بیتوجهی پیام بازرگانی به کودک تلویزیون!
حذفنشدن آگهی بازرگانی از شبکه کودک یک سؤال را کماکان بیپاسخ گذاشت که؛ چرا کسی به آیندهساز این مرز و بوم توجهی ندارد و کودک و خواستههایش را نیز به اسپانسر، پول و تبلیغات ارجاع میدهد؟
خبرگزاری تسنیم ــ مجتبی برزگر
کودک و نوجوان جدی گرفته نمیشود؛ همه میگویند "دوستشان داریم"، اما واقعاً درکشان نمیکنند که به چه خوراکهای رسانهای و نمایشی نیاز دارند، فقط میگویند نبینند، مثلاً از تولیدات مناسب، محتوایی و آموزنده کودک و نوجوان خبری نیست و میگویند این انیمیشنهای مضرّ، خطرناک و نامتوازن فرهنگ ایرانی و اسلامیمان را نبیند! رسانه ما پیامد و آدرس درستی را نشان میدهد؛ چون واقعاً آن انیمیشنها و کارتنها برای کودک و نوجوانمان مضرّند!
اما وقتی خوراک نمیدهیم چه انتظاری هم داریم؟! همیشه مسئولین ما در عرصه کار برای کودک و نوجوان فکر کردهاند کمترین امکانات و بودجه را باید به اقشار بدهند و سراغ کارهای شعاری و بزرگ دیربازده یا دور از دسترس بروند.
اگر هم در این سالها کارهایی، بهندرت موفق، در این حوزه تولید شدند به عزم راسخ انفرادی آن هنرمند برمیگردد. مصداق بارز این بیتوجهیها فارغ از خانهنشین شدن کاربلدها و حرفهایهای کودک و نوجوان و ساخته نشدن کارهای بومی ایرانی برای این اقشار خصوصاً کودکان، همین بیتوجهی به پخش آگهیهای بازرگانی در شبکه کودک است.
چون اولاً از نظر جامعهشناسان و کارشناسان، بیشترین آسیبهای ناشی از آگهیهای بازرگانی متوجه خردسالان میشود؛ چون نمیدانند علامت زردرنگ آگهی و حذف لوگوی شبکه کودک چه معنایی دارد که به آن اعتماد نکنند، و متأسفانه در این امر پشتوانه کارشناسی وجود ندارد.
در برخی از کشورهای دنیا پخش آگهیهای بازرگانی را برای این سنین ممنوع اعلام میکنند چون ممکن است کودک فریب بخورد و تصمیمی را بگیرد که تبعاتی منفی را بهدنبال داشته باشد، چرا که نمیتواند وجه تمایزی را قائل شود که چه آگهیهایی را ببیند و چه آگهیهایی را نبیند!
در وهله اول این سؤال را باید از مسئولین بازرگانی سازمان صداوسیما بپرسیم که؛ چرا بسته تبلیغاتی شبکه کودک را هم همچون مابقی شبکههای سیما میبینند؟! این اوج بیسلیقگی و ناآگاهی دستاندرکاران مربوطه از روانشناسی کودکان و جامعه است که تبلیغ تولیدکننده خاص یک نوشیدنی، کالای لاکچری و مابقی کالاهای مورد نگاه و نظر بزرگسالان برای کودکان پخش شود؛ اینکه بسیاری از این تبلیغات دور از واقعیت و غلوّآمیز است بهجای خودش، چرا نباید در این راستا حداقل متناسب با سن این کودک، تبلیغات پخش کنند؟
البته کاش آنقدر بودجه صداوسیما توسط مجلس ارتقاء پیدا میکرد که هیچگاه مجبور نمیشدند با جذب آگهی بازرگانی، بودجهشان را اداره کنند؛ زیرا در شب گذشته که معاون سیما اصلاحیهای به خبر حذف آگهی بازرگانی از شبکه کودک زد اعلام کرد: "شرایط سخت مالی و اقتصادی اجازه این کار را نمیدهد".
امروز حرف از بیبیسی و رقابت کارهای کودک دیگر رسانهها با تلویزیون ایران میزنیم اما دولتیها و مسئولان ارشد ما که در عرصه بودجه دستی بر آتش دارند اصلاً بهفکر این کودک نیستند؛ اصلاً به ضرر و زیان آگهی بازرگانی برای خردسالان نمیاندیشند!
همان «بیبیسی»ای که امروز در حوزه کودک وارد شده، وزارت خارجه انگلیس، ارگانها و نهادهای مربوطه بریتانیاییها میکوشند تا حربههای رسانهای بیبیسی را به سرانجام برسانند، اما این صداوسیما با کمک اسپانسرها و آگهیهای بازرگانی بایستی روزگار بگذراند و با این همه کارمند و حقوقهایی که باید بپردازد قطعاً کودک و خواستههایش در این اثنا فراموش میشود.
واقعاً هجمههای رسانههای جهانی، کمپانیهای صاحب سبک در حوزه کودک (والت دیزنی، پیکسار، دیریم ورکس) جدی و خطرناکند؛ قبلاً هم گفتهایم از ابزارهای جنسی، سیاسی و هنجارشکنانه سود میبرند تا کودک ما را از سبک زندگی مسلمانی و معرفتی ایرانزمین دور کنند، در حالی این اتفاق میافتد که دولتیها در تفکر دعواهای شخصی و منفعتطلبانهشان با رسانه ملی هنوز بر این باورند بودجهشان را قطرهقطره پرداخت کنند و یا آنقدر تلویزیون را به دشواری بیندازند که برنامههای کودکانه را هم منتظر حمایتهای اسپانسر ما بگذارد.
البته هنوز هم ماجرای درآمدهای صداوسیما از پیامهای بازرگانی نامشخص است که بتوانیم بگوییم: اگر تبلیغات قرار است کماکان در این شبکه روی آنتن برود پس چرا برنامههای تولیدی کودکانه رونق نمیگیرند؟
صداوسیما تا چهزمان قرار است بهگونههای دیگری غیر از ستارهمربعها یا مسابقههای بختآزما، درآمدهای خودش را بهدست آورد که نه میتواند برنامه و سریال کودکانه جذاب برای کودکان نه میتواند بازار نوجوانانهاش در شبکه امید و همچنین در سیمافیلم و در ساخت سریالهای مناسب و مخاطبپسند موفقیتی داشته باشد.
هرچند که بهتعبیر بزرگان ما در عرصه هنر همه رونقهای هنری با پول اتفاق نمیافتد اما بایستی مشخص شود که چرا دولتیها در کمک به رسانه ملی کارشکنی میکنند که رسالت و وظیفه هر سیاستگذار کلان، پشتیبانی دولت از جریانهای درست از جریانهای مؤثر رسانهایشان هستند و در وهله دوم این درآمدهای بازرگانی صداوسیما در کدام محلها سرمایهگذاری میشود که آن ساماندهی نمایشی و محتوایی قبل را در این سیما، سراغ نداریم.
انتهای پیام/+