نگاهی به شعر اعتراض در دیوان خواجه شیراز
از زهد و خرقه ریایی گرفته تا قاضی و محتسب؛ هیچکس از نقد تند و مصلحانه او مبرا نبوده است. به گفته بهاءالدین خرمشاهی؛ هیچ شاعری تا زمان حافظ در سرایش شعر انتقادی برتر از او نیست.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حافظ آیینه «خودشناسی»، پاسخ «چیستی و هستی» و سند هویت «ایرانی – اسلامی» ماست. شعر حافظ تجسم هنری اراده ملتی فرهنگمدار و انسان دوست است که در برابر تهاجم وحشیانه مغول به مدد ارزشهای والای فرهنگی و انسانی نه تنها قد خم نمیکند، بلکه روح وحشی ایلخانان مغول را در نسیم نوازش فرهنگ خویش رام میکند و به تسلیم وا میدارد.
حافط کیمیاگری است که با قدرت «عشق»، و به مدد صفای باطن، نفس سلیم، اندیشه بلند و آرمانهای انسانی خویش، در جان و جهان «طرحی نو» در میاندازد و دشمنان را به دوستانی همدل و همراه تبدیل میکند. تاکنون آثار متعددی تلاش کردهاند تا ذرهای از آفتاب وجودی حافظ را چه در سرودهها و چه در زندگی و منش او به تصویر کشند. از این جهت شاید بتوان حافظ شیراز را یکی از پرطرفدارترین شاعران کلاسیک در میان پژوهشهای ادبی دانست.
«اشعار انتقادی- اجتماعی حافظ» از جمله این آثار است که به کوشش طاهره ایشانی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی، نوشته و از سوی دولت علم منتشر شده است. نویسنده کوشیده تا در این اثر به بررسی سردههای اعتراض و جنبههایی از این نوع ادبی در اشعار حافظ بپردازد. او در مقدمهای که بر این اثر نوشته، ابتدا به رگههایی از شعر و ادبیات اعتراض در گستره ادب فارسی پرداخته و نوشته است: در میان آثار ادب ایران، از نخستین قرنهای پس از اسلام در نتیحه رویدادهای اجتماعی آثاری وجود دارد که در آنها انتقادهای سیاسی و اجتماعی یافت میشود. به طور مثال نهضت شعوبیه سبب تولید آثار حماسیای گردید که در بطن خویش دربردارنده انتقاد و اعتراض نسبت به شرایط حاکم بر جامعه بود. در واقع تفکر شعوبیه سبب ترویج ادب انتقادی به صورت آرام و آهسته بود و نمود آن را میتوان در آثار حماسی سروده شده پس از این تاریخ مشاهده نمود. ...
در دیوان حافظ سرودهها مضامین مختلفی دارند؛ از شعرهای عاشقانه و تغزلی گرفته تا سرودههایی که آینهای بر زمانه شاعر است. در واقع شاعر با تنوعبخشیدن به مضامین سرودههای خود، محتوای غزل را به طور بیسابقهای گسترش داده است. هرچند پیش از حافظ نیز شاعرانی بودهاند که به اوضاع اجتماعی و سیاسی عصر خویش انتقاد داشته و آن را در شعر خود بازتاب دادهاند، اما حافظ توانسته با به کار بردن آرایههای ادبی و با نمادپردازی کمسابقه از گذشتگان این حوزه پا را فراتر نهد.
«خرمشاهی در سرایش شعر انتقادی، هیچ شاعری را تا زمان حافظ، برتر از حافظ نمیداند و بر این عقیده است که «ما در طول تاریخ ادبیاتمان غیر از عصر جدید، یعنی از رودکی و منوچهری و فردوسی به این طرف- تا حدود یک قرن پیش که افکار جدید آزادیخواهی و اصلاح اجتماعی مطرح میشود- چنین شاعری نداریم. در دنیای قدیم اصلاً مسائل اجتماعی را یا نمیدیدند یا ناگفته میگذاشتند و چنین هشیاریها و حساسیتها در افق فرهنگ ما کمتر مطرح بوده که شاعری این قدر به آفات اجتماعی بپردازد. مقام سعدی نیز از این نظر محفوظ است؛ ولی سلاح انتقاد سعدی، برایی سلاح حافظ را هم ندارد و غالباً از حد معلم اخلاق و ناصح مشفق، فراتر نمیرود. ...»
ایشایی معتقد است تاکنون اثری پژوهشی با تمرکز بر این جنبه از شعر شاعر شیرینسخن شیراز نوشته نشده است. او در ابتدا به طرح ادبیات انتقادی و تعریف آن پرداخته و سپس به وجوه شعر انتقادی و اعتراض در غزلیات حافظ پرداخته است؛ از زهد و خرقه ریایی گرفته تا انتقاد از واعظ و قاضی و محتسب.
انتشارات دولت علم اثر حاضر را در 500 نسخه و در 248 صفحه روانه بازار کتاب کرده است.
انتهای پیام/