات مهم صورت گرفته ضد منافع خود در منطقه دست بسته بماند. آنها تصور میکردند که هر کدام از اهداف موجود در منطقه با هر حجمی که باشد، باعث میشود غرب جنگی ویرانگر ضد تهدیدات مورد نظر خود آغاز کند. این موضوع در گذشته در مورد صدام رئیسجمهور اسبق عراق صورت گرفته بود. در زمانی که وی به کویت حمله کرد و به صورت نسبی اهداف استراتژیک غرب را مورد تهدید قرار داد، با واکنش سخت و جنگ ویرانگر غرب مواجه شد.
کشورهای غربی همچنان مانند گذشته منطقه خاورمیانه را «قلب دنیا» تصور میکنند چرا که بخش اعظمی از ذخایر نفتی دنیا را در اختیار دارد و گذرگاه اصلی آبی برای تجارت جهانی به شمار میرود. علاوه بر اینکه پایگاه اساسی غرب یعنی رژیم صهیونیستی و کشورهای غربی و به ویژه آمریکا پایگاههای نظامی خود در منطقه را برای تامین هژمونی سیاسی خود در آن مستقر کردهاند و تلاش دارند مانع از شکلگیری هر گونه شرایطی شوند که امنیت و اهداف استراتژی بزرگ سهگانه آنها یعنی نفت، گذرگاههای دریایی و رژیم صهیونیستی را تهدید کند.
آمریکا در همین رابطه بالغ بر 65 هزار نظامی خود را به صورت دائمی در منطقه مستقر کرده و خود را برای تشکیل ائتلاف بینالمللی جهت بررسی هر نوع تهدید ضد اهداف استراتژیک آماده میکند. ائتلافی که به دنبال جذب نیروهای نظامی در سطوح زمینی، هوایی و دریایی است که احتمالا تا سقف 400 هزار نفر نیز برسد. آمریکا برای استقرار نیروهای نظامی خود در منطقه 54 پایگاه نظامی احداث کرده و سه ناوگان خود یعنی ناوگانهای پنجم، ششم و هفتم نظامی را در منطقه مستقر کرده است.
استقرار نیروهای آمریکا در منطقه باعث شده کشورهای حاشیه خلیج فارس و دیگر کشورهای عضو اردوگاه آمریکایی در منطقه احساس کنند که از حمایت و امنیت آمریکا برخوردار هستند و درباره موجودیت و آینده خود در مقابله با هر تهدید داخلی یا خارجی اطمینان داشته باشند. آنها برای استفاده از حمایت آمریکا در داخل و خارج از منطقه در برابر ملتها ایستادهاند. آنها به همین علت تحت عناوین مختلف نظیر خرید سلاح و تامین حضور نیروهای آمریکایی در منطقه مجبور به پرداخت هزینه به غرب هستند و باید وابستگی خود به آمریکا را ادامه دهند. کشورهای منطقه با دریافت هزینههای مختلف به غرب بویژه آمریکا تلاش دارند حمایت مطلق این کشورها از خود را در برابر هر تهدید احتمالی تامین کنند.
آمریکا نیز با تکیه بر همین قدرت موفق شد کنترل منطقه را در اختیار گرفته و هژمونی دائمی برای خود ایجاد کرده و پول و ثروت هنگفتی را در ابعاد نظامی و مالی برای خود کسب کند. آمریکا با اهرمهای نظامی در کنار توان سیاسی و دیپلماتیک به دنبال آن است که قدرتهای منطقهای و رژیمهای غیر رسمی را تسلیم خود کند و کارمندان سفارت آمریکا در کشورهای مختلف را به حاکمان واقعی این کشورها تبدیل کند.
این شرایط اما با آغاز فعالیتهای محور مقاومت، دچار شکنندگی شده و درگیریهای گستردهای میان حامیان استعمار و ایجاد خاورمیانه مورد نظر آمریکا از یک طرف و کسانی که به دنبال برپایی خاورمیانه برای اهالی و ساکنان این منطقه مبتنی بر حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشورها بودند، آغاز شد.
در همین رابطه درگیریهای متعدد طی چند دهه گذشته ایجاد شد و غرب تلاش کرد با راهکارهای مختلف اقدام به تجزیه محور مقاومت نماید. این تلاشها زمانی گستردهتر شد که نیروهای مقاومت بعد از سال 2000 گسترش بیشتری پیدا کرده و استقرار و ثبات خود را در تمامی جغرافیای خاورمیانه قرار داد.
عوامل پروژه استعماری تصور میکردند که با جنگ نیابتی خود میتوانند منطقه را ویران کرده و ساکنان آن را تسلیم خود کنند و آنها را از تفکر در مسیر آزادی و استقلال باز دارند و وابستگی آنها به خود را تضمین کنند، اما این اتفاق رخ نداد و جنگهای تروریستی و تجاوزطلبانهای آغاز شده بود که در هفتههای اخیر با ناامیدی آمریکا دنبال شد و توهمات کشورهای حاشیه خلیج فارس در طرحهای مختلف شامل یمن،عربستان، ایران، سوریه و لبنان از بین رفت. نمونههای این موارد را میتوان در موارد زیر مشاهده کرد.
- ناتوانی اردوگاه غربی در براندازی سوریه و قدرت دولت این کشور در آن زمان موجودیت و ایجاد تمامیت سیاسی برای خود.
- محدودیت رژیم صهیونیستی در معادله بازدارندگی استراتژیک و مجبور شدن این رژیم به احترام به قواعد بینالمللی درگیریها در راستای حمایت از لبنان و مقاومت و تقویت این مبانی.
- ناتوانی عربستان و اردوگاه متجاوز به یمن در تحقق اهداف جنگ که در نهایت باعث شد عربستان به موضع دفاعی روی بیاورد. حمله صورت گرفته ضد آرامکو آغازگر دوره جدیدی است که در آینده بیشتر مشخص خواهد شد.
- ناتوانی در آغاز جنگ ضد ایران و عدم قدرت آمریکا در تکرار حوادث گذشته در کشورهایی نظیر افغانستان، عراق و لیبی. در همین رابطه ایران قدرت بازدارندگی خود را افزایش داده و ضربات سختی به اردوگاه متجاوز به منطقه وارد کرده است. به همین علت 54 پایگاه نظامی آمریکا در خاورمیانه به گروگانهایی تبدیل شده که در اختیار ایران و مقاومت قرار دارد و تفکر آمریکا در مسیر سلامت نیروهای خودی این موضوع را میطلبد که آنها آغاز جنگ در منطقه خودداری کنند. درست به همین علت است که عربستان از اقدام آمریکا در مسیر فعالیت به عنوان پلیس منطقه ناامید شده است.
امانوئل ماکرون رئیس جمهور فرانسه سه هفته پیش این عبارت را مطرح کرد که غرب باید به این نکته اذعان کند که زمان هژمونی آن بر مشرق زمین به پایان رسیده است. آمریکا نیز بعد از حمله نیروهای انصارالله یمن به شرکت آرامکو عربستان اعلام کرد که عربستان باید خودش از خودش دفاع کند و آمریکا فقط حمایتهای لجستیک از این کشور انجام میدهد و ارتش آمریکا مزدور عربستان نیست.
عرصه جدید منطقهای نشان میدهد که جنگ محورهای قدرت غرب برای کنترل منطقه کارکرد خود را از دست داده و نتوانسته به اهداف خود برسد. جنگ اقتصادی غرب نیز نتیجه کاملا معکوس داشته و کارشناسان و نخبگان کشورها اطمینان دارند که جایگاه دلار در مناسبات اقتصادی دنیا پایین آمده و در آستانه فروپاشی قرار گرفته است. این اتفاقات بعد از آن رقم خورد که قدرتهایی که غرب در جنگ خود به دنبال تسلیم کردن آنها بود، در برابر غرب ایستادگی کردند و سیستم مالی تجاری و اقتصادی جایگزینی را طراحی نمودند که زمینههای فروپاشی امپراطوری اقتصادی آمریکا در جهان را فراهم کرد.
در نتیجه این اقدامات تروریستی، آمریکا در منطقه در ابعاد نظامی و اقتصادی با شکست روبرو شد و این شکست دامنههای خود را گستردهتر کرد تا پیامدهای آن در عرصه مناسبات بینالمللی نیز آشکار شود. به این ترتیب است که کارشناسان معتقدند اظهارنظر ماکرون در خصوص پایان هژمونی غرب در خاورمیانه تا چه اندازه به رویایی غیر ممکن تبدیل شده است. به این ترتیب کشورهای اصلی خاورمیانه در قومیتهای عرب، ترک و فارس باید گفتگوهای جدی برای ایجاد خاورمیانه مستقل و آزاد را در دستور کار خود قرار دهند.
انتهای پیام/