دروغهای هویدا؛ چگونه میتوان از تحریف تاریخ انقلاب جلوگیری کرد؟
رئیس انجمن قلم ایران میگوید: افرادی که قبل از انقلاب به فساد شهره بودند، الان خود را چهره مردمداری معرفی و مطالبی مطرح میکنند که از فرط دروغ بودن نمیدانیم چه عکسالعملی نشان دهیم؛ مثلاً در مورد هویدا مطالبی میگویند که مایه تعجب است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، انقلاب اسلامی در حالی چهلمین سالگرد پیروزی خود را پشتسر گذاشت و قدم به دهه پنجم حیات خود نهاد که اگرچه دشمنان گمانهای باطلی در سر داشتند اما دوستانش در سراسر جهان، امیدوارانه آن را در گذر از چالشها و بهدست آوردن پیشرفتهای خیرهکننده، همواره سربلند دیدهاند. در چنین نقطه عطفی، رهبر انقلاب با صدور «بیانیه گام دوم انقلاب» و برای ادامه این راه روشن، به تبیین دستاوردهای شگرف چهار دهه گذشته پرداخته و توصیههایی اساسی بهمنظور «جهاد بزرگ برای ساختن ایران اسلامی بزرگ» ارائه فرمودهاند.
با توجه به اهمیت این بیانیه و لزوم تبدیل این بیانیه از گفتار به یک گفتمان و الگوی اجرایی، سومین نشست از سلسه نشستهای «راهکارهای اجرایی بیانیه گام دوم در حوزه فرهنگ و هنر» با حضور محسن پرویز نویسنده و رئیس انجمن قلم ایران و رضا رسولی نویسنده در خبرگزاری تسنیم برگزار شد. رضا اسماعیلی، شاعر و پژوهشگر، نیز مدیریت این جلسه را مشابه جلسات گذشته برعهده داشت. موضوع تحریف تاریخ انقلاب، تلاش برای وارونه جلوه دادن تاریخ پیش از انقلاب و همچنین تأثیر ادبیات انقلاب بر جلوگیری از این جریان از جمله موضوعاتی بود که در این نشست طرح و بررسی شد. پرویز در ابتدای این جلسه به اهمیت بیانیه گام دوم اشاره و با انتقاد از برخی از مسئولان نسبت به بیتفاوتی در قبال این بیانیه تأکید کرد: متأسفانه ما داریم کمکم بیانیه گام دوم انقلاب را مهجور میگذاریم و همان بلایی را سرش میآوریم که سر شعارهای سال آوردهایم. در واقع همان چیزی که خیلی وقتها دامنگیر اسناد اجرایی میشود، در اینجا نیز کمکم دارد اتفاق میافتد؛ این در حالی است که بیانیه گام دوم انقلاب چراغ راهنمای مسیر بعد از 40 سال نخست است.
رئیس انجمن قلم ایران همچنین در ادامه به روشهای تحریف تاریخ انقلاب و راهکارهای مقابله با این جریان اشاره کرد. بخش دیگر این نشست به طرح ویژگیهای ادبیات تراز انقلاب اسلامی اختصاص داشت. رسولی در این بخش برای ادبیات تراز انقلاب ویژگیهای متعددی برشمرد که از این جمله میتوان به تلاش برای بازنمایی شعارها و آرمانهای انقلاب، استکبارستیزی در مواجهه با استکبار جهانی و همچنین مبارزه با استکبار ادبی و سازمانی در کشور اشاره کرد. بخش نخست این نشست را میتوانید در ادامه بخوانید:
*اسماعیلی: سومین نشست از سلسله نشستهای «راهکارهای اجرایی بیانیه گام دوم در حوزه فرهنگ و هنر» با در نظر گرفتن دو موضوع «تحریف تاریخ انقلاب» و «ویژگیهای ادبیات تراز انقلاب» برگزار میشود. رهبر انقلاب در فرازی از بیانیه گام دوم میفرمایند که «در طول این 40 سال -و اکنون مانند همیشه- سیاست تبلیغی و رسانهای دشمن و فعّالترین برنامههای آن، مأیوسسازی مردم و حتی مسئولان و مدیران ما از آینده است. خبرهای دروغ، تحلیلهای مغرضانه، وارونه نشان دادن واقعیّتها، پنهان کردن جلوههای امیدبخش، بزرگ کردن عیوب کوچک و کوچک نشان دادن یا انکار محسّنات بزرگ، برنامه همیشگی هزاران رسانه صوتی و تصویری و اینترنتی دشمنان ملّت ایران است؛ و البتّه دنبالههای آنان در داخل کشور نیز قابل مشاهدهاند که با استفاده از آزادیها در خدمت دشمن حرکت میکنند. شما جوانان باید پیشگام در شکستن این محاصره تبلیغاتی باشید. در خود و دیگران نهال امید به آینده را پرورش دهید. ترس و نومیدی را از خود و دیگران برانید. این نخستین و ریشهایترین جهاد شماست». ما طی سالهای اخیر مطالب گوناگونی در فضای مجازی میبینیم که با محتوای خدمات رژیم پهلوی و وارونه جلوه دادن تاریخ منتشر میشود. تحریف تاریخ انقلاب در این زمینه چگونه و با چه هدفی انجام میشود؟
*پرویز: یک نکته درباره بیانیه گام دوم این است که متأسفانه ما داریم کمکم بیانیه گام دوم انقلاب را مهجور میگذاریم و همان بلایی را سرش میآوریم که سر شعارهای سال آوردهایم. در واقع همان چیزی که خیلی وقتها دامنگیر اسناد اجرایی میشود، در اینجا نیز کمکم دارد اتفاق میافتد؛ این در حالی است که بیانیه گام دوم انقلاب چراغ راهنمای مسیر بعد از 40 سال نخست است؛ از این جهت لازم است که همه به آن توجه کنند. همین که بعضی از مراکز به این بیانیه نمیپردازند، آن را تبیین نمیکنند و راهکار ارائه نمیدهند، یعنی در مسیر فراموشی حرکت میکنند. از این نظر باید حتماً با پرداختن همهجانبه این بیانیه را زنده نگاه داریم تا زمانی که مفاد این بیانیه محقق شود. ممکن است به طور 100 درصد این بیانیه تحقق نیابد، اما باید در نظر داشت که این مسیری است که اگر آن را دائم روشن نگاه نداریم، ممکن است فراموشی رخ دهد و از این مسیر خارج شویم.
نکته دیگر اینکه در بیانیه گام دوم به صورت واضح و صریح به بحث فرهنگی به معنای اخص آن و آنچه در کشور متولیان خاصی دارد که از ابزارهای فرهنگی و تبلیغی استفاده میکنند، اشاره نشده است. اگرچه بحث معنویت، اخلاق و نظایر آن مورد اشاره قرار گرفته، اما اینها دستورات کلی برای همه حوزههاست؛ به همین دلیل به نظر میرسد که همین امر سبب شده تا برخی از مسئولان فرهنگی در این زمینه غفلت کرده و تصور کنند که بیانیه گام دوم وظیفهای برای آنها تعیین نکرده است؛ در حالی که این بیانیه مسیر کلی انقلاب را مشخص میکند و آنچه در بیانیه گفته شده، مربوط به همه حیطههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و نظامی میشود و همه باید این را سرلوحه کار خود قرار دهند.
در پاراگراف چهارم این بیانیه دفاع ابدی از نظریه نظام انقلابی ذکر شده و در پاراگراف هفتم نیز به شناخت درست گذشته تأکید دارد. اگر بر همین دو مقوله تأمل داشته باشیم، متوجه میشویم که دشمن انرژی زیادی را معطوف به این کرده که نظام را از حالت انقلابی خارج کند. رهبر انقلاب در مناسبتی فرمودند که من دیپلمات نیستم، من انقلابیام. این انقلابی بودن باید در همه ما وجود داشته باشد و هرگز از آن فاصله نگیریم.
آنچه در دانشگاهها آموزش داده میشود، افراد را به سمت انقلابی بودن سوق نمیدهد
انقلابی بودن و انقلابی ماندن به معنای حرکات تند نیست، به معنای حرکات بیمنطق نیست، بلکه به معنای تفیسر این کلام امام(ره) است که تا پرچم لااله الا الله در سراسر جهان به اهتزار در نیاید، مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم. این یعنی ما دائم در حال تداوم انقلاب هستیم. اینطور نیست بگوییم که خب انقلاب شد، حالا مشغول زندگی خود شویم. آدمها دستخوش تغییر میشوند. ممکن است منافع آدمها ایجاب کند که به سمت و سوی دیگری بروند، اما جمهوری اسلامی باید همچنان انقلابی باقی بماند. انقلابی ماندن به این معناست که ما هیچگاه اهداف انقلاب را از یاد نبریم. در این زمینه حرف برای گفتن زیاد است. آنچه ما به جوانان در دانشگاه آموزش میدهیم، افراد را به سمت انقلابی بودن سوق نمیدهد، بلکه آنها را به سمت پذیرش نظام حاکم بر جهان سلطه هدایت میکند. انقلابی بودن یعنی در مسیر حق و حقیقت حرکت کنیم، نه سمتی که نظام سلطه به ما تحمیل میکند. انقلابی بودن در حوزه صنعت به این معناست که افق دید ما باید پیشرو شدن در این حوزه باشد، نه دنبالهرو شدن. در حوزه فرهنگ انقلابی بودن به معنای ایجاد یک جامعه الگوست. این اهداف چطور محقق میشود؟ باید برای آن برنامهریزی کرد.
*اسماعیلی: برخی میگویند تاریخ مصرف انقلابی بودن تمام شده است.
*پرویز: این حرف بیخودی است. انقلاب تمام شدنی نیست و آنچه سبب شده جمهوری اسلامی تا امروز پایدار بماند، این است که نظام تا الان انقلابی باقی مانده است؛ هرچند ممکن است آدمها تغییر کرده باشند. وقتی امام(ره) فرمودند که رفاهطلبی با مبارزه سازگار نیست، وقتی آدم به سمت رفاهطلبی رفت طبیعی است که از مبارزه فاصله میگیرد. انقلابی بودن با این سازگار نیست. این به معنای عدم ایجاد رفاه برای خانوادهها نیست، بلکه به این معناست که رفاه در اولویت نباید باشد. رفاه مرحله بعد از ایجاد اصول است، خودکفایی اصل است، اگر نیازی نبود که سرتعظیم در مقابل دیگران خم کنیم، میتوانیم به سمت ایجاد رفاه پیش رویم.
*اسماعیلی: میتوانیم به جای رفاه از عدالت استفاده کنیم؟ چون نظام به دنبال تحقق عدالت است، رفاه هم در بطن عدالت میگنجد.
*پرویز: عدالت واژه عامی است که از اول منظور نظر جمهوری اسلامی بوده و الآن هم باید باشد. عرض من این بود که وقتی جامعهای خواست انقلابی بماند، باید در مرحله اول به اولویتها بپردازد و بعد به مسائلی مانند ایجاد رفاه بیشتر. انقلابی بودن مغایر ایجاد شکاف طبقاتی سنگین در جامعه است، این بحث جداست. تلاش برای دستیابی به عدالت اجتماعی سر جای خود هست و بحث مفصلی را میطلبد.
دروغهای هویدا؛ چگونه میتوان از تحریف تاریخ انقلاب جلوگیری کرد؟
نکته بعدی که در پارارگراف هفتم بیانیه آمده است، بر شناخت درست گذشته تأکید دارد. این به معنای پیشگیری از تحریف است، به این معناست که از رفتن فضا به سمت کذب جلوگیری کنیم. افرادی که قبل از انقلاب به فساد شهره بودند، الان خود را چهره مردمداری معرفی و مطالبی را طرح میکنند که از فرط دروغ بودن نمیدانیم چه عکسالعملی نشان دهیم؛ به عنوان مثال در مورد امیرعباس هویدا چیزی میگویند که آدم میماند که چطور این افراد اینگونه حرف میزنند!
شناخت درست گذشته به این معناست که بدانیم که وضعیت مدیریت، شرایط اقتصادی و اجتماعی و ... در پیش از انقلاب به چه صورت بود؟ بعد از انقلاب را هم باید بررسی کنیم. اینکه گامبه گام در این 40 سال کجا توقف داشتیم؟ کجا رکود کردیم؟ کجا حرکت انقلابی تند داشتیم؟ و... باید از این اتفاقات نیز درس بگیریم.
اگر در دورهای آدم ضعیفی مسئول امور اجرایی کشور بود و با روحیه سازشکارانه و غیر انقلابی، باعث رکود علمی، رکود صنعت و دیگر بخشها شده را بشناسیم و از آن درس بگیریم و اجازه ندهیم که در آینده تکرار شود. اگر مسیرهایی فسادانگیز بوده، اگر اتفاقاتی مفسده ایجاد کرده و ... باید اینها را بشناسیم. در واقع این قضیه دو بخش دارد: اول تبیین درست قبل از انقلاب و حتی دورههای تاریخی پیش از آن؛ دوم بررسی تاریخ انقلاب.
آیتالله جوادی آملی در سخنرانی گفتند که اگر قرار بود که این ایرانیگری و حس ناسیونالیستی باعث شود که مملکت حفظ شود، این قبل از انقلاب هم بود. در تهاجمی که در سالهای پیشتر انجام میشد و حتی بخشی از کشور از دست رفت، آن موقع هم بحثهای ناسیونالیستی مطرح بود. آنچه مردم را در دفاع مقدس متحد کرد تا در مقابل صدام و همه مستکبران بایستند، وحدت جوانان از حفظ مملکتی بود که در رأس آن ولایت فقیه و امام(ره) حضور داشت. شناخت درست گذشته سبب میشود تا تحریفی در این زمینه صورت نگیرد. تصاویری که از دو بیغوله انتخاب شده را در کنار دو خیابان که پیش از انقلاب ساخته شده، کنار هم قرار میدهند، مقایسه میکنند و میگویند قبل از انقلاب و بعد از انقلاب! مگر این دو قابل مقایسه است؟ در دوره پهلوی اگر کمی از تهران فاصله میگرفتید، جاده آسفالت، بهداشت، امکانات و خدماتی مانند گاز و ... وجود نداشت.
*اسماعیلی: ریشههای فرهنگی تحریف تاریخ انقلاب چیست؟ به نظر میرسد که در جبهه خودی هم کوتاهیهایی در زمینه پیشگیری از این وضعیت صورت میگیرد.
*پرویز: قطعاً اینطور است. ما داریم درباره سرفصل مسائل صحبت میکنیم. باید برای هر یک از این مسائل تدبیر کنیم. اینکه کوتاهی صورت میگیرد، قطعی است، اینکه نتوانستیم تاریخ گذشته را به مردم نشان دهیم، واضح است. وقتی زمینه پذیرش وجود دارد، سبب میشود که این تحریفها صورت بگیرد. ما باید درباره تکتک این مسائل فکر و برنامهریزی کنیم. اگر تا امروز در وزارت فرهنگ، شورای عالی انقلاب فرهنگی و ... کمیتهای برای برنامهریزی تحقق بیانیه گام دوم تشکیل نشده، باید از این مجموعهها بازخواست کنیم که چرا اتفاق نیفتاده است؟ این برای امروز و فرادای ما نیست، بلکه باید در این زمینه الگوسازی شود و با شناسایی مشکلات، مسیر و برنامه مشخص شود.
* اسماعیلی: یکی از موضوعاتی که میتواند مانع از تحریف تاریخ انقلاب شود، ادبیات است. ادبیات ابزاری است که در این زمینه میتواند اطلاعات مفیدی را به مخاطب منتقل کند. آقای رسولی، با توجه به اهمیت ادبیات در این زمینه، فکر میکنید که ادبیات تراز انقلاب اسلامی باید چه ویژگیهایی داشته باشد که بتواند از این امر سربلند بیرون بیاید؟
*رسولی: در مورد اهمیت بیانیه گام دوم انقلاب باید به دو گزاره مهم توجه کنیم؛ نخست آنکه بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی که از زبان رهبر انقلاب صادر شده، یک سند بالادستی است، نه یک بیانیه که به مناسبت 40 سالگی انقلاب منتشر شده است. در واقع این بیانیه یک مرامنامه فرهنگی است. دیگر اینکه، برای تبیین و تشریح این بیانیه باید از روش شرح مزجی استفاده کرد. شرح مزجی آنچنان شرحی است که یک موضوع خاص را به اتکای سایر موضوعات مرتبط با آن مورد تشریح قرار میدهد.
ادبیات تراز انقلاب اسلامی چه ویژگیهایی دارد؟
سوال اینجاست که ویژگیهای ادبیات تراز انقلاب چیست؟ اولین ویژگی این است که این ادبیات باید شعارهای انقلاب را بازنمایی کند. حالا این مسئله مطرح میشود که نسبت «شعار» با «ادبیات» چیست؟ رهبر انقلاب در این زمینه میفرمایند: «برای همه چیز می توان طول عمر مفید و تاریخ مصرف فرض کرد اما شعارهای جهانی این انقلاب دینی از این قاعده مستثنی است. آنها هرگز بیمصرف و بیفایده نخواهند شد، زیرا فطرت بشر در همه عصرها با آن سرشته است». با این توضیح، به این نتیجه میرسیم که این جنس از شعارهای انقلاب، نسبت نزدیکی با ادبیات انقلاب دارد. از این حیث تصور میکنم از مهمترین ویژگیهای ادبیات تراز انقلاب این است که شعارهای انقلاب را بازنمایی کند اما خود گرفتار شعار نشود. ادبیات تراز انقلاب باید آراسته به فنون ادبی هم باشد تا شعارهای انقلاب در قله زیباییهای ادبی قرار گیرد.
نکته دیگر در زمینه شناخت ادبیات تراز انقلاب، استکبارستیزی این ادبیات است. استکبارستیزی ادبیات انقلاب اسلامی را میتوان از سه منظر مورد توجه قرار داد: نخست آنکه ادبیات انقلاب باید در تقابل با استکبار جهانی قرار گیرد و با عقبه ادبیات مقاومت و عقبهای که مقاومت اسلامی برای این ادبیات ایجاد میکند، بر نظم نوین جهانی و استکبار جهانی بشورد.
*اسماعیلی: تقابل با استکبار در حوزه ادبیات به چه صورت است؟
*رسولی: تقابل با استکبار در قدم نخست شوریدن بر وضع موجود است، یعنی این ادبیات باید شاخصههای فرار کردن و سر برآوردن از فشارهای استکبار را به مخاطب نشان دهد و راه آزادی و مقاومت را برای مخاطب ترسیم کند.
*اسماعیلی: در دهه اول انقلاب استکبارستیزی تعریف خاصی داشت. الان شرایط اجتماعی و سیاسی تغییر کرده است. فکر میکنید که شیوه استکبارستیزی نیز در این دو برهه با یکدیگر تغییر کرده است؟ وجه تمایز دوره کنونی با سالهای دهه 60 چیست؟
*رسولی: جوهره استکبار تغییر نکرده است؛ زیرا آنها همواره براساس انسانمحوری و اومانیستی حرکت کردهاند. تغییر روش ما مجهز شدن به ابزارهای جدید و بهرهمند شدن از جامعه شبکهای و ارتباط سازنده بین ادبیات و رسانه و شبکههای اجتماعی است.
*اسماعیلی: بعد از 40 سال ادبیات و هنر انقلاب از مرزهای انقلاب فراتر نرفته است. صدور انقلاب باید از طریق هنر انقلاب باشد؛ این در حالی است که اکثر ادیبان ما در جهان گمنام هستند. شاید بتوان گفت که از تمام شاعران ادبیات انقلاب، تنها نام یکی دو شاعر مانند زندهیاد قیصر امینپور در خارج از مرزهای ایران شناخته شده است. چرا سعی نکردیم تا از این طریق به استکبارستیزی بپردازیم؟
*رسولی: بخشی از ماجرا کوتاهی دستگاههایی است که باید فرهنگ انقلاب را صادر میکردند، اما درگیر مشکلات اداری شدهاند. بخش دیگر این ماجرا به تلاش برای جلوگیری از صدور فرهنگ انقلاب بازمیگردد. در این سالها شرایط اینطور نبوده که میدان فراخ و منتظری باشد و کسی جلوی آن را نگیرد. ترکیب این دو سبب شده که فرهنگ و هنر انقلاب به دیگر کشورها صادر نشود. اتفاقاً شکل دیگر استکبارستیزی ادبیات تراز انقلاب، تقابل با استکبار اداری و سازمانی است. ما آنقدر درگیر استکبار جهانی شدیم، از استکبار سازمانی غافل شدیم. انقلاب اسلامی رخ داد تا وقتی با مقام مسئولی مواجه شدید، از سر تکبر با شما رفتار نکنند؛ در حالی که شرایط فعلی به این صورت است که اگر بخواهیم مسئول اداره قند و شکر یک شهرستان دورافتاده را ببینیم، داستان و ماجرای خود را دارد؛ این در حالی است که در منش برخی از مسئولان از جمله خود رهبر انقلاب ما شاهد روحیه خدمتگزاری به مردم هستیم. ادبیات استکبارستیز باید بر استکبار دورن کشور هم بستیزد.
شکل دیگر این ادبیات، تقابل با استکبار ادبی است. ما گعدههای ادبی و افراد ادبی داشتیم و داریم که فعالیت چند دههای در کشور دارند، اما مانع فعالیت دیگر گروهها میشوند. آنها معمولاً اجازه رشد ادبیات انقلاب را نمیدهند و سعی دارند بگویند که فرم و محتوا و همه ادبیات ما هستیم.
انتهای پیام/