اخبار اربعین ۹۸| دلدادگی زائران اربعین در نقطه صفر مرزی / حال و هوای وصفناشدنی این روزهای مهران
این روزها حال و هوای مهران حال دیگری است، مهران انگار چادر سیاهی بر سرکرده، به هر کجایش مینگری گروهگروه عاشقانی میبینی که دست از زندگی روزمره شستهاند و رهسپار مآمن یارند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از ایلام، این روزها مسیرهای منتهی به کربلا، چون آهنربایی مغناطیسی همه انسانها را مبهوت خودکرده، عاشقان حسین (ع) آنچنان دست از زندگی روزمره شستهاند و پیاده رهسپار مسیری شدهاند که هنوز صدای «هل مِن ناصر یَنصُرُنی» از جایجای آن شنیده میشود، انگار میخواهند بعد از قرنها لبیکگویند ندای حسین (ع) را.
این روزها حال و هوای مهران حال دیگری است، مهران انگار چادر سیاهی بر سرکرده، به هر کجایش مینگری گروهگروه عاشقان سیاهپوش میبینی. یکی شربت حسینی توزیع میکند و دیگر خرمای حسین(ع)، مادری پیشانیبند اباعبدالله حسین (ع)کودکش را میبندد و مدام از حسین (ع) و یارانش برای فرزند 7 ساله کنجکاوش میگوید که حسین (ع) که بود و چه کرد؟
این روزها از خردسال گرفته تا کهنسال همه شیفته مردی گشتهاند که گردش دنیا برمدار جذبهاش میگردد، بهراستی حسین (ع) کیستی که عالم همه دیوانه و شیدای تواند، نالان و پریشان و دعای گو و غزلخوان تواند؟
همه زائران نگاههایشان پر از اشک است، اشک عشق یا اشک سوگ نمیدانم اما هرچه هست درونشان را آتشی زده که تاول پاهایشان در پیادهروی کیلومترهای مسیر برای ملحق شدن به دیگر عاشقان را نمیبینند. انگار درد در آنها معنایش را ازدستداده است.
گروه جوانی در گوشهای ذکرکنان با پاهایی بدون کفش و جوراب در حرکت بودند، از آنها دلیل کارشان را میپرسم، همه از عشق و ذوق خود برای زیارت امام حسین (ع) میگویند.
آنسوتر مادری با نوزادی در آغوش بابیان جملاتی جالب و سرشار از عشق به کربلا، رو به من میکند و میگوید: برای زیارت به سمت کربلا میرویم، شمارا هم دعا میکنیم.
در کنارش میایستم، پیشانیبند مزین به اباعبدالله حسین (ع) را بر پیشانی فرزندش بسته بود و خود چادری مشکی بر سر داشت، میگوید: من برای دومین بار و از راه دوری آمدهام ولی باید با دلدادگی و عشق حرکت کرد. هرکس امامان و امام حسین (ع) و کربلا را بهدرستی درک کند قلب او از غصه منفجر میشود زیرا آنجا حضرت عباس، علیاصغر، قاسم، حضرت زینب و امام حسین (ع) و 72 یارش شهید شدهاند.
مردی که در حال توزیع خرما و شربت در میان زائران حسینی است، از عشق و علاقه و مباهات و افتخارش نسبت به امام حسین (ع) و یارانش گفت و ادامه میدهد: من شفای فرزندم را از امام حسین(ع) گرفتم به همین خاطر هرساله نذر پذیرایی از زائران و عاشقانش رادارم و به این کارم فخر میکنم.
من 14 سال است که در اینجا شاهد لشکر حسینی هستم که از این مسیر به سمت مکانی که حسین (ع) ویارانش را ناجوانمردانه به خاک و خون کشیدن هستم، هیچکدام از این زائران بر روی زمین راه نمیرود، همه انگار برای دیدار مولایشان در آسمانها پرواز میکنند.
آنسوتر یک روحانی را میبینم که در حال خواندن ذکر و دعا به درگاه الهی است، از او میپرسم که با مولایت چه گفتوگویی داری، میگوید: از مولایم امام حسین(ع) میخواهم مظلومیت و مشکلات شیعیان را که زیاد هم هست مرتفع کند.
وی که اشک چشمانش را همچنان با گوشه عبایش پاک میکند، ادامه میدهد: بهراستی امام حسین (ع) و 4 معصوم در بقیع غریبترند و برای همین شفاعتشان نزد خداوند اولتر است.
این روحانی ادامه میدهد: من هرساله نایبالزیاره افراد زیادی بودهام و تا امروز حوایج بسیاری از ملتمسین دعا را از ساحت اباعبدالله (ع) گرفتهام.
از این روحانی میپرسم، بیشترین حاجت مردم از اباعبدالله حسین (ع) چیست، میگوید: مردم حوایجی متفاوتی دارند اما بیشترینشان در داشتن نعمت اولاد، شفای مریض و دیگر مشکلات مانند اینها است که من به امام حسین (ع) حواله میکنند.
در ادامه در خصوص خدماترسانی در مرز مهران و استان ایلام از این روحانی میپرسم که ضمن تقدیر از خدمات خوب و مهماننوازی مردم این دیار میگوید: اگرچه جمعیت زائران امسال بسیار بیشتر از سال گذشته بوده است اما خوشبختانه باتدبیر خوب مسولان وقت شاهد کمکاری و ضعفی در خدماترسانی به زائران نبودهام.
وی زائران را مستان حسین (ع) میخواند و میگوید: اینان مست حسین(ع) هستند و نگاهشان به مقصد است و در آسمان قدم برمیدارند، اینان جسم خاکیشان را فراموش کردهاند و مست حسین(ع) شدهاند و مستان درد و مشقت زمینی و را کی میفهمند؟.
انتهای پیام/ز/ش