نقش امام صادق در خنثی‌سازی یکی از مهم‌ترین فتنه‌های تاریخ اسلام

فضای فکری مردم در سالهای پایانی حکومت بنی‌امیه به قدری ملتهب و مناسب قیام بود که افرادی به امید رهایی از حکومت غاصبانه بنی‌امیه دست به قیام‎های متعددی زدند؛ در این بین موضوع جانشینی یکی از خاندان رسول خدا به عنوان مهدی از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بود.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، دشمنان با رصد مهم‌ترین نقاط ضعف مسلمانان و شیعیان در بستر تاریخ، همواره سعی خود را در ایجاد اختلاف، آشوب و براندازی نظام‌های دینی بکار بسته‌اند؛ از مهمترین نقاط ضعف مسلمانان، جریان مدعیان دروغین مهدویت است.

فضای فکری و جوّ قالب بر مردم در سالهای پایانی حکومت بنی‌امیه به قدری ملتهب و مناسب قیام بود که افراد مختلف به امید رهایی از حکومت ظالمانه و غاصبانه بنی‌امیه دست به قیام‎های متعددی زدند که در این بین موضوع جانشینی یکی از خاندان رسول خدا به عنوان مهدی از جایگاه ویژه‌‏ای برخوردار بود؛ از مهمترین این قیام‌ها می‌‏توان به قیام زید بن علی، قیام معاویه طالبی، قیام خراسانیان، قیام نفس زکیه و روی کار آمدن عباسیان اشاره کرد که در این بین، عباسیان اقدامات وسیعی در نسبت دادن جریان منجی به خاندان خود به خرج دادند. آنها برای مشروعیت‌ بخشیدن به خلافت خود و جلب رأی عموم مردم مسلمان، دست به جعل و تحریف روایات زدند و بر خلاف روایات صحیحی که نسل مهدی(عج) را به پیامبر اکرم و امیرالمؤمنین می‌رسانند، روایاتی جعل کردند که امام زمان را از نسل عباس، عموی پیامبر معرفی می‎کرد، از جمله این روایات، حدیث خزاعی است: المَهدیُّ مِن وُلدِ العَباس. مهدی از فرزند عباس است.

عباسیان برای مشروعیت‌ بخشیدن به خلافت خود و جلب رأی عموم مردم مسلمان، دست به جعل و تحریف روایات زدند و بر خلاف روایات صحیحی که نسل مهدی را به پیامبر اکرم و امیرالمؤمنین می‌رسانند، روایاتی جعل کردند که حضرت را از نسل عباس، عموی پیامبر معرفی می‎کرد

 


شهرت برخی از احادیث به گونه‌ای قابل تأمل که در آنها وعده آمدن شخصی و اصلاح امورات دینی را در هر صد سال (پایان هر قرن و یا ابتدای قرن جدید) می‏‌دهد نیز دلیلی مضاعف برای التهاب بیشتر در آن زمان است. رسول خدا(ص) فرمود «خداوند در رأس هر صد سال، بر اهل دینش منّت بگذارد با یک نفر از اهل بیت من که امر دینشان را برای ایشان تبیین و روشن کند؛ إِنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ لِهَذِهِ الْأُمَّةِ عَلَى رَأْسِ کُلِّ مِائَةِ سَنَةٍ مَنْ یُجَدِّدُ لَهَا دِینَهَا» (مستدرک الوسائل، ج‏3، ص506)

عباسیان کوشیدند قیام خود را انقلاب مهدوی نشان دهند

 به این ترتیب عباسیان با آگاهی از این مسئله و با بهره‌برداری از قرابت نسبی خود با رسول خدا و اهل‌بیت، کوشیدند قیام خویش را انقلاب مهدوی و حکومتشان را حکومت موعود نشان دهند. آنان به همین منظور در روایات مبشر به ظهور امام مهدی دست بردند و ضمن تحریف آن‌ها در موضوعاتی مانند تبار و نسب مهدی موعود، سفیانی و رایات سود به جعل احادیث پرداختند. دست‌مایه اصلی اخبار مجعول و محرف در این زمینه، افزون بر احادیث صحیح نبوی درباره مهدویت، برخی اخبار صادره درباره پیشگویی حوادث آینده بود.

رسول جعفریان در کتاب  «مهدیان دروغین» به صورت زیبا و موجز درباره اوضاع و احوال و نیز شرایط سال‌های پایانی بنی‌امیه و سال‌های آغازین حکومتی عباسیان می‌نویسد:

میراث گرایش به مهدی از اواخر دوره اموی به عصر عباسی رسید و هر‏چه از آن دوره افراطی‌‏های شیعه ــ اعم از علوی و عباسی ــ وجود داشته به صورت پخته ‏تر به این دوره منتقل شد. شرح ماجرا آن‏که یکی از رایج ‏ترین مؤلفه‏‌های باورمهدی‌گرایانه آن است که وقتی ظلم همه جا را بگیرد، مهدی برای رفع آن ظلم و ستم و بر‏کشیدن پرچم عدل قیام می‌‏کند. «فَیَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»؛ اگر دولت امویان را به عنوان دولت ستمگری بشناسیم که سالها، بلکه چندین دهه بود که مسلمانان در آرزوی نابودیش بودند، یکی از بهترین ابزارها برای رهایی از آن، آن‏ هم زمانی ‏که در اوج قدرت بود، وعده ظهور مهدی بود.

بالاترین دوره ستم در تاریخ صدر اسلام، همین دوره اموی است و بنابر‏این، بیشترین زمینه برای ظهور مهدی را در اذهان مردم، همین دوره است. از این رو از وقتی ‏که در حوالی سال 116 هجری قیام‏‌های ضد اموی در خراسان پای می‏‌گیرد، یک‏سره ندای مهدویت به چشم می‏‌خورد؛ نمونه آن، ادعای "حارث بن سریج" یکی از رهبران شورشی است که خود را صاحب و فرمانده رایات سود (پرچم‌های سیاه) می‏‌دانست: «و کان الحارث یظهر انه صاحب الرایات السود، فأرسل الیه نصر: ان کنت کما تزعم، و إنکم تَهدَمون سور دمشق»(ابن خلدون، 1408/1363.ج2: 188) جدای از این‏که این ادعاهای مشابه راست باشد با نا‏راست، حجم بالای نقل‌‏هایی که در‏باره ظهور رایات سود نقل شده است، نشان می‏‌دهد نوعی فضای مهدی‌گرایانه برای نجات مردم از دست امویان نقل شده است.

نقل‌هایی که مؤلف کتاب الفتن در باب«فی خروج بنی عباس» آورده همه‏‌گی نشانگر آن است که خروج رایات سود، نقل‏‌هایی است از قول بزرگان صدر اسلام، که برای توجیه دولت عباسی ساخته شده است. مهم این است که ادعاهای مهدویت در این دوره، نشأت گرفته از این فضا بود. این ادعاها عمدتاً از سوی عباسیان بود. آنان خود را مصداق مهدی می‏‌دانستند ... القابی چون سفاح، منصور، مهدی، هادی و رشید از جمله القابی است که نشان از نوعی باور مهدویت و هدایت و رشد و خونریزی مهدیانه به قصد نابودی ظلم و ستم است». (جعفریان، 1391: 64)

از این جهت مهم‌ترین فتنه‌ عصر امام صادق علیه‌السلام فتنه مدعیان دروغین بود؛ مؤید این تحلیل آنکه امام صادق علیه‌السلام در توضیح انتهای آیه46 سوره ابراهیم(ع): «إِنْ کانَ مَکْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبالُ؛ مکرشان با خداست، هر چند از مکرشان کوه‌ها از جای کنده می‌‏شد.‏» فرمود «از مکر بنی العباس درباره قائم قلوب مردم از جا کنده شود؛ و إِنْ کانَ مکر بنی العباس بالقائم لِتَزُولَ مِنْهُ قلوب‏ الرجال» (تفسیر نورالثقلین، ج2، ص553؛ تفسیر البرهان، ج3، ص316)

دعای ندبه در فضایی از مدعیان دروغین مهدویت صادر شد

در چنین فضایی امام صادق(ع) به تقابل فکری و عملی با این جریانات پرداختند؛ به این صورت که نسبت به مدعیان مهدویت اظهار برائت کرده و آنها را به شیعیان معرفی می‌کردند و پیروان خویش را از همراهی با آنان باز می‌داشتند. در جنبه معرفتی نیز آن حضرت در روایات متعددی مهدی را از نسل خود و امام حسین(ع) ــ نه بنی‌العباس ــ معرفی می‌کردند. همچنین در قالب ادعیه و مناجات به معرفی مهدی حقیقی می‌پرداختند؛ صدور دعای ندبه از سوی آن حضرت در چنین فضایی صورت گرفت؛ مثلاً در بخشی از این دعا می‌فرماید «أَیْنَ ابْنُ النَّبِیِّ الْمُصْطَفَى وَ ابْنُ عَلِیٍّ الْمُرْتَضَى وَ ابْنُ خَدِیجَةَ الْغَرَّاءِ وَ ابْنُ فَاطِمَةَ الْکُبْرَى». امام صادق در این فراز از دعا، حضرت مهدی را از سلاله پاک پیامبر(ص) معرفی می‎کنند تا برای همگان آشکار شود ایشان از نسل امیرالمؤمنین علیه‌السلام است.

یا در فراز دیگری از این دعا می‎فرماید «عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أَرَى الْخَلْقَ وَ لا تُرَى وَ لا أَسْمَعَ [أَسْمَعُ ] لَکَ حَسِیسا وَ لا نَجْوَى عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ تُحِیطَ بِکَ دُونِیَ [لا تُحِیطَ بِی دُونَکَ ] الْبَلْوَى وَ لا یَنَالَکَ مِنِّی ضَجِیجٌ وَ لا شَکْوَى بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ مُغَیَّبٍ لَمْ یَخْلُ مِنَّا»؛ بر (من سخت است که مردم را مى بینم، ولى تو دیده نمى شوى، و از تو نمى شنوم صداى محسوسى و نه راز و نیازى، بر من سخت است که تو را بدون من گرفتارى فرا گیرد، و از من به تو فریاد و شکایتى نرسد، جانم فدایت، تو پنهان شده‌اى هستی که از میان ما بیرون نیستى)

با توجه به مفاد این حدیث به سه نکته پی می‎بریم:
اول اینکه امام صادق دورانی را به عنوان دوران غیبت معرفی می‎کنند که هنوز فرانرسیده است
دوم اینکه شوق حضورشان در کنار امام زمان(عج) را نشان می‎دهند
سوم اینکه شعیان را در مواجهه با فتنه واقفیه انذار می‎دهند، زیرا واقفیه بر فرزند بزرگوار ایشان یعنی امام موسی کاظم(ع) وقوف کردند چرا که اعتقاد داشتند  ایشان زنده و از نظرها غایب است.

انتهای‌پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط