ستارگان مدفون در تخت فولاد| آیت الله مبارکهای، مصلح متفکر جهان اسلام؛ عالمی که در وحدت شیعه و سنی کوشید
آیتالله سید محمدعلی مبارکهای با سفر به اقصی نقاط گیتی، تجربهها آموخت و سالیانی از زندگی کوتاهش را در نوشتن کتاب در حوزههای دینی، فرهنگی و ادبی صرف کرد، او همچنین در مبارزه با فرق ضاله، با بیان و قلم، گوی سبقت را از دیگران ربود.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، تخت فولاد مجموعهای تاریخی، فرهنگی و مذهبی و مدفن بزرگان، عرفا و دانشمندان بسیاری است. مجموعهای که همه ساله گردشگران و مسافران بسیاری جذب خود میکند.
در تخت فولاد بزرگان و عرفا و هنرمندان بسیاری دفن شدهاند که برخی از مردم هنوز هم از وجود آنها، اقدامات و تاثیرگذاریشان بر جامعه اطلاع چندانی ندارند. خبرگزاری تسنیم در ادامه سلسله گزارشهای «ستارگان مدفون در تخت فولاد» در این گزارش به معرفی آیتالله سید محمدعلی مبارکهای میپردازد.
به منظور بزرگداشت آیتالله مبارکهای نیز فردا کنگرهای دو روزه با پیام آیت الله مکارم شیرازی و با برنامههای مختلفی مانند معرفی آثار و آشنایی با فرزندان ایشان برگزار خواهد شد.
مروری بر زندگی آیت الله مبارکهای
آیت الله سید محمدعلی مبارکهای در سال 1276 شمسی در مبارکه متولد شد و 49 سال عمر کرد که عمر بسیار کوتاهی در مقایسه با سایر علمای بزرگ و نسبت به آثار به جا مانده از ایشان داشت.
تا سن 14 سالگی در مکتب خانههای محل زندگی نزد پدر تلمذ میکرد و پس از آن به اصفهان که در آن زمان قطب حوزههای علمیه در آن زمان بوده، رفت و تا سن 25 سالگی در محضر علمای بزرگی از جمله آخوند کاشی و 30 نفر از علمای بزرگ زمان خود شاگردی کرد.
مصلحالدین مهدوی از وی اینچنین یاد کرده است: «مرحوم حاج سید محمد علی مبارکهای از وعاظ معروف اصفهان بود در حسن بیان و طلاقت لسان در بین معاصرین یکی از علمای عامل که همواره شخصیت و سیره علمی و عملی او در یکصد ساله اخیر مورد توجه و اعجاب اهل نظر بوده است، عالم ربانی و مجتهد عظیم الشان، خطیب توانا و خوش فکر، نویسنده فاضل و پرتلاش، ادیب و شاعر گرانمایه، مصلح متفکر جهان اسلام، ابوالمعالی آیت الله سید محمد علی مبارکهای است».
شخصیتی که از نظر علمی والا، بر فقه و اصول چیره، با فلسفه و عرفان همدم، با رجال و درایه آشنا، به علم اخلاق آراسته. به شب زنده داری و انجام مستحبات مانوس. به شناخت مشکلات اجتماع آگاه، به ضرورت اتحاد شیعه و سنی واقف و در یک جمله دردهای اساسی امت اسلام را خوب درک کرده و برای درمان آن هم راه حل داشت.
او با سفر به اقصی نقاط گیتی، تجربهها آموخت و سالیانی از زندگی کوتاهش را در نوشتن کتاب در حوزههای دینی، فرهنگی و ادبی صرف نمود، او همچنین در مبارزه با فرق ضاله، با بیان و قلم، گوی سبقت را از دیگران ربود، او هم دشمن را خوب شناخت و هم دوست را به خوبی در یافت او در اواخر دوره قاجار و دوران هراس انگیز رضاخانی با زبان و بیان نافذش به ترویج معارف دینی و افشاگری بر علیه ظلم و استبداد پرداخت و در این راه از دستگاه طاغوت و دوستان جاهل زخم زبانها و آزارها را به جان خرید ولی هیچگاه هراس را به خود راه نداد.
خاندان آیت الله مبارکهای
نسب آیت الله مبارکهای با 33 واسطه به حضرت حمزه بن موسی بن جعفر(ع) میرسد.
اجداد وی در عهد شاه طهماسب صفوی از نجف اشرف به ایران آمده و در زمان شاه عباس در اصفهان سکونت کردند.. جدّ اعلایش میر عبدالباقی از مشاهیر علمای زمان بوده که در فتنه افغان در مدرسه چهارباغ اصفهان به شهادت رسیده است. از میر عبدالباقی چهار فرزند ذکور باقی ماند که یکی از آنان به نام سید محمد به مبارکه لنجان عزیمت و پس از رفع فتنه افغان به ارشاد مردم و اقامه نماز جماعت مبادرت نمود.
آیت الله مبارکهای پنجمین نسل از دودمان میر عبدالباقی شهید است. جد سوم مبارکهای نیز عالم عامل میرسیّد علی بن میر محمد بانی مسجد پاچشمه مبارکه و از زمره خواصّ اصحاب حاجی محمّد ابراهیم کلباسی و سیّد محمّدباقر شفتی (بانی مسجد سید اصفهان) بوده که کراماتش زبانزد خاص و عام است.
پدر آیت الله مبارکه ای نیز میر سیّد علی موسوی نسب، عالمی زاهد و از شاگردان ملا حسن دهنوی، میرزاعبدالغفار تویسرکانی و میرزا محمّدهاشم چهارسویی بوده که از طرف میر سید محمد، امام جمعه وقت اصفهان، به امامت جمعه مبارکه منصوب و از طرف ظل السلطان نیز امور قضاوت و ترافع منطقه به وی محول و نهایتا در هشتم ربیع الاول 1354 قمری در 84 سالگی در مبارکه دار فانی را وداع و در ورودی آرامستان مبارکه به خاک سپرده میشود.
تحصیلات و اساتید
آیت الله مبارکهای تا چهارده سالگی فارسی و مقدمات عربی را در مبارکه نزد والد ماجد خوانده سپس به اصفهان عزیمت و نزد اساتید بزرگ آن زمان در مدرسه جده کوچک و مدرسه صدر به تحصیل می پردازد.
چنانکه از کتاب « خاطرات خودنوشت مبارکی» برمیآید وی در آن سالها که مصادف با جنگ جهانی اول و ایجاد قحطی مصنوعی در اصفهان بود، محضر بسیاری از فضلا و علمای اصفهان از جمله حضرات آیات: شیخ عبدالکریم گزی، آقا سید محمدباقر درچهای، میر محمدصادق خاتون آبادی، میر سید علی مدرس نجف آبادی، سید ابوالقاسم دهکردی، علامه شیخ ابوالمجد محمدرضا نجفی، آخوند کاشی، سید صدرالدین کوپایی و ... را درک نموده و خاطرات تلخ و شیریتی از آن دوران که 10 سال طول کشیده دارد.
اجازات اجتهاد
آیتالله مبارکه ای(ره) از محضر حضرات آیات: شیخ عبدالکریم حائری یزدی، سید مهدی درچه ای، شیخ محمدرضا نجفی، سید ابوالقاسم دهکردی، سید نجم الحسن و شهید سید حسن مدرس و دیگر اعاظم حوزههای اصفهان، قم و نجف اجازه اجتهاد و سایر بزرگان نیز اجازه نقل روایت به ایشان دادهاند که در پایان کتاب «نورالانوار» صورت اجازات مزبور را آورده است.
آثار
اسرار حج؛ اسرار و فلسفه احکام؛ اسلام خالص؛ انوارالسعاده در فضیلت بنی هاشم؛ تاریخ اصفهان در 5 مجلد 6؛ تاریخ امکنه و بلدان که سفرنامه است؛ تاریخ زندگانی پیغمبر اکرم (ص)؛ تحصیل الثمن در شرح حدیث حب الوطن؛ ثمرات العلوم؛ جامع العلوم در چهار مجلد
جنه الاداء در آداب؛ دیوان اشعار متخلص صفایی؛ دانشوران اصفهان در 6 مجلد؛ راهنمای ریاضیات؛ سرادق دوشیزگان در حجاب؛ سفرنامه غرب؛ سوانح عمر؛ صراط المستقیم در نماز، مطبوع (چاپ شده)؛ کشف المهمات فی سموم المهلکات در 5 مجلد؛ کشف الغیب 21 مرآت الغیب؛ منهج القویم 23- مثنوی سقراطیه در عرفان؛ مواعظ؛ نورالانور در اولاد حضرت موسی بن جعفر؛ نورالقدسی در احوال مجلسی از جمله آثار آیتالله مبارکهای است.
روایت آیتالله مبارکهای از گوهر مراد
هر وقت از شهر اصفهان میخواستم برای دیدن پدر و مادر به مبارکه بروم، مکرر اتفاق میافتاد که پیاده بودم؛ چه آنکه قوای جوانی مساعد بود، و پیاده روی را در مزاج خود می دیدم و بسیار مفید است، ولی با همه اینها عمده بی پولی بود. در وقت برگشتن هم اگر ماندن در 10 طول میکشید و وسائل مکاری و مال سواری فراهم نمیشد، پیاده از روی عشق به سوی شهر حرکت میکردم، و خیالات موهومه در دماغ بعضی که پیاده رفتن را نقص شئونات دانسته، و تعیّن و شخصیت را به کلی موهوم میدانستم و بسا میشد که با داشتن وسائل و پول کرایه یک مال سواری که در آن وقت پنج ریال الی هشت ریال بود، باز هم آن پنج ریال را ذخیره کرده و پیاده میرفتم.
چه آنکه با خود میگفتم من که ممکن است این راه را پیاده طی کنم و زحمتی چندان نباشد، این راه طی کرده و پول کرایه را کتابی خریده که از او استفاده نمایم و مخصوصاً در نظر دارم که سفری پیاده آمدم و در بازار چهارسو، هشت ریالی که قیمت کرایه بود یک کتاب «گوهر مراد» خریدم.
مبارزات و شهادت
آیتالله مبارکهای با الهام از استاد گرانقدرش شهید سید حسن مدرس در مقابل خودکامگیهای پهلوی اول و اقدامات به ظاهر متجددانه او نظیر احداث راه آهن، کشف حجاب زنان، اجباری کردن کلاه پهلوی و ...با بیان کوبنده و قلم شیوای خود به افشاگری میپردازد به نحوی که مدتی به زندان میافتد.
ایشان در اوج اشاعه فرهنگ بی حجابی و بی بند وباری رضاخانی، با نوشتن کتاب «سرادق دوشیزگان در وجوب حجاب و لزوم نقاب» خشم دربار برمیانگیزد.
آیتالله مبارکهای همچنین با اطلاع از افکار ضد اسلامی احمد کسروی و فتنه بهائیت، با منبرها و نوشتارهای خود با استناد به آیات الهی و روایات معصومین (ع) به افشاگریهای لازم پرداخته و مردم را نسبت به خطر این عقاید خرافی و ضد دینی آگاه مینماید.
نهایتا نیز ایشان در اثر سعایت و توطئه دشمنان اسلام و تشییع، بعد از رفتن به منبر در تیمچه حاج کریم اصفهان توسط عوامل بهایی مسموم و به درجه رفیع شهادت نایل میگردد و در هفتم رحب المرجب 1365 قمری برابر با روز جمعه هفدهم خرداد ماه 1325 شمسی بعد از تشییعی باشکوه در تکیه تویسرکانی در جوار پدر همسرش آیتالله سید محمدباقر تویسرکانی به خاک سپرده میشوند.
انتهای پیام/164/ز