توصیه شهید اصفهانی مدافع حرم به خانوادهاش؛ در خانه با صدای بلند اذان بگویید و قرآن بخوانید
نهمین شهید مدافع حرم اصفهان در وصیت نامه خود خطاب به پدر و مادرش گفت: به خود افتخار کنید که چنین فرزندی تقدیم انقلاب کردید؛ من هم قول میدهم که اگر اختیار داشته باشم شما را شفاعت کنم.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، شهادت چهار فصلی از زندگی شهداست، داستانی واقعی و حقیقی است که هر کسی را توان وارد شدن در آن نیست جز همانها که زندگیشان را به شهادت گره زدهاند.
شهادت چشم بستن بر تمام تعلقات دنیایی است و شهدا همانها هستند که چشم بستند و رفتند. آنها برای رسیدن به هدف و برای شتافتن نزد معبود از تمام زیباییهای دنیا، از پدر و مادر، همسر و فرزند و همه چیز گذشتند و این کار از عهده هر کسی برنمیآید.
زمانی که دفاع از حرم مطرح شد شاید کمتر کسی در خارج از مرزها باور میکرد که سیل جوانان مشتاق ایرانی برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) راهی سوریه شوند، اما قصه دفاع مقدس باری دیگر تکرار شد و جوانان بسیاری راهی شدند.
جوانانی که آرزوی شهادت داشتند و از هیچ چیز هراسی نداشتند، شجاعانه راهی میدان نبرد شدند و قهرمانانه به شهادت رسیدند.
یکی از جوانانی که مانند دیگر همرزمان خود آرزوی شهادت در سر داشت و برای رسیدن به آن زندگی میکرد شهید علی شاهسنایی است. شهید علی شاهسنایی متولد 1364 در اصفهان از نیروهای لشکر مقدس 14 امام حسین (ع) یکی از هزاران مدافعان حرمی بود که به صورت داوطلبانه برای دفاع از حرم عقیله بنی هاشم عازم سوریه شد و اول دیماه 1394 در سن 30 سالگی به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
او یکی از همان جوانانی بود که با اخلاق خوب و شایسته همه را مجذوب خود کرده بود، دوستان بسیاری داشت و بسیار به پدر و مادرش احترام میگذاشت. اگر پای صحبت خانوادههای شهدا بنشینیم خواهیم دید که جوانانی که به راه شهادت رفتند همگی از با اخلاقترینها بودند و خانواده برایشان بسیار با اهمیت بود. اخلاق اولویت اولشان بود و کسی نبود که از آنها ناراحت باشد و یا کینهای از آنها به دل داشته باشد چرا که جوانی که آرزوی شهادت دارد و دل در گرو معبود دارد تمام تلاشش را برای رضای خدا نیز انجام میدهد.
رضایت پدر و مادر اولویت نخست شهید شاهسنایی
پدر شهید علی شاهسنایی در مورد خصوصیات اخلاقی فرزندش گفت: علی عقیده خاصی به رضایت پدر و مادر داشت و همیشه مراقب بود لحظهای من یا مادرش از او ناراحت نشویم و من عمیقا معتقدم این مقامی که کسب کرد و با شهادت زمینه افتخار ما شد ثمره احترامی بود که به والدین میگذاشت.
از شهید علی شاهسنایی دختری به نام زهرا به یادگار مانده است، او مانند تمام دخترهای دیگر عزیز و دردانه پدر بود و پدر او را مانند جان دوست داشت اما اعتقاداتش و دفاع از حرم حضرت زینب (س) سبب شد تا چشم بر همه تعلقات ببندد و عازم شود.
زهرای کوچک بدون شک به پدرش افتخار میکند که باعث سربلندی یک کشور شده است، شهدای مدافع حرم برای آرامش کودکان و زنان و مردم این سرزمین جان دادند و ظالمانه است اگر هوای فرزندان آنها را نداشته باشیم و جز احترام با آنها رفتار دیگری داشته باشیم.
فرزندان شهدای مدافع حرم مانند تمام فرزندان ما عزیز و محترم هستند، آنها از پدر خود، که تکیه گاه محکم زندگیشان است گذشتند تا مردم در آرامش و آسایش زندگی کنند.
زهرای کوچک نیز سایه بان زندگی خود را از دست داد و با دلتنگی دست و پنجه نرم میکند تا همه دختران سرزمین ایران رنگ آرامش ببینند.
دخترم را مانند خودت تربیت کن
شهید علی شاهسنایی در بخشی از وصیت نامه خود نوشته است: «صحبتی با همسر مهربانم: شما هم مرا حلال کنید در این چند سالی که با هم بودیم از شما جز احترام و بزرگی و پاک دامنی ندیدم و از شما تشکر میکنم که یار و یاور من در سختیها و رسیدن به خدا بودی و از پدر و مادرت هم تشکر میکنم که چنین دختری تربیت کردند و از شما میخواهم که زهرا کوچولو؛ نورِ چشم من را مانند خودت تربیت کنی و مسائل دینی را به او آموزش دهی و هوای پدر و مادرم را هم داشته باشی و در نبود من صبور باشی و خواهش میکنم که در مراسمم خود را کنترل کنی و الگو باشی، من هم شما را فراموش نخواهم کرد ای مهربانترین همسر دنیا، خیلی دوستت دارم و شما را به خدای بزرگ میسپارم. و امیدوارم که حضرت زهرا(س) شما را شفاعت کند».
به خود افتخار کنید که چنین فرزندی تقدیم انقلاب کردهاید
این شهید والامقام، همچنین خطاب به پدر و مادرش نوشته است: اما پدر و مادر عزیزم من میدانم شما با چه زحمتی مرا بزرگ کردید من هر چه دارم بهخاطر روزی حلالی است که شما سر سفره آوردید و تلاش کردم که شما را از خود راضی کنم اما نتوانستم و از شما میخواهم مرا حلال کنید و در نبود من صبر کنید و صبور باشید مانند امام حسین(ع) و حضرت زینب(س) و به خود افتخار کنید که چنین فرزندی تقدیم انقلاب کردید؛ من هم قول میدهم که اگر اختیار داشته باشم شما را شفاعت کنم و اگر خواستید در مراسم من گریه کنید، برای جوانی امام حسین(ع) و شهدای دشت کربلا گریه کنید و بعد از من، هوای همسر و فرزندم زهرا کوچولو را داشته باشید.
در تمام شرایط باعث سربلندی پدر و مادر باشید
شهید شاهسنایی خطاب به خواهر و برادرانش نیز گفته است: خواهر و برادران خوبم شما هم مرا حلال کنید و سعی کنید در همه شرایط باعث سر بلندی پدر و مادر باشید و جای خالی مرا در خانه برای پدر و مادر پر کنید و در خانه با صدای بلند اذان بگویید و قرآن بخوانید و احترام به پدر و مادر را فراموش نکنید که بهشت زیر پای مادران است و در مراسم من آبروداری کنید و هر کس در مراسم من شرکت کرد؛ احترام کنید.
شهید علی شاهسنایی سرانجام در 30 سالگی و در اوج جوانی به آرزویش رسید و شربت شهادت نوشید. او زهرای کوچک خود را به خدا و سپس به خانواده سپرد و راهی میدان مبارزه شد. شجاعانه و دلاورانه جنگید تا آرامش و آسایش از هموطنانش سلب نشود.
حالا وظیفه ماست که هوای خانواده شهدا به ویژه فرزندان معصوم آنها را داشته باشیم و حواسمان باشد چیزی نگوییم که دل کوچک و مهربانشان بشکند، چرا که دیگر شانههای پدر را ندارند تا آرام بگیرند.
انتهای پیام/ ع