رپرتاژ و میزگرد سفارشی برای «ستایش»/ چرا پاسخی به نقد سریالها داده نمی شود؟
چرا مخاطب نباید به پاسخ جامعی برای ابهامات، نقاط ضعف، کاستیها و سوالات متنوع نقادانه از سریال ها یا برنامه های مورد علاقه خود دست یابد؟
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، "ستایش" در روزهای پایانی قرار دارد و بعد از رپرتاژ و گزارش میدانی که در چند قسمت گذشته، روی آنتن رفت حالا نوبت به "مثبت ستایش" رسیده، جایی که از دکتر عطایی پژوهشگر امور بانوان و جامعهشناس و حجتالاسلام محمدصادق اسعدی کارشناس مذهبی دعوت شده بود؛ حضور کارشناس مذهبی و جامعهشناس به خودی خود اتفاق خوب و بهجایی است اما نه این همه گلدرشت و برجسته فقط حمایت کنیم و هیچ چالش و نقدی در کار نباشد.
برنامه "مثبت ستایش" روی آنتن رفت تا یکبار دیگر این نقد را به تلویزیون داشته باشیم که چرا مخاطب نباید به پاسخ جامعی برای ابهامات، نقاط ضعف، کاستیها و سوالات متنوع نقادانه از سریال ها یا برنامه های مورد علاقه خود دست یابد؟چون طبیعت یک نشست تحلیل و بررسی همین است که نکات مثبت و منفی در کنار هم قرار بگیرند و توأمان با بحث علمی، فنی، اجتماعی و فُرم و ساختار، صحبتی از پرداختهای اشتباه و ضعفهای راهبردی در فیلمنامه بشود.
در میزگرد "حوالی نگاه" ویژه برنامه تحلیل و بررسی سریال "بوی باران" هم همین اتفاق مشابه "مثبت ستایش" افتاد؛ چرا که در این نقد و بررسی، کارشناس حوزه اجتماعی، مدیرکل دفتر حقوقی و امور مجلس ستاد مبارزه با موادمخدر و کارگردان سریال "بوی باران" حضور داشتند.
باز هم جای نویسنده خالی بود؛ در میزگرد تلویزیونی سریال "بوی باران" باید فیلمنامهنویس میآمد به تناقضهای حوزه آسیبهای اجتماعی، قبحزایی در طلاق و رفتارهای رهای خانوادگی و پولشوییهای کلیشهای پاسخ میداد که چرا اینطور پول رسانهملی را هدر دادند؟ اتفاقی که در اصرار تلویزیون از ادامهدادن برخی از سریالها مثل "ستایش" که به فصل سوم رسیده، وجود دارد.
بسیاری از کارشناسان اعتقاد دارند سیما خالی از تنوع موضوعی شده است؛ معمولاً هم نمیتوانند خیلی به موفقیت برسند؛ همان اتفاقی که امروز برای "بچه مهندس" افتاده، "ستایش" که به سومین فصل رسیده و "لیسانسهها" هم بعد از دو فصل به "فوقلیسانسهها" میرسد.
چرا درباره ابهامات و مشکلات هیچوقت صحبتی نشد؟ و هنوز هم در اجرای بسیاری از سریالها مثل "ستایش" هم این ضعف عمده را میبینیم که به نوعی میخواهند پایان ستایش را به خیر برسانند.
همچنان که پیش از این نیز در یادداشتی با عنوان « چرا تلویزیون برای سریالهایش رپرتاژ میرود؟» اشاره شد؛سیما باید بهجای تبلیغ و حمایت یکسویه از سریالها، به فکر ساختن نوستالژیهای سریالی و برنامهای برای جامعه علاقهمند به تولیدات بومی و مؤثر و جذاب باشد. در یادداشت مذکور همچنین اشاره شد که تلویزیون بهجای نظرسنجیهای یکسویه و گزارشهای میدانی یکطرفه، در اندیشه ساخت سریالهای بلند محتوایی و جذاب با حضور کاربلدهای سیما باشد و از ساخت مینیسریالهای کوتاه 10 قسمت و 30 قسمت و ادامهدار کردن یک سریال در فصلهای مختلف کمی فاصله گیرد!
"ستایش" پربینندهترین سریال تلویزیون است؛ همان عبارتی که پیمان طالبی مجری میزگرد "مثبت ستایش" تلویزیون بارها بر آن اشاره کرد اما چرا نقدی به این سریال صورت نگرفت و برخی از سئوالات بی پاسخ ماند؟ چرا در وهله اول آنقدر ادامهدار شد؟ پاسخ شفافی به انتقادات درباره گریمهای سریال که ندادند و فقط "آرمان زرینکوب" پاسخی داد که آن هم در مقام یک تهیهکننده سریال تلویزیونی نبود! و از طرفی کشدار کردن سریال و فقدان در نمایش درست حوادث "ستایش" که نمونه بارز آن حتی میتواند همین تصادف "مهدی مظفری" باشد که در لحظه افتادن روی زمین و اغما به "ستایش" میگوید "اگر جان سالم به در بردم با من ازدواج کن!"
معمولاً در این شرایط که کسی تصادف میکند نمیتواند به ازدواج فکر کند و فقط درد و رنج به سراغش میآید و حال بیهوشی پیدا میکند؛ از این دست، اتفاقات حوادثی نامطلوب نه تنها در این سریال بلکه در بیشتر تولیدات فرهنگی شاهد آن هستیم.
نوع زبانباز کردن شخصیت انیس(سیما تیرانداز) و مواجهه با کاراکتر صابر در نبود رامسین کبریتی و خیلی از اتفاقات دیگر هم جای تأمل است.
میزگرد "مثبت ستایش" هم انحصاری، سفارشی و فرمایشی از آب بیرون آمد؛ اولاً چرا پیمان طالبی که فقط مجری تلویزیون است سوالات کم عمق و بدون حاشیه و تماماً حمایتی که مطرح میکرد. ثانیاً از روحانی و جامعهشناسی که دعوت کرده بودند بدون هیچ چالش و نقدی، بحثهای کارشناسی خوبی را از مواجهه روحانیون با مردم و موضوع خانواده مطرح میکردند.
داریوش ارجمند و سعید سلطانی هم که قاعدتاً بایستی در مقام بازیگر و کارگردان از کار خودشان حمایت کنند؛ اینجا خبری از نقد و چالش و پاسخ به ابهامات و نقاط ضعف کارشناسان، جامعهشناسان، رسانهایها و مردم نبود!
میزگردها عموماً با چند کارشناس به ارزیابی مضمون، محتوا و ساختار هنری یک اثر هنری میپردازند اما در صداوسیما این رویه مطلوب تبدیل به یک حرکت قابل تامل شده است.در حالیکه یک میزگرد باید به صورت تخصصی و با شرکت کارشناسان، منتقدان و صاحب نظران تشکیل شود و در آن بحثهای تعاملی و سازنده از زوایای مختلف به سریال موردنظر، توجه کنند.
مدیران صداوسیما باید خردمندانه و کارشناسانه صبوری پیشه میکردند تا "ستایش" به پایان رسد و با دعوت از کارشناسان، منتقدان و دست اندرکاران سریال یک میزگرد تحلیلگرانه و خردمندانه تشکیل دهند و در جهت رفع کاستیها و رشد تواناییهای سازندگان سریال و روند سریالسازی در تلویزیون اقدام کنند که متأسفانه این مهم در میزگرد پخش شده "ستایش" وجود نداشت.
انتظار میرفت فارغ از حضور دو کارشناس مذهبی و جامعهشناس، یک منتقد هم در این میزگرد حاضر میشد و به لحاظ فرم و ساختار با سعید سلطانی کارگردان بحث میکرد. واقعاً جای نقد و بررسی فیلمنامه این سریال خالی بود که با چه ظرفیت و کششی، "ستایش" به 3 فصل رسید؟
به نظر میرسد تلویزیون به جهت انتقادات و اعتراضهایی که کارشناسان و رسانهایها به برخی از پرداختها و فیلمنامه سریال داشتند دست به کار شد که به جای پایان "ستایش"، در جریان پخش این سریال، میزگرد مذکور را روی آنتن ببرند؛ تا شاید بتوانند از پاسخ گویی به انتقادات عبور کنند.
انتهای پیام/