نمایش همدلی ایران و افغانستان در یک کارخانه تولید پوشاک
کارگردان مستند «درکنارهم» میگوید هیچ چیزی بالاتر از "پول" و "سرمایه" در یک کارخانه نیست؛ وقتی ۲ نفر تصمیم به شراکت میگیرند یعنی به کار و اعتقاد همدیگر اعتماد دارند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، ماجرای مهاجرت افغانها به ایران به سالها پیش بازمیگردد؛ جایی که بسیاری از آنان بهدلیل جنگهای داخلی در کشورشان و ناامنی راه مهاجرت به همسایه غربی خود را انتخاب کردند؛ در همان سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب، جمهوری اسلامی ایران انتخاب مناسبی برای افغانها بود البته آنان نیز این موهبت را قدر دانستند و در همان سالهای دفاع مقدس، بیش از 200 هزار شهید تقدیم کردند.
با پایان جنگ، بسیاری از آنان در کارخانههای تولیدی و عمرانی کشورمان مشغول بهکار شدند و آرامآرام خانوادههایشان را در سایه امن جمهوری اسلامی تشکیل دادند؛ البته روند مهاجرت نیروهای افغانی به ایران در سالهای بعد هم ادامه پیدا کرد و همین مسئله باعث بروز مشکلاتی در کشور شد؛ از وضع قوانینی برای منع بهکارگیری آنان بدون مجوز تا خدماتی که یکخطدرمیان به اتباع قانونی داده میشد که خبرگزاری تسنیم در پرونده «جان ایران، جان افغانستان» بدان ورود کرده بود.
مستند "در کنار هم" اثر جدیدی است که به نمایش اتباع افغانی در یک کارخانه تولیدی لباس در اصفهان پرداخته است؛ "سید محمد کسائی" یکی از کارخانهدارهای باسابقه شهر اصفهان در زمینه تولید پوشاک است؛ او پس از آشنایی با "علیجان جعفری" که از پناهجویان افغانی به ایران در سال 1362 است، تصمیم میگیرد که کارخانه خود را با سرمایه این شریک افغانی گسترش داده و کارخانه تولید لباس "آرشاک" را تأسیس کند؛ در این کارخانه، کارگران ایرانی و افغانی کنار هم مشغول به کار هستند و این دو شریک یکی از بزرگترین کارخانههای لباس اصفهان را اداره میکنند.
مستند در کنار هم بهکارگردانی سیدمجتبی خیامالحسینی و در سازمان هنری رسانهای اوج تولید شده است؛ این مستند پس از نمایش در جشنواره تلویزیونی مستند، در جشنواره فیلم و عکس صنعتی (فردا) حضور پیدا کرد و توانست یکی از جوایز این جشنواره را به خود اختصاص بدهد، به همین بهانه گفتوگویی با 2 تن از عوامل ساخت آن یعنی سیدمجتبی خیامالحسینی (کارگردان) و سیدمهدی خیامالحسینی (تدوین و صداگذار) داشتیم که در زیر منتشر میشود:
بهعنوان اولین سؤال، راجع به تعداد اتباع افغانی در استان اصفهان بگویید.
اصفهان، سومین شهر از نظر اسکان اتباع افغانی
سیدمجتبی خیامالحسینی: بله؛ در ابتدا میخواهم یک مقدمه بگویم؛ براساس آماری که اداره اتباع از تعداد افغانیهایی که در اصفهان زندگی میکنند منتشر کرده است، حدود 200 هزار افغانی داریم که مجوز دارند که البته نیمی از آنان بدون مجوز کار میکنند؛ همچنین حدود 50 هزار دانشآموز افغانی داریم؛ اصفهان سومین شهر از نظر تعداد افغانی است؛ در این رتبهبندی، تهران اول است و پس از آن مشهد قرار دارد؛ البته عدهای اعتقاد دارند که اصفهان بالاتر از مشهد است، با این حال تعداد مهاجرین افغان که در اصفهان ساکن هستند، بسیار زیاد است؛ در مورد تعداد مدافعان حرم افغانی ساکن در اصفهان هم باید بگویم که 143 نفر است؛ افغانیهای زیادی در اصفهان وجود دارند و بسیاری از آنان در بخشهای مختلف صنعتی اصفهان فعالیت میکنند.
کمی راجع به تولید این مستند بگویید؛ چگونه شد که این سوژه برایتان مهم شد؟
افغان ها دوشادوش ما کار میکنند اما عدهای نسبت به آنان نگاه منفی دارند
سیدمجتبی خیامالحسینی: اولین دغدغه ما برای ساخت این کار این بود که برادران و خواهران افغانی را نشان بدهیم؛ دقت کنید که بسیاری از آنان در حال کارکردن در شهر اصفهان هستند و اینکه عدهای میگویند آنان جا اشغال کردهاند و از امکانات ایران بهره میبرند کاملاً اشتباه است؛ در حقیقت بهجز پوشاک "آرشاک" که در فیلم دیدید، بسیاری از آنان تولیدیهای پوشاک، لباس و کیف و کفش دارند و حتی 2ــ3 نفر از آنان از اساتید صنایع دستی در ایران بهشمار میروند؛ جالب است بدانید که استادکارهای اصفهانی کم داریم و آنان جایگزین شدهاند؛ بنابراین با قشر عظیمی روبهرو هستیم که در اصفهان حضور دارند و همپای مردم آنجا کار میکنند؛ هدف اول ما از ساخت این مستند این بود که نشان بدهیم این قشر تأثیرگذار است و دوشبهدوش ایرانیان کار میکنند و زحمت میکشند اما متأسفانه زحمات آنان دیده نمیشود و مردم ما نسبت به آنان موضعگیری دارند؛ باید اشاره کنم اتفاقی که اخیراً رخ داده است این است که هیئت دولت مصوب کرد اتباع افغانی با ارائه سرمایهای میتوانند تابعیت بگیرند.
یعنی فارغ از اینکه در کشورمان ازدواج کنند یا ویزا بگیرند، با پرداخت پولی بتوانند در ایران زندگی کنند؟
سیدمجتبی خیامالحسینی: بله؛ البته با ایجاد یک سرمایهگذاری میتوانند بهمدت پنج سال در کشورمان زندگی کنند؛ توجه داشته باشید بیشترین اتباع که در ایران هستند، افغانیها و عراقیها هستند و این قانون بهقدری که شامل حال افغانیها میشود، برای عراقیها مفید نیست؛ در مستند "در کنار هم" میخواستیم نشان بدهیم بهخلاف افکاری که ممکن است در مورد افغانیها وجود داشته باشد آنان در حال کارکردن هستند و در تولید کشورمان سهم مهمی دارند.
در کارخانهای که شما نشان دادید، چند کارگر افغانی کار میکردند؟
سیدمجتبی خیامالحسینی: در کارخانه "آرشاک" 220 کارگر وجود داشت که بیش از نیمی از آنان افغانی هستند؛ البته این آمار فارغ از کارمندان و فروشندگان این شرکت در فروشگاههای سطح شهر است؛ اکنون اتباع زیادی داریم که بیش از 30 سال است در ایران و در شغلهای مختلف کار میکنند و اتفاقاً درآمدهای خوبی هم دارند؛ برای مثال در اصفهان چندین مجموعه تولیدی کیف و کفش و پوشاک داریم که افغانیها در آن کار میکنند و محصولاتشان هم داخل کشور مصرف میشود؛ یا مثلاً در سنگبریها که شغل متداول و پرتعدادی در اصفهان است، فعال هستند؛ بسیاری از آنان که بیش از 30 سال است در ایران فعالیت میکنند، تابعیت گرفته و فرزندانشان در مدرسههای کشورمان درس میخوانند؛ جالب است بدانید بسیاری از خدماتی که اداره اتباع به غیرایرانیها میدهد توسط همین اشخاصی است که روزگاری در ایران درس خواندند و حالا مشغول به کار شدهاند.
همیشه این صحبت وجود داشته است که نیروهای افغانی در برابر کاری که در کشورمان انجام میدهند، دستمزد میگیرند و از این جهت مسئلهای وجود ندارد، پاسخ شما به این شبهه چیست؟
سیدمجتبی خیامالحسینی: برای مثال باید همین پوشاک "آرشاک" را مثال بزنم، بسیاری از افغانیها در کشورمان سرمایهگذاری کردند و تولیدی راه انداختند؛ آقای جعفری و برادرانش با سرمایهای که گذاشتهاند، تولیدی پوشاک "آرشاک" را راه انداختهاند؛ آنان بخشی از املاک و سرمایههای خود در افغانستان را فروخته و در کشورمان سرمایهگذاری کردند؛ بنابراین میتوان گفت که این اشخاص آوردههای خود را به کشورمان آوردند؛ در طرف مقابل، سازمان یونسکو و یونیسف سالانه بودجهای را برای امور اتباع خارجی اختصاص میدهد و خود آقای کسائی از وامهای اداره اتباع استفاده کرد و توانست کارخانه را توسعه بدهد؛ با این حال، افغانیها با واسطه شغل ایجاد میکنند و در تولید ثروت در کشورمان کمک میکنند؛ من فکر میکنم که بسیاری از این افراد در کشورمان ماندنی هستند و حتی بعد از این که از دانشگاه فارغالتحصیل میشوند، به کشورمان خدمت میکنند؛ علاوهبراین بسیاری از ارتباطات اقتصادی ما با افغانستان نظیر صادرات و واردات از طریق همین افراد صورت میگیرد که طبعاً سودهایی برای کشورمان بههمراه دارد.
راجع به همکاری نیروهای افغانی و ایرانی در شرکت "آرشاک" بگویید؛ این فضا چگونه بود؟
نمایش همدلی مردم ایران و افغانستان در یک کارخانه تولیدی
سیدمجتبی خیامالحسینی: ما از نظر فرهنگی با افغانستان بسیار نزدیک هستیم؛ شاید بزرگترین مشترکات ما زبانمان، فارسی است؛ زبان فارسی حس اشتراک بسیار خوبی را برای هر دو طرف بهوجود آورده است؛ در این فیلم میبینید که 2 شریک از 2 کشور مختلف توانستند کنار هم قرار بگیرند و کار کنند؛ بالاخره انتخاب شریک، آن هم در مسئله مهمی مثل اقتصاد و پول درآوردن مسئله کوچکی نیست؛ آنان باید از نظر روحی رفتاری نیز به همدیگر نزدیک باشند؛ بهنظرم مردم ما و افغانستان از نظر روحی و رفتاری نیز به همدیگر بسیار نزدیک هستند؛ یکی دیگر از اهداف من برای ساخت مستند، نمایش همین همدلی در این سطح بود.
کنار هم قرارگرفتن شرکای ایرانی و افغانی نشاندهنده همدلی دو ملت است
سیدمجتبی خیامالحسینی: وقتی دو نفر با همدیگر شریک میشوند و تصمیم میگیرند پول و سرمایه خود را با یکدیگر بهاشتراک بگذارند، باید از نظر تعاملی این قدر نزدیک به هم باشند که دچار مشکل نشوند؛ این کارخانه نمونه کوچکی از همین مسئله است و نشان میدهد که نزدیکی ایرانیان و افغانیها اینقدر هست که بتوانند یک کار اقتصادی انجام بدهند و شریک شوند.
چرا برای نمایش همدلی ایرانیها و افغانیها که هدفتان بود، یک کارخانه تولیدی لباس را انتخاب کردید؟
چرا بزرگترین تولیدکننده پوشاک در اصفهان شریک افغانی انتخاب کرد؟
سیدمجتبی خیامالحسینی: ما در سال رونق تولید هستیم و دوست داشتیم کاری بسازیم و سوژهای انتخاب کنیم که وظیفهمان به رونق تولید را هم ادا کرده باشیم؛ علاوهبراین بیشتر افغانیها در اصفهان در کارخانههای تولیدی حضور دارند و این عرصه بهترین جایی بود که میتوانستیم ایرانیها و افغانیها را کنار هم نشان بدهیم؛ توجه داشته باشید که این شراکت بهنوعی موضوع منحصربهفردی در کشور است؛ آقای کسائی بیش از 50 سال است که در اصفهان کار پوشاک انجام میدهد و همه او را میشناسند؛ چنین کسی در چنین سطحی شاید اصلاً نیاز نداشته باشد که بیاید و یک شریک افغانی را کنار خود قرار بدهد اما او میآید و شریک افغانی انتخاب میکند؛ این موضوع چهدلیلی دارد؟ او بهواسطه علاقه خود و پیشینه قبلی که از افغانیها داشته است, آنان را وارد میکند؛ شاگردان افغانی زیادی داشته و به پاکدستی آنان اعتقاد داشته است و به همین دلیل آقای جعفری را بهعنوان شریک انتخاب میکند؛ البته نباید فراموش کنیم که سرمایه آنان نیز قابلتوجه بوده است.
در مورد چالشهایی که نیروهای افغانی برای کارکردن در ایران دارند، توضیح بدهید؛ وزارت کار قوانینی نسبت به اتباع وضع کرده که محدودیتهایی را بههمراه داشته است و در تمام کارخانهها لازمالاجرا است؛ آیا کارخانه آرشاک هم دچار این چالشها شده است؟
سیدمجتبی خیامالحسینی: اتفاقی که در کشورمان راجع به نیروهای کار افغانیها میتواند رخ بدهد، تعاملی است که آن کارخانه میتواند با اداره اتباع صورت بدهد؛ اول، تمام کارگرهای آن کارخانه مجاز بودند و دوم، در مورد حضور گسترده نیروهای افغانی در "آرشاک" باید بگویم که آنان رابطه نزدیکی با اداره اتباع دارند؛ خیلی از کارگرهای این کارخانه از زمان بچگیشان وارد ایران شده و اداره اتباع آنان را میشناسد و بهشان مجوز داده است.
هدفمان معرفی ظرفیت جدیدی به کارفرمایان و کارخانهداران ایرانی بود
سیدمجتبی خیامالحسینی: دقت کنید چیزی که در اینجا برای ما مهم بود نمایش تعامل نیروهای افغانی و ایرانی برای مخاطبان فضای تولید و دیگر کارفرمایان بود؛ میخواستیم با نمایش این فیلم این شکل از تعامل را به دیگر کارخانهها نیز نشان بدهیم تا آنان هم ترغیب شوند اینچنین با کارگران افغانی برخورد کنند؛ برای مثال این فیلم را برای مسئولان اتاق بازرگانی اصفهان نمایش دادیم و آنان هم بسیار استقبال کردند؛ این ظرفیت منحصربهفردی است که میتواند قابل تعمیم برای دیگر کارخانهها و اتاقهای بازرگانی باشد؛ همچنین مراسم رونمایی از این مستند در شهر اصفهان با حضور کارخانهدارها و صاحبان مشاغل تولیدی برگزار شد؛ من فکر میکنم معرفی این ظرفیت منحصربهفرد کار جدیدی است.
بهنظر شما این موضوع در تناقض با این مسئله نیست که کارگر ایرانی باید سر کار برود و کسب درآمد داشته باشد؟ وقتی صحبت از خرید کالای ایرانی میشود، هدفی که در بطن آن نهفته است این است که کارگر ایرانی شاغل شود؛ شاید مخاطب فیلمتان این سؤال برایش بهوجود بیاید که شما با فیلم خود از کارخانهداران دعوت میکنید که از نیروهای افغانی استفاده کنند در حالی که کارگر ایرانی شغل ندارد.
شاید دلیل انتخاب کارفرمایان برای استفاده از نیروهای افغانی، راندمان بالاتر آنان است
سیدمجتبی خیامالحسینی: دقت داشته باشید که مدیران آرشاک اصلاً تعصبی بر استفاده از کارگر افغانی ندارند؛ در آنجا بههماناندازه که کارگر افغانی حضور دارد، کارگر ایرانی نیز شاغل شده است؛ هم ایرانیها و هم افغانیها بهخوبی کار میکنند؛ علاوهبراین، هر گروه از کارگرها براساس تخصصی که دارند، بهکار گرفته میشوند؛ کنار اینها دقت داشته باشید که افغانیها در جاهایی کار میکنند که ایرانیها حاضر به کار کردن در آنجا نیستند و بهنوعی در سختترین مشاغل فعال هستند؛ مطمئناً اگر کارگر ایرانی حاضر به کارکردن در چنین شرایطی با کیفیت مناسب باشد، او انتخاب میشود؛ شاید دلیل انتخاب کارفرمایان برای استفاده از نیروهای افغانی، راندمان بالاتر آنان است؛ مورد دیگر هم این است که ما نمیتوانیم این حجم زیاد از اتباع افغانی را بهحال خود رها کنیم؛ آنان به هر شکلی وارد کشور ما شدهاند و این روند اکنون نیز ادامه دارد؛ آنان اگر بهکار گرفته نشوند، مشکلات عمیقتر اجتماعی و فرهنگی برایمان بهوجود میآورند؛ این مسئله هم بسیار مهم است؛ باید از این ظرفیتی که وارد کشور ما شده است بهبهتریننحو استفاده کرد و نمیتوان آنان را رها کرد؛ من فکر میکنم که اگر افغانیها در محیطهای کاری کنار ایرانیها قرار بگیرند، تأثیرگذاری بیشتری میتوانیم بر آنان داشته باشیم.
افغانیای را که بیش از 35 سال است در ایران زندگی میکند نباید تبعه بهحساب بیاوریم
سیدمهدی خیامالحسینی: نکته بسیار مهمی که باید بدان اشاره کنم این است که تعریف ما از تبعه افغانی در پاسخ به این سؤال بسیار مهم است؛ ما درخصوص کسانی صحبت میکنیم که پدرانشان روزگاری به ایران آمده و آنان در ایران متولد شدهاند؛ حتی جالب است که بسیاری از آنان لهجه غلیظ اصفهانی گرفتهاند و اگر شما صدایشان را بشنوید اصلاً متوجه نخواهید شد که افغانی هستند؛ مطمئناً تلاش یک مهاجر برای رسیدن به رفاه حداقلی که از اهداف اولیه او برای مهاجرت بوده است، چند برابر شخصی بومی آن کشور است؛ بر همین اساس در این مستند دیدید که تخصص بعضی از کارگران افغانی بسیار بیشتر از کارگران ایرانی بود؛ البته بهواسطه تعاملی که بین کارگران دو کشور در این کارخانه برقرار است بسیاری از این تجربهها از کارگران افغانی به کارگران ایرانی منتقل و آموزش داده شده است؛ ما بسیار تلاش کردیم که این مفاهیم و موضوعات را در فیلم نشان بدهیم، فلذا باید بگویم که تخصص و انگیزه آنان برای پیشرفت باعث شده است که صمیمیتی بین هر دو طرف ایجاد شود؛ برای مثال، وقتی به سلف غذاخوری میرفتیم میدیدیم که رفتارهای آنان با همدیگر تا چهاندازه صمیمی است و شاید اصلاً متوجه نشوید که چهکسی ایرانی است و چهکسی افغانی؛ در چنین فضایی با این صمیمیت، این که بخواهید آنان را تبعه بهحساب بیاورید، باورپذیر نیست؛ برای مثال آیا کسی را که بیش از 35 سال در ایران حضور داشته و چنین مهارت و تخصصی دارد باید هنوز بهچشم یک تبعه نگاه کنیم یا کسی از خودمان بدانیم؟ آنان با سبک زندگی ما عجین شدهاند اما متأسفانه در مواردی درک درستی نسبت به آنان نداریم.
سیدمجتبی خیامالحسینی: ما نیروهای افغانی را در سختترین شغلها بهکار میگیریم و من فکر میکنم که آن قانون باید اصلاح شود، چرا که وقتی یک تبعه افغانی وارد مدرسههای ما شد دیگر نباید انتظار داشته باشیم که بیاید و همان کارهای قبلی را انجام بدهد.
ادامه دارد... .
گفتوگو از: علیرضا رحیمبصیری
انتهای پیام/+