مصاحبه|استاد دانشگاه واشنگتن: گزینه سیاسی بهنفع عربستان است/تنها همپیمان آمریکا "منافعش" در منطقه است
دکتر عبیر کاید استاد روابط بینالملل دانشگاه واشنگتن با تأکید بر شکست سیاستهای جنگافروزانه عربستان سعودی در یمن تصریح کرد که ائتلاف عربی بهرهبری سعودی، هیچ دستاورد قابل ذکری در یمن بهجز ویرانکردن ساختار زیربنایی این کشور به دست نیاورد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، دکتر «عبیر کاید» استاد روابط بینالملل دانشگاه واشنگتن به سؤالات خبرنگار بینالملل تسنیم درباره مسائل منطقهای و بینالمللی و مناسبات آمریکا با کشورهای عربی خلیج فارس و نیز طرح ایران برای ایجاد امنیت در منطقه با همکاری کشورهای خلیج فارس پاسخ داده است.
محورهای مهم این مصاحبه
- تروریسم ساخته و پرداخته غرب است و هدف از این تروریسم، استفاده از آن بهعنوان ابزاری برای ضربه زدن به دشمن است و وقتی کار تمام شد، این تروریسم به یک مترسک تبدیل میشود و به ارتشهای آمریکا و اروپا مشروعیت میدهد که وارد کشورها و قارهها برای مبارزه با آن شوند.
آمریکا همپیمانی ندارد، تنها همپیمان آمریکا همان منافعش در منطقه است. ترامپ از زمان روی کار آمدن در کاخ سفید به عربستان علناً میگوید که "باید در مقابل حفاظت از خودتان پول بدهید"، اما این واقعیت را به آنها نگفت که "پول دادن شما فقط برای خرید سلاح است"، یعنی عربستان باید خودش از خودش محافظت کند.
- بهنفع عربستان است که در سریعترین زمان ممکن با ایران بر سر میز بنشیند تا صفحه جدید از روابط سیاسی و تجاری و فرهنگی را بگشاید.
- آمریکا نهتنها حتی یک روز برای بسته شدن یک توافقنامه صلح و آرام کردن وضعیت بین ایران و همسایگانش تلاش نکرده بلکه همواره از تنشآفرینی برای فروش بیشتر سلاح و ایجاد شکاف بین جبهه اعراب و ایران در رویارویی با اسرائیل حمایت کرده است.
- ترامپ هر روز رژیمهای عرب را با روش باجخواهانه خود مورد خفت و خواری قرار میدهد و از آنها میخواهد تا در مقابل حفاظت پوچ و توخالی آمریکا، پول بدهند.
متن کامل این مصاحبه در زیر میآید:
تسنیم: ایران همواره از ملتهایی که در معرض تعدی و تجاوزگری مکرر همپیمانان آمریکا قرار داشتهاند، نظیر ملتهای لبنان، فلسطین و یمن حمایت کرده است، در مقابل آمریکا با چشمپوشی از اقدامات تروریستی رژیم صهیونیستی در منطقه ایران را به تروریسم در منطقه متهم میکند.
عبیر کاید: اقدامات ایران در منطقه از جمله در سوریه با خواست دولت سوریه برای حمایت از مبارزه با تروریسم انجام میشود. این تروریسمی است که واشنگتن و همپیمانانش در کشورهای عرب حوزه خلیج (فارس) در منطقه برای سرنگون کردن دولت سوریه آوردند و بعد از گذشت هشت سال از جنگ، برای همگان روشن شد که این خود آمریکا و همپیمانانش بودند که تروریسم را آوردند. اینها کسانی هستند که از این گروههای تروریستی از داعش و النصره گرفته تا نیروهای دموکراتیک کرد (قسد) حمایت مالی میکنند. این گروهها همچنان در آنجا هستند و هدفشان تقسیم و تضعیف سوریه است و نه پاسخ به دعوت به آزادی و دموکراسی در سوریه. اما حمایت لبنان از سوی ایران در چارچوب موازنه منطقهای در منطقه است. حضور حزبالله در مرز جنوبی لبنان و حمایت ایران از حزبالله چیز جدیدی نیست و ارتباطی با تروریسم ندارد. حزبالله در مجلس نمایندگان لبنان نماینده دارد و از سوی دولت لبنان بهرسمیت شناخته شده است و مسئله در حیطه امور داخلی لبنان است، و نه واشنگتن و نه همپیمانانش حقی ندارند که به این خاطر در امور داخلی لبنان دخالت کنند.
اما درخصوص طبقهبندی و فهرست تروریسم باید بگویم که این فهرست ساخته و پرداخته غرب است. این فهرست از زمانی ایجاد شد که آمریکا، القاعده را در افغانستان برای مبارزه با شوروی ایجاد کرد و سپس القاعده و بنلادن سرکرده این گروه علیه واشنگتن شورش کرد و آنها (آمریکاییها) نبردهای خارجی خود را آغاز کردند و سودان و یمن و دیگر کشورها مانند پاکستان و امروز نیز افغانستان را برای از بین بردن آن (القاعده) هدف قرار دادند. تروریسم ساخته و پرداخته غرب است و هدف از این تروریسم، استفاده از آن بهعنوان ابزاری برای ضربه زدن به دشمن است و وقتی کار تمام شد، این تروریسم به یک مترسک تبدیل میشود و به ارتشهای آمریکا و اروپا مشروعیت میدهد که وارد کشورها و قارهها برای مبارزه با آن شوند و امروز این امر درخصوص داعش بهعنوان برادر کوچک القاعده در جریان است. عربستان از تروریسم در سوریه و عراق و یمن با هدف به دست آوردن دستاوردهای راهبردی حمایت کرد اما در نهایت امر، عربستان هزینه رویکرد جسورانه راهبردی و نبود درایت در سیاست خارجی خود را بهویژه بعد از روی کار آمدن محمد بن سلمان میپردازد.
تسنیم: چرا مسئله فلسطین در سخنرانی اخیر ترامپ در مجمع عمومی سازمان ملل جایی نداشت و طرح او موسوم به معامله قرن در سایه تکرار شکست نتانیاهو در انتخابات پارلمانی اخیر کجا است؟
عبیر کاید: نبود مسئله فلسطین در سخنرانی ترامپ در سازمان ملل عمدی بود، بهعبارت دیگر، ترامپ حقوق ملت فلسطین و بهاصطلاح صلح بین اشغالگران و فلسطینیها را نادیده گرفت، علاوه بر این، شکست نشست منامه، غایب بودن یک طرح واضح در سیاست خارجی ترامپ بهویژه درخصوص مسئله فلسطین را تقویت کرد. بستر مناسبی برای تلاش بهمنظور گردهم آوردن فلسطینیها (تشکیلات خودگردان) و اشغالگران وجود ندارد. مخالفت تشکیلات خودگردان فلسطین با معامله قرن و مشارکت در نشست منامه و در نتیجه، قطع روابط دیپلماتیک با واشنگتن، بعد از اقدام ترامپ در بستن سفارت فلسطین در واشنگتن و اخراج دیپلماتها و توقف کمکها به آژانس امداد و کاریابی سازمان ملل ویژه فلسطینیها (آنروا) به فلسطینیها این حق را داد که همه توافقنامههای خود با طرف صهیونیستی را بهحالت تعلیق درآورند، لذا ترامپ برگههای محسوسی در دست خود ندارد که با آن بازی کند، همه برگههایش سوخته است. ثابت شده است که آمریکا یک طرف سالم و صادق نیست، بلکه میانجیگری طرفدار اسرائیل است؛ بهویژه بعد از انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به قدس اشغالی. همچنین ترامپ ترجیح میدهد که طرحش برای صلح را بعد از چهبسا پیروزی حتمی در انتخابات ریاست جمهوری آینده در سال 2020 ارایه کند.
تسنیم: بعد از حمله به شرکت آرامکو، آمریکا بهروشنی گفت که از ریاض دفاع نمیکند و گفت که به سعودیها سلاح میفروشد و آنها لازم است که خودشان از خودشان دفاع کنند، با این اوصاف، همپیمانی آمریکا با عربستان چه معنایی دارد؟
عبیر کاید: آمریکا همپیمانی ندارد، تنها همپیمان آمریکا همان منافعش در منطقه است، یعنی منافع آمریکا محکوم به منافع راهبردی محض است. ترامپ از زمان روی کار آمدن در کاخ سفید به عربستان علناً میگوید که "باید در مقابل حفاظت از خودتان پول بدهید"، اما این واقعیت را به آنها نگفت که "پول دادن شما فقط برای خرید سلاح است" و بهزبان عامیانه "برو فکری به حال خودت کن"، بهزبان دیگر، یعنی عربستان باید خودش از خودش محافظت کند. از نظر من، اگر عربستان توانایی تجزیه و تحلیل رویدادها و تحولات را بهویژه در یمن داشت، شریان حیاتی اقتصادی خودش را در معرض بمباران قرار نمیداد، منظورم حمله به آرامکو هست، و بعد از اینکه ایران پهپاد جاسوسی یکصد میلیون دلاری آمریکا را سرنگون کرد، آمریکا به سرنگونی این پهپاد پاسخ نداد و این بدان معنا است که خود واشنگتن از رویارویی نظامی بیم دارد، حال با این اوصاف، آیا واشنگتن میخواهد که برای دفاع از ریاض جنگی نیابتی انجام دهد؟ البته که نه. آمریکا میداند که ائتلاف عربی (متجاوز) از چهار سال پیش تاکنون هیچ دستاورد قابل ملاحظهای در یمن به دست نیاورده است و عربستان و امارات جنایتهای جنگی در یمن مرتکب میشوند که آوازه این جنایتها به کنگره آمریکا نیز رسیده است، آیا واشنگتن قبول میکند که از جنایتکاران جنگی دفاع کند، آنطور که اعضای مجالس سنا و نمایندگان آمریکا آن را (جنایت جنگی) توصیف میکنند؟ فکر میکنم که حمله آرامکو بسیار گزنده بود و عربستان را وادار خواهد کرد که امتیازات بزرگی به ایران در ماههای آینده بدهد و بهنفع ریاض است که با ایران برای حل بحران یمن و سوریه و دریانوردی در تنگه هرمز بر سر میز بنشیند؛ بهجای اینکه بهدنبال جلب نظر قدرتهای خارجی باشد که میخواهند با طرح موضوع ایران، تجهیزات نظامی خود را به کشورهای عرب حوزه خلیج (فارس) بفروشند.
تسنیم: آیا بهنفع عربستان است که به خصومت علیه ایران ادامه دهد یا بهتر است که مرحله جدیدی از روابط بین ایران و عربستان گشوده شود و در جریان آن معاهدات تجاری، فرهنگی و دفاعی مشترک بین دو کشور بسته شود؟
عبیر کاید: من این را از چهار سال پیش میگویم و در چندین مصاحبه مطبوعاتی یادآور شدهام. در آخرین مورد مقالهای در سایت عربی21 نوشتم و توضیح دادم که بهنفع عربستان است که در سریعترین زمان ممکن با ایران بر سر میز بنشیند تا صفحه جدید از روابط سیاسی و تجاری و فرهنگی را بگشاید. همچنین اینها کشورهای همسایه هستند و تاریخی تمدنی و فرهنگی از قرنها پیش وجود دارد. راهکار سیاسی بهتر از هرگونه گزینه جنگی است که میتواند هریک از کشورهای خلیج (فارس) را به عصر حجر بازگرداند. گفته من از این منظر نیست که عربستان ضعیف است و سلاح ندارد بلکه از این منظر است که عربستان هیچ گونه تجربه نظامی ندارد که بتواند وارد یک جنگ فراگیر علیه ایران شود. ایران در جنگهای نظامی طولانیمدت با عراق (جنگ تحمیلی رژیم بعثی سابق عراق) و در سوریه دارد. همچنین عملکرد ارتش سعودی در یمن نهتنها میزان توانمندیها و امکانات ارتش سعودی بلکه حتی مناطق نفوذ و ضعفی را که از کنترل این ارتش خارج شده است، برملا کرده است، پس با یک نگاه واقعگرایانه، بهنفع عربستان در طولانیمدت است که حتی درهای گردشگری را بهروی شهروندان ایرانی و جذب سرمایه گذاران باز کند و درنتیجه، اعتمادسازی و روابط جدیدی براساس منافع مشترک را بنیان نهد و بهتر است که از تصمیمات سیاسی از طریق توافقنامههای عدم تعرض و عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر حمایت شود تا برای هر دو کشور حق حفاظت از امنیت در تنگه هرمز و دریای عرب و امنیت و سلامت گذرگاههای آبی مشرف بر آبهای خلیج (فارس) را تضمین کند.
تسنیم: منطقه در طول سالهای گذشته شاهد ائتلافی آمریکایی با عضویت 79 کشور بهبهانه مبارزه با تروریسم بوده است، بعد از آن، عربستان ائتلافی عربی برای جنگ علیه یمن تشکیل داد و الآن نیز آمریکا خواهان یک ائتلاف دریایی جدید است، آیا این ائتلافها نتیجهای داشته است؟
عبیر کاید: ائتلاف عربی هیچ دستاورد قابل ذکری در یمن بهجز ویران کردن ساختار زیربنایی این کشور به دست نیاورد. گرسنه نگه داشتن ملت یمن و کوچاندن آنها از شهرها و روستاهای خود باعث شد که وضعیت یمن شکنندهتر از دوران علی عبدالله صالح شود و فتنه و کینه را بار دیگر بین اهالی جنوب و شمال ایجاد کرد و قبایل یمنی را بار دیگر از هم گسست و ناتوانی ماشین نظامی عربستان و امارات و اختلاف آنها بهویژه بعد از حمایت امارات از شورای انتقالی در جنوب و سکوت عربستان در قبال آن را نشان داد.
تسنیم: ایران چندی پیش ابتکارعمل امضای توافقنامه عدمتعرض با همسایگان عربش را مطرح کرد، اما متأسفانه کشورهای عربی اشتیاق خود را در قبال آن نشان ندادند، بهنظر شما علت این امر چیست؟ آیا زمان آن نرسیده است که عربستان با ایران برای بستن یک ائتلاف مشترک نظری ائتلاف امید یا ائتلاف صلح هرمز که ایران خواهان آن برای تأمین امنیت دریانوردی در منطقه شده است، سر میز بنشیند؟
عبیر کاید: کشورهای عرب خلیج (فارس) یا شورای همکاری در بهترین وضعیت خود بهسر نمیبرند که یک تصمیم گروهی و دستهجمعی بگیرند. محاصره علیه قطر، وخامت روابط و نبود یک چشمانداز و راهبرد سیاسی و نظامی بلندمدت بین کشورهای عرب خلیج (فارس) همان علتِ مستقیمِ نبودِ پاسخ به هرگونه ابتکار عمل صلح ایران با این کشورها است. برخی معتقدند که بعد از تصمیم آمریکا برای انتقال مرکز فرماندهی هوایی پایگاه العدید آمریکا مستقر در قطر به ایالت کارولینای شمالی در داخل آمریکا، کشورهای عرب خلیج (فارس) و خصوصاً کویت و قطر و عربستان مجبور خواهند شد تا برای حل بحران و بستن توافقنامههای تاریخی عدم تعرض با ایران بر سر میز بنشینند. نمیدانم چرا این کشورهای عرب (حوزه خلیج فارس) از بستن یک توافقنامه صلح فراگیر در راستای حفظ مردم و ثروت خود سر باز میزنند. آمریکای ترامپ با کیم جونگ اون که تهدید میکرد ساحل شرقی آمریکا را هدف قرار خواهد داد، گفتوگو کرد، همچنین سیاست احتیاطآمیزی که واشنگتن در قبال ایران در پیش گرفته است، میزان نفاق و دورویی آمریکا در قبال همپیمان سعودی بهویژه بعد از حملات آرامکو را نشان داد.
میتوان گفت که مسئله ثابت و غیر قابل تغییر این است که کشورهای عرب خلیج (فارس) همسایه هستند و با ایران جغرافیای سیاسی دارند، اما مسئله بیثبات و متغیر این است که آمریکا نهتنها حتی یک روز برای بسته شدن یک توافقنامه صلح و آرام کردن وضعیت بین ایران و همسایگانش تلاش نکرده بلکه همواره از تنشآفرینی برای فروش بیشتر سلاح و ایجاد شکاف بین جبهه اعراب و ایران در رویارویی با اسرائیل حمایت کرده است. این سیاست قدیم ماکیاولی است که "تفرقه بینداز و حکومت کن". آیا اعراب از خواب غفلت خود بیدار خواهند شد و از تکبر پوچ خود در قبال ایران در مقابل خفت و خواری خود که از جانب آمریکا، این آمریکایی که ترامپ هر روز رژیمهای عرب را با روش باجخواهانه خود مورد خفت و خواری قرار میدهد و از آنها میخواهد تا در مقابل حفاظت پوچ و توخالی آمریکا، پول بدهند، میکشند، دست بر خواهند داشت؟
خروج یکجانبه از توافقنامه هستهای چهره ایران را بهطور مثبت خواه در اروپا و حتی نزد حزب دموکرات داخل کنگره آمریکا ــ که همچنان از این توافقنامه تاریخی دفاع میکند ــ تقویت کرد. مجموعه تحریمهای اقتصادی چیزی جز حالت هیستریک ترامپ برای بهزور وادار کردن ایران برای نشستن سر میز مذاکره زیر فشارهای اقتصادی نیست. در نهایت امر، اگر عربستان باب گفتوگو با ایران و بستن توافقنامههای اقتصادی و فرهنگی جدید را که زمینهساز دوران جدیدی در منطقه در راستای منافع مردم ایران و نیز مردم خلیج (فارس) است، باز کند، ترامپ بزرگترین بازنده خواهد بود.
انتهای پیام/+