غصه‌سازی یا حماسه سازی؟

باید توجه کنیم که ما تعداد زیادی هنرمند آیینی و عاشورایی داریم، اما هنرمند شهودی بسیار کم است. هنرمندانی که بتوانند به شکل واقعی به شعائر و شعورمندی در اثر خود واقف باشند و تکنیکالیسم اثر خود را آگاهانه تولید کنند‌، باید مورد توجه قرار گیرند.

خبرگزاری تسنیم،‌ سعید تشکری؛

هنرهای نیایشی به روایت رمان‌نویس؛ گفت هشتم:

در گفت‌های قبل، عنوان شد در آثار نمایشی و سینمایی خود بیشتر به دنبال غصه‌سازی رفته‌ایم تا حماسه‌سازی! اما در ادبیات داستانی وضعیت بهتری داریم، زیرا در مقایسه با استفاده از حضور معصومین(ع)، با ممیزی‌های کمتری روبرو هستیم.‌ در  ادبیات، نه گفتمان در گفتمان معصوم داریم و نه دنیای داستان، بسته و محدود است.

در اینجاست که نقش سیدمهدی شجاعی در کتاب‌هایی همچون «از دیار حبیب»، «کرشمه خسروانی» و «پدر، عشق، پسر» « آفتاب در حجاب » و‌«کشتی پهلو‌گرفته» بیش از پیش نمود پیدا می‌کند. آقای شجاعی در کتاب «از دیار حبیب»، داستان زندگی میثم تمار و حبیب‌بن مظاهر را از دو زاویه بررسی می‌کند. ما با داستانی مواجه هستیم که بسیار زیبا،‌ دراماتیک سازی  شده است و ظاهراً  هیچگونه نشانه‌ای دال بر تخیل‌پردازی در آن وجود ندارد. اما عمیقاً سرشار از تخیل عاسقانه دینی است.

همچنین اینکه این اثر دارای بار روایی است، قابل توجه باید قرار گیرد. بسیار باعث تأسف و تأثر است آثاری که تا این حد نزدیک به هنر نیایشی برای تولیدهای دیگر هنری و بین رشته‌ای هستند،‌ توسط بسیاری از هنرمندان در گونه‌های دیگر هنری حمایت نمی‌شود تا از آن اقتباسی صورت گیرد. به نظر می‌رسد جریان روشنفکرنما کاملاً بر جریان هنری کشور حاکمیت دارد تا اینگونه هنرمندان وارد حوزه هنرهای تصویری  نشوند.

آقای شجاعی نمایشنامه‌ای بسیار باشکوهی همچون «کرشمه خسروانی» درباره عاشورا نیز دارد و شخصیت یزید در آن،  بسیار جامع به نمایش گذاشته شده است، اما من با قاطعیت می‌گویم که بسیاری از هنرمندان و‌ مدیران تصمیم گیرنده نمایشی و سینمایی و تلویزیونی ما این اثر را حتی نخوانده‌اند،  نه اینکه به آن نزدیک شوند و نتوانند با آن ارتباط برقرار کنند، خیر، اصلا آن را نخوانده‌اند. حتی سرمایه‌گذارهایی که کارهای فراوانی کرده‌اند که نقدهای بسیار جدی به بعضی از آن‌ها وارد است، این اثر را یکمرتبه نیز بررسی نکرده‌اند. زیرا همان مبحثی که در گفتار قبل مطرح شد همچنان وجود دارد، یعنی همان جریانی که از حاشیه تعزیه‌خوانی‌ها بیشتر خوششان می‌آید و زحماتی که برای تعزیه انجام می‌دادند.

تمام این رفتارها به جایی می‌رسد که گویی برای هنرمندان صادق ما همچون سیدمهدی شجاعی جایی برای این رسالت که خودشان برای خودشان تعبیه کرده‌اند و ارادتی که به ائمه اطهار(ع) دارند، وجود ندارد.

هنرهای نیایشی همچون هنر عاشورایی از همین نقطه آسیب می‌بینند. هنرمند تنها می‌ماند با ارادت خودش،‌ در تعزیتی بزرگ که اثر آفرینی  هنری می‌کند. اما جامعه در عمل به جای  دیدن آثار این هنرمندان، مجبور می‌شود آثاری جعلی و موهم و صرفا شعاری را ببیند که بعضاً دچار ممیزی‌های فراوان هم شده  است!

می‌توان گفت ما علاقه نداریم هنرمندانِ چابک، معتقد و تکنیکال،  وارد درام عاشورایی و نیایشی شوند، افرادی که این سلوک هنری را به خوبی می‌دانند. متأسفانه عده‌ای از مسئولان فرهنگی دوست دارند و مشتاقانه این کار را در اختیار نابلدها قرار می‌دهند، با اینکه می‌دانند سرمایه انسانی و فکری و مادی را به هدر می‌دهند.

برای سپردن کار به انسانی کاردان چون آقای میرباقری در ساخت سریال فاخر  «امام علی(ع)» همچنان جای قدردانی دارد. زیرا ساخت آن مشخص کرد  که این اثر بسیار موفق است، نه تنها به دلیل کارگردان و عوامل کاردانش، بلکه در آن حماسه و درام توأمان موج می‌زد، ولی ‌چرا در اثر «روز رستاخیز» آقای احمدرضا درویش چنین نمی‌شود؟ 

ما امکانات را در اختیار شخصی قرار می‌دهیم که ارتباط  چندانی با حماسه دینی ندارد. به طور نمونه یکی از اشتباهات بزرگ این فیلم این است که نقش «حضرت ابوالفضل» در آن به نمایش درآمده است، با اینکه این عمل نیز تکراری است و قطعاً سرمایه‌ را به هدر داده است، شجاعت و خلاقیت نویسنده را به ترس تبدیل کرده است. این موضوعات نشان می‌دهد که ما همچنان مدیریت هنرهای نیایشی، آیینی و عاشورایی را مورد غفلت قرار داده‌ایم.

مثالی وجود دارد درباره دیده نشدن معصوم در فیلم «حضرت محمد(ص)» که کارگردانی غیر ایرانی چون مصطفی عقاد  آن را ساخته است و در آن چهره حضرت رسول(ص) نشان داده نمی‌شود. و فیلم سینمایی محمد رسول الله(ص) آقای مجیدی که بیشتر جلوه‌های کامپیوتری است تا تولید سینمایی!

هنرمندان هر زمان بخواهند مستقیم‌گویی کنند، امکان تخیل مقدس را از مخاطب می‌گیرند. هر مقدار دامنه قدرت پیامبر(ص) در جهت ندیده شدن، بالاتر برود، دیده شدنی‌های اثر بیشتر می‌شود.

این موضوع تنها در ایران مطرح نمی‌شود،‌ بلکه نقدهای بسیار جدی نیز درباره به تصویر درآوردن حضرت عیسی(ع) در آثار هالیوودی وجود دارد. به این دلیل که جایگاهی برای حضرت مسیح وجود دارد، با نشان دادن یک بازیگر به جای ایشان این جایگاه آسیب می‌بیند و مخاطب از بخش خرد و تفکر وارد قسمتی می‌شود که دیگر آن قسمت جذاب نخواهد بود و عینی است.

باید توجه کنیم که ما تعداد زیادی هنرمند آیینی و عاشورایی داریم، اما هنرمند شهودی بسیار کم است. تفاوت این دو نوع نگاه بسیار زیاد است. هنرمندانی که بتوانند به شکل واقعی به شعائر و شعورمندی در اثر  خود واقف باشند و تکنیکالیسم اثر خود را آگاهانه تولید کنند،‌ باید مورد توجه جدی قرار گیرند.

نویسندگان نیایشی باید پشتیبانی چند رشته‌ای شوند،  زیرا عنوان هنر نیایشی،‌ تنها با نوشتن یک یا دو اثر به دست نمی‌آید و باید به تداوم و تداول برسد؛ افرادی همچون سیدمهدی شجاعی، صادق کرمیار، علی مؤذنی و سید محسن مصطفی‌زاده  ـ درباره این نویسنده و پژوهشگر باید بسیار سخن گفت و خواهم گفت ـ همچنان برقله ایستاده‌اند. اما علت اینکه تعداد این افراد کم و‌محدود  است، به این خاطر است که میدان‌های لازم را برای تربیت نسلی دیگر در اختیار اساتید قرار نداده‌ایم. کسی به سید مهدی شجاعی و علی مؤذنی و بسیار اندک دیگر نگفته است که تو چگونه کاری برای ائمه اطهار(ع) بیافرین، این ارادت شخصی چنین افرادی است که باعث خلق این آثار نیایشی شده است. باید این تربیت هنرمند نیایشی بار عملی یابد و به خلاقیت و دانش و تولید او اعتماد مبنایی کنیم! جالب است  آثاری که تیتر محتوایی  و الگویی  می‌شوند، بسی ضعیف تر و نسخه بَدَلی همین آثار است. عده‌ای به عنوان مسئولان فرهنگی به دلیل اینکه این الگو را به وجود نیاورد‌ه‌اند،‌ حاضر نیستند به الگو بودن این آثار نیایشی واقعی تن بدهند و اذعان کنند چنین هنرمندانی صاحبنظر هستند.

بزرگترین مشکل ما این است اشخاصی که باید در صدر بنشیند و تشخیص دهند چه کسی می‌تواند در این حوزه ورود پیدا کند و تولید اثر را انجام دهد،‌ اطلاعی از ماقبل مسئولیت خود به مفهوم دانش خوانشی ندارد.‌ رشدنیافتن اثر، باعث می‌شود صاحب آن اثر دیده نشود. یکی از چهره‌هایی که در این حوزه پژوهش‌های بسیار عالی انجام داده، آقای یعقوب آژنگ است و حتی ایشان دو رمان نیز در این مورد دارند، همچون طلوع آقای شهسواری  که رمان‌ «وقتی دلی را» با موضوع عاشورا نوشته‌اند. ظهور این نویسندگان  و منتقدان در ادامه همین کیفیت ادبیات نیایشی است.

مسئولان فرهنگی باید توجه کنند که این  نویسندگان هستند که به سینما و تئاتر پیشنهاد می‌دهند تا به کدام سو حرکت کنند. اگر نویسنده و کسی را که هنر دراماتیک را می‌داند از تولیدات و‌ مشاوره  بصری و نمایشی و تصویری  بگیریم، اینگونه آثار از مفاهیم اساسی همچون حماسه تهی خواهند شد. البته گاهی این موضوع نیز پیش می‌آید که نویسندگان آیینی، نویسندگان تقویمی هستند و در یک دوره از سال آثاری را ارائه می‌دهند و در باقی سال گویی معنویت این آثار غایب می‌شود. مختارنامه یک «سریال‌روضه» است، اما امام علی(ع) یک حماسه است با اینکه هر دو آثار بسیار درخشانی هستند.

ادامه دارد...

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط