نگاهی به سریال شبکه دو| چرا امتحان ایمان «مرضیه» را باور نکردند؟
یکی از حاشیههای مهم «مرضیه» که هنوز هم این انتقاد پابرجاست همان صحنه تعریفنشده تلویزیون است؛ قهرِ مرضیه! مشخص نشد که «مرضیه» برمیگردد باورش قویتر شد و یا در همان قهر باقی میماند و در مسیر دیگری قرار میگیرد!
خبرگزاری تسنیم ــ مجتبی برزگر
فلورا سام یک سریالنویس است. «مرضیه» پس از 5 سال سکوت ناخواسته تازهترین اثر او در مقام فیلمنامهنویس و کارگردان بود؛ سریالی که در نگاه نخست بهدلیل تنوع موضوعها و روایتهای باورپذیر نظر و رضایت مخاطبان و دوستداران سریالهای خانوادگی و اجتماعی را جلب کرد؛ «مرضیه» یک سریال خانوادگی، اجتماعی، پلیسی و محرمی بود که در بستر چنین گونهها و ژانرها، داستانهای اصلی و فرعی خود را بازگو میکند.
خط اصلی داستان «مرضیه» از زندگی "مرضیه ــ ماهچهره خلیلی" و "علی ــ امیرحسین صدیق" عبور میکند و با گذر از داستان چند زندگی و رخدادی خانوادگی و اجتماعی از مسیر باورهای خانوادگی و محرمی در قالب حادثهپردازی پلیسی به پایان میرسد. گرچه «مرضیه» در مجموع از فیلمنامه، کارگردانی و بازیهای بهنسبت مقبول برخوردار است اما کاستیهایی هم دارد که آن را قابل نقد میکند.
پردازش داستانهای «مرضیه» در چهار قالب هنری ذکرشده یعنی خانوادگی، اجتماعی، محرمی و پلیسی نیازمند توجه و بهرهگیری کامل از مؤلفهها و مختصات آنهاست؛ اما «مرضیه» در استفاده از تمام آنها توانا نشان نمیدهد. در بخش خانوادگی برخی شخصیتها مانند برادر و خواهر علی و خانوادههای آنها، نقش و تأثیرشان در روند زندگی "مرضیه" و "علی" چندان پُربار نیستند.
در ارتباط با مقوله تفکرات و شکِّ "علی" و "مرضیه" به برخی از باورهایش در مورد عاشورا و امام حسین(ع) پرداخت لازم صورت نگرفته و تماشاگر نتیجه شکّیات و نوع اعتقادات "علی" و "مرضیه" را بهطور لازم درنمییابد؛ با آنکه تألیف بخشهایی از داستان «مرضیه» در چارچوب مضامین عاشورایی و محرمی بیان میشود و سعی شده این چارچوبها کلیشهای نباشد اما جای بحث تحلیل درباره اینگونه باورها عمدتاً با تصاویر مراسم عزاداری و نوحهخوانی در سریال «مرضیه» پُر شده است.
در صورتی که جا داشت عمیقتر و دقیقتر باشند، در بخش پلیسی هم شخصیت سرگرد پلیس درست پردازش نشده و با ابهام همراه است بهگونهای که گاه تماشاگر به او شک میکند؛ پرداختی که در داستان سریال جایگاه مناسب ندارد؛ بهعلاوه برای استفاده از ژانر پلیسی یک اثر باید با حادثهسازی مناسب همراه باشد و قطبهای مثبت و منفی آن پرداخت شوند.
در «مرضیه» کارهای خلاف نیروهای منفی و تقابلشان با نیروهای خیر (پلیس) بهدرستی درنیامده است؛ بهطور مثال در همین حوزه و بخش، سکانس رفتن حسام (پژمان بازغی) برای یافتن هارد اطلاعات خاطیان غیرضروری است؛ چرا که داستان این فیلم میتوانست در همان زمان پیدا شدن هارد اطلاعات توسط «مرضیه» به پایان برسد.
در هر حال «مرضیه» بیش از بخشهای محرمی، عاشورایی و پلیسی بهطور نسبی در گونه خانوادگی و ارائه یک ملودرام خانوادگی، به توفیق نسبی رسیده است.
استفاده از مضامین خانوادگی و عاشورایی و اشاره به معضلات اجتماعی و فعالیتهای عناصر و عوامل کجرو، بازیهای خوب برخی از بازیگران و البته متوسط "داریوش ارجمند" و "گوهر خیراندیش" و کارگردانی جمعوجور از نقاط ضعف و قوت، ویژگیها و امتیازات سریال «مرضیه» است.
فلورا سام هرچند ساخت سریالهای کمدی و طنز را هم تجربه کرده و یک فیلم سینمایی نیز در کارنامه هنریاش دارد اما علاقه و توانایی او در نگارش و کارگردانی ملودرامهای خانوادگی جنبه اصلی سلیقه و تواناییهای او را نشان میدهد.
سام نتوانست سرمنزل شکّیات و برگشت به ایمان و اعتقاداتش را برای مخاطب باورپذیر به پایان برساند؛ خود این مقوله نیاز به بحث و تحلیل علمی و فقهی دارد که نویسنده و کارگردان سریال بدون توجه به این موضوع از کنار مسئلهای به این مهمی عبور کرد؛ در واقع همان ماجرای امتحان ایمان! وقتی «قهر» را نشان میدهیم حتماً باید برای بازگشت، آشتی و عاقبتی هم تصویرسازی سریالی درنظر گرفته شود؛ اینجا مشخص نشد که «مرضیه» برمیگردد باورش قویتر شد و یا در همان قهر باقی میماند و در مسیر دیگری قرار میگیرد!
این پلان و سکانس مهم نیاز به تصویرسازی و توصیه علمی داشته که شاید 12 قسمت اجازه این تصویرسازی را به "فلورا سام" نداد یا زمان کم تولید و خلأ فیلمنامهای اجازه این سِیر نمایشی درست را نداد.
سالهای سال است که تلویزیون نهتنها در تولید سریالهای خوب، درجه یک و فاخر قوی ظاهر نمیشود که در تولید برنامهها و سریالهای مناسبتی هم کوتاهی فراوانی دارد؛ بهگونهای که بیش از یک دهه است هیچگونه سریال مناسبتی با محتوای ملی و مذهبی در تلویزیون تولید نشده است؛ گرچه بخشی از موانع تولید اینگونه آثار به نبود هنرمندان توانای سینما و تلویزیون در سیمای امروز بازمیگردد، اما برنامهریزی برای تولید این آثار در طول سال امری است که باید در دستور کار مدیران و برنامهسازان تلویزیون قرار بگیرد.
هزاران سوژه دینی، ارزشی، مذهبی و ملی وجود دارد اما تلویزیون هزینههای خودش را صرفِ تولید سریالهای متوسط و زیر متوسط کرده بهگونهای که کمتر مخاطبی از تماشای آنها رضایت دارد و این نکته در «مرضیه» هم دیده میشود که عجلهای و دقیقه نودی ساخته شده است!
سریالهای مناسبتی اغلب بهجای پرداختن به موضوعهای مناسبتی بهصورت سطحی و گذرا موضوع و سوژه دیگری را دنبال میکنند و مناسبت در حاشیه سریالها قرار میگیرد و بدون ربط در داستان گنجانده میشود؛ یعنی در واقع اگر قرار است یک سریال محرمی یا عاشورایی تولید شود باید متن سریال، عاشورایی نوشته شده و توسط هنرمندان حرفهای و کاربلد هنرمندانه ساخته شود؛ اما این اتفاق رخ نمیدهد، زیرا تولید برنامههای سطحی و کپیسازی و انزوای تهیهکنندگان، برنامهسازان و سریالسازان از علتهای بیتوجهی و گریزانی مردم از تلویزیون شده و ریزش مخاطب و پیوستن آنها به مشتریهای ماهوارههای خارجی شده است.
در این امتداد هم روز به روز ساخت آثار مناسب فرهنگی و اجتماعی چه در قالب مناسبتها و چه بهصورت روتین از صحنه تلویزیون در حال محو شدن است که باید برای اصلاح این نابسامانی مسئولان بهکمک هنرمندان و مردم تحولاتی را در نگاه و تولیدات خود لحاظ کرده و پاسخگوی شایسته نیازها و انتظارهای مردم باشند.
یکی از حاشیههای مهم «مرضیه» که هنوز هم این انتقاد پابرجاست همان صحنه تعریفنشده تلویزیون است؛ قهرِ مرضیه! استفاده از دیالوگها و در بطن دیالوگها از کلمات مناسب با بار فرهنگی از نکات مهمی است که میتواند خلاقیت یک فیلمنامهنویس را بهرخِ مخاطب بکشاند؛ ازهمینرو چنانچه پردازش شخصیتها بهطور کامل صورت بگیرد و دیالوگهای درستی هم برای آنها نگارش شود بدون آنکه بهسبب سوءتفاهم یا مخدوش شدن مفاهیم ارزشی و فرهنگی شود نشانگر توجه فرهنگی هنرمندان به دیدگاههای مردم است.
در سریال «مرضیه» بهدلیل برخی از کلمات که میتواند جایگزینهای بهتری داشته باشد استفاده از جمله سبب ایجاد نوعی سوءتفاهم و خدشهدار شدن برخی از مفاهیم ارزشی شده که میتوانست این موارد با هوشیاری و دقت "فلورا سام" در نگارش دیالوگهای بهتر، غنیتر و مناسبتر اصلاح شود؛ نمونه بارز آن سکانس علی است، زمانی که "علی" درباره عاشورا و امام حسین(ع) سخن میگوید اینگونه عنوان میکند "طرف کاری کرده و رفته مبارزه کرده و شهید شده است" استفاده از واژه طرف کلمه پسندیدهای نیست و با این واژه شخصیت بزرگ تاریخ بشر، تاریخ اسلام و شیعه مورد خدشه قرار میگیرد؛ چرا سام بهجای استفاده از کلمه طرف از خود نام امام حسین(ع) استفاده نکرده است؟ حتی میتوانست از زبان بازیگر نقش علی ــ امیرحسین صدیق بگوید امام حسین(ع) حرکتی انجام داد و برای این حرکت به شهادت رسیده است؛ اما آنچه در سریال دیده و پخش شد، متفاوت است.
موضوع دیگری مقوله «نذری» است که قابل تأمل است؛ زیرا نقد برخی از سنتها چه در قالب عزاداری یا جشن اگر با منطق و فرهنگ همراه باشد میتواند مورد توجه قرار بگیرد ولی صرف عنوان کردن اینکه برگزاری فلان مراسم یا اهدای "نذری" کار ثمربخشی نیست این زیرسؤال بردن فرهنگ و باور یک جامعه مذهبی است، در صورتی که نویسنده و کارگردان میتوانست از جملات مناسبتتری استفاده کند و نقد خودش را محترمانهتر با تماشاگران «مرضیه» در میان بگذارد.
از طرفی دیگر اینجا در موضوع معرفی قهرمان یک تناقض جدی وجود دارد؛ گرچه نویسنده و کارگردان مثل همیشه با نامگذاری سریال قصد دارد داستان با یک قهرمان زن به پایان برسد؛ اما «مرضیه» نتوانست پایانی مثل «بیقرار» سریال گذشتهاش داشته باشد. هرچند قهرمان «مرضیه» بهتعبیر خالقش علی (امیرحسین صدیق) بوده است؛ قهرمانی که در قسمت و چهارم سریال میمیرد و یک نوع قهرمانکشی اتفاق میافتد. در غیاب قهرمان اصلی داستان، قرار بود رسالت قهرمان بهعهده مرضیه (ماهچهره خلیلی) گذاشته شود اما شاید سام در اینجا نتوانست این داستانش را با مُهر تأیید یک قهرمان زن به پایان برساند.
انتهای پیام/+