ستارگان مدفون در تخت فولاد| شیخ محمدعلی دزفولی در علم و عمل کم نظیر بود
شیخ محمدعلی مدرس فتحی دزفولی، عالم و فاضل و محقق در زهد و تقوا و اعراض از دنیا بى نظیر و در علم و عمل کم نظیر بود؛ او شاگردان بسیاری تربیت کرد که آیتالله شمس آبادی از آن جمله است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، مجموعه فرهنگی و تاریخی تخت فولاد مدفن بزرگان، علما و عرفای بسیاری است که در زمان خود و حتی پس از آن تاثیرات شگرفی در جامعه اسلامی و ایرانی باقی گذاشتند.
گردشگران و مسافران بسیاری هر ساله برای بازدید از این مجموعه تاریخی به اصفهان میآیند و از نزدیک با تکیهها، مزارها و افراد مدفون در آن آشنا میشوند. اما بسیاری از دانشمندان مدفون در تخت فولاد هنوز آن گونه که شایسته است نزد مردم شناخته شده نیستند به همین دلیل خبرگزاری تسنیم در ادامه سلسله گزارشهای ستارگان مدفون در تخت فولاد در این گزارش به معرفی شیخ محمدعلی مدرس فتحی دزفولی، عالم و فاضل و محقق میپردازد.
عالم فاضل محقق زاهد عابد، از مدرسین بزرگ اصفهان و فرزند خواجه نصرالله بن خواجه ابوالحسن بن حاجی لطفعلی بن حاجی فتح الله بن امیر کلب علی دزفولی بود. وى در سال 1271 قمری در دزفول متولد شد و از سن 16 سالگی شروع به تحصیل کرد و از 19 سالگی به تحصیلات علوم دینی روی آورد.
نزد اساتید آن شهر تحصیل کرد و به تهذیب نفس پرداخت تا به مقامات بلند علم و معرفت دست یافت. وى پس از چند سال سکونت در اراک و تدریس در آن جا به اصفهان آمد و به تدریس در مدرسه جده کوچک مشغول شد و عدهاى از فضلا از علم و کمالات او مستفیض گشتند.
شرحی از زندگینامه شیخ محمدعلی مدرس فتحی دزفولی
وی در دزفول نزد عالم فاضل عامل آقا شیخ محمدحسن معزى به تحصیل بخشی از مغنی و مختصر مطول تفتازانى و حاشیه ملا عبدالله در منطق و معالم و شرح لمعه پرداخت و در همان حین به تألیف کتبی در نحو و منطق و تدریس حاشیه ملا عبدالله و مغنى و شرح لمعه مشغول شد. کفایه و فرائدالاصول را بدون تعلم و با تلاش و مطالعه شخصی فراگرفت و بر دوثلث فرائد حاشیه نوشت و نیز دو سه دوره قوانین الاصول را مطالعه و مباحثه و سپس تدریس نمود.
وی مینویسد: «تحصیل من از صرف و نحو و منطق و اصول نزد استاد، همان بود که فوقاً مرقوم رفت. باقى آنچه دارم از نزد خودم زحمت کشیدم، اعم از مطالعه و مباحثه و تدریس. و مختصراً، 24 سالگى در ترکیب قیاس و تحلیل قیاس استاد بودم، بلکه در قیاسات چهارگانه منطق، دوازده شکل اضافه کردم که در کتاب "نورالانوار" ثبت است.»
بعد از آن نزد آقا شیخ محمدطاهر معزى، اخوى بزرگ آقا شیخ محمدحسن مذکور به تحصیل خارج فقه پرداخت. وی مینویسد: «در ضمن مدت تحصیلم مشغول ریاضات شاقه و مشروعه و روزه دارى بودم، از جمله به علت کناره گیرى از مال پدر، قریب چهار سال خوراک من در بیست و چهار ساعت، یک گرده نان بود که چهل مثقال نمىشد، و با نان خورش جزئى میخوردم و بسیار اوقات به نان خالى قناعت مینمودم و افطار و سحرى را میگذرانیدم و نظر به حدتى که نان گندم داشت، گلویم از نان خالى زخم میشد، ناگزیر یک شاهى باقلا را با آب آن از باقلا فروشى نسیه میکردم و نان را در آن ترید میکردم و باقلا به منزله گوشت بود براى من.
همچنین نسیه میکردم تا نیم ریال که میشد به او میدادم، محل پرداخت پول معین بود ولى نسیه و قرض از مواردى مرا حفظ مىکرده و گلویم قدرى خوب میشد باز به نان خالى قناعت میکردم. نظر به بى بضاعتى، غالب مطالعة من روى بام با مهتاب بود و گاهى چراغ مسجد استادم و چراغ مسجد که روغن چراغش تمام میشد، میرفتم داخل مستراح.
از چراغ آن استضائه و استفاده مینمودم و با این بى بضاعتى من، کسی بود به نام حاجى اسدالله معروف به ریش ریخته، اصرار داشت و میگفت: بیا پیش خود من و درس را ترک کن، تو را بس است، یک دست عمارت به تو میدهم با دو هزار تومان سرمایه، و دو دختر دارم هر کدام را میپسندى اختیار کن؛ زیرا نبیرههاى عمهات هستند.
ولى من قبول نکردم. آن قدر با من گفتوگو و اصرار کرد تا در حال امتناع به گریه افتادم. سپس او به پدرم خواجه نصرالله که تجارت پیشه بود، گفت: این جوان تحصیل را رها نمیکند. به او گفتم: عمو! اگر من اراده کاسبى داشتم شما و پدرم میدانید که من نیازى به سرمایه ندارم. تا منصرف شدند.
ناگفته نماند که در ضمن ریاضیات مشروعى که براى تکمیل نفس داشتم جنبه تصرفى پیدا کرده بودم؛ زیرا نه نماز نافلهام از من ترک میشد، نه روزههاى مستحبى مخصوص؛ از جمله تأثیر ریاضات آن که هرچه قبلاً خوانده بودم کلاً در ذهنم حاضر بود».
روایتی از فرزند مدرس فتحی درباره پدر
فرزند وی محمدحسن مدرس فتحى ریاضات پدر بزرگوار خود را این چنین برشمرده است: «پس از واجبات هیچ نافلهاى از ایشان ترک نمىشد. روزههاى مستحبى روزهاى مخصوص از او ترک نمى شد و اکثرا روزه بودند. روزى سه مرتبه زیارت عاشورا با صد لعن و صد سلام میخواندند. از ایشان شنیده شد که در حجره مدرسه جده کوچک و قبل از آن، شانزده سال در رختخواب نخوابیده و بعد از مطالعه بعد از نصف شب، در حالت سجده خواب و استراحت مینمود تا زودتر بیدار شود و به عبادت بپردازد».
مدرس فتحی پس از چند سال تحصیل سطوح عالی در نزد استادش شیخ محمدطاهر معزی در اثر بیماری ناچار به مهاجرت شد و به اراک رفت. در آن زمان ریاست دینی اراک با حاج آقا محسن عراقی بود. وی به درخواست ایشان به تدریس در مدرسه سپهسالار اراک پرداخت.
چنان که خود مینویسد: «چهار سال و دو ماه در مدرسه عراق مدرس بودم و چون مجرد و ریاضت کش بودم و شغلم تدریس بود، از منطق تا «فرائدالاصول» آقا شیخ مرتضى انصارى را درس میگفتم، یعنى روزى هفت تا هشت درس میگفتم و در ریاضت کوتاهى نداشتم، از جمله روزى سه مرتبه زیارت عاشورا میخواندم و دو مسجد داشتم و به طورى ریاضت تأثیر کرده بود که عراق مانند انگشترى در دست من مینمود».
وی پس از چهار سال تدریس در اراک به اصفهان آمده و در مدرسه جده کوچک ساکن شده و به تدریس پرداخت وی تا سال 1353 قمری یعنی پنج سال قبل از وفات در مدرسه جده تدریس میکرد.
مدرس فتحی در علم و عمل بی نظیر بود
سید مصلح الدین مهدوى درباره ایشان مینویسد: «در زهد و تقوا و اعراض از دنیا بى نظیر و در علم و عمل کم نظیر بود».
وى همچنین در کتاب تذکرة المعاصرین (مخطوط) خود مینویسد: «العالم الفاضل و المحقق الکامل، شیخ العلماء و المجتهدین، حجت الاسلام و المسلمین، الشیخ الزاهد المعمر الشیخ محمدعلى الدزفولى.
از اجلة علماء و مدرسین و بزرگان فقهاء و مجتهدین بود و در اواخر عمر در نهایت سختى و عسرت زندگانى مینمود. مقدمات علوم ادبیت و کلیه مراحل منقول را در کمال استادى تدریس مینمود. مطابق تصدیق بزرگان، در این اواخر دو کتاب فرائدالاصول و متاجر شیخ انصارى را کسى به خوبى او تدریس نمىکرد. چندین ماه بنده در خدمت ایشان تحصیل نمودم و از دریاى بى کران فضائلش استفاده نمودم».
شاگردان شیخ محمدعلی مدرس فتحی دزفولی
از شاگردان ایشان شیخ غلامحسین تسلیمى رهنانى است که در درس شرایعالاسلام از محضر دزفولى - که به نوشتة او( مقدمه زبدة العقائد) «در علم و کمال و تجربه و علوم مختلف کمیاب و بى نظیر بود» بهره برد و از علوم متفرقه و ختومات و ریاضات نفسانى او استفاده نمود.
شیخ محمدعلی در دزفول و سپس مدت چهار سال و دو ماه در اراک و پس از آن تا پنج سال قبل از وفات در اصفهان به تدریس اشتغال داشت و روزانه چندین درس از فقه و اصول و منطق و کلام تدریس مینمود و شاگردان زیادى از محضر پربار او بهرهمند میشدند که اسامى برخی از آنان در دست میباشد.
از آن جملهاند شهید حاج سید ابوالحسن شمس آبادى؛ سید ابوالحسن مرتضوى کرونى؛ شیخ احمد فیاض فروشانى؛ شیخ اسماعیل کلباسى؛ سید حسن مدرس هاشمى؛ سید محمدحسن میرجهانى؛ میرزا حسن ملاباشى؛ سید حسن مبرهن، از سلسله سادات بهشتى اصفهان؛ سید رضا هرندى؛ میرزا رضا ملاباشى؛ شیخ سراج الدین هدایت؛ سید عطاء الله درب امامى؛ سید عبدالحسین طیب؛ میرزا عباس خان ذوالفنون؛ شیخ عبدالکریم مصدق خواه؛ سید على مقدس بیدآبادى؛ سید على میرعلایى؛ شیخ غلامحسین تسلیمى رهنانى؛ سید محمدکاظم مرتضوى کرونى؛ سید محمد آل رسول شمس آبادى؛ شیخ مرتضى شمس اردکانى؛ سید مرتضى ظهیرالاسلام؛ سید مرتضى ملاباشى؛ سید مصطفى مهدوى هرستانى؛ میرزا محمد طبیب زاده؛ میرزا مهدى ملاباشى؛ شیخ مهدى اقلیدى و شیخ هبة الله هرندى.
آثار و تالیفات شیخ مدرس فتحی
از جمله تألیفات وی: «نورالانوار» در منطق، این کتاب در شب سه شنبه 25 رمضان 1295 قمری تألیف و در سال 1368 قمری به خط زیباى خوشنویس ممتاز احمد معصومى نجفى به چاپ رسید و سپس در سال 1359 شمسی تجدید چاپ شده است.
«الدررالفتحیة» در برخى از مطالب علمى و شرح حالات مؤلف که به ضمیمة رسالة «نورالانوار»چاپ شده و پایان بخش آن، رسالهاى است در حکم مهر زوجه که در 15 ذى قعده 1358 قمری، 24 روز قبل از وفات مؤلف، نگاشته شده است.
«الکنوزالحسنیة» در علم کلام. این رساله شامل مباحث توحید و نبوت و امامت است و با خط کاتبى ناشناس و با همت فرزند ایشان به چاپ رسیده است.
«حاشیه بر فرائدالاصول»، نسخة این کتاب مفقود شده و تنها برخى از اوراق آن به همراه حاشیه حاج آقا رضا همدانى به ضمیمه کتاب «فرائدالاصول»، شیخ مرتضى انصارى در سال 1374ق به چاپ رسیده است.
«غنیة الادیب»، مختصر باب اول کتاب «مغنى البیب» در علم نحو.
«حاشیه بر غنیة الادیب»، نسخه خطى این دو کتاب به خط مؤلف، اکنون در اختیار فرزندش میرزا محمدحسن مدرس فتحى قرار دارد.
همچنین میرزا محمدجواد مدرس فتحى، فرزند دیگر مؤلف، این دو رساله را با خط زیباى خود استنساخ و مهیاى چاپ کرده که نسخة خطى آن در 321 صفحه موجود است.
«کشاف الغایة» حاشیه بر حاشیه ملا عبدالله یزدى در علم منطق.
«حاشیه بر شرح لمعه».
این عالم زاهد در شب عرفه سال 1358 قمری؛ 1318 شمسی در سن 88 سالگى وفات یافت و در صحن غربى تکیه سیدالعراقین مدفون شد.
انتهای پیام/ ع