منتظر نسخه جدیدی در سینما و تلویزیون به نام «محمد(ص)» هستیم
"اسوه بودن" پیامبر اسلام گم شده و باید مجموعه یا نسخه سینمایی از پیامبر اسلام ساخته شود و پیامبر اسلام را "اسوه" معرفی کند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، یک بار «محمد رسولالله(ص)» از دریچه دوربین مصطفی عقاد و یک بار هم با نگاه مجید مجیدی به مرحله ساخت و تولید رسید یکی نوستالژی به بار آورد و دیگری هنوز تازه تازه است؛ شب گذشته برای اولین بار از شبکه یک سیما روی آنتن رفت؛ این نکته به ذهن میرسد که چرا نباید این مسیر ساخت و توسعه ارزشهای دینی دستمایه کارهای دیگر قرار نمیگیرند؛ چقدر ملودرامها و سوژههای اجتماعی تکراری و چقدر طنزهای بیراهه! واقعاً نسل جدید به اندیشهها و معارف ناب اسلام نیازمند است.
در شبکه افق شاهد فیلم "الرساله" مصطفی عقاد بودیم که در ایران با نام "محمد" شناخته میشود تنها اثر تاریخی درباره پیامبر اسلام در سینمای جهان است که بسیار مورد توجه واقع شد و کماکان هم با طراوت و تازگی دیده میشود. اما فیلم مجیدی از محاصره مسلمانان در شعب ابیطالب آغاز میشود و به نمایش صحنههای وفات مادر رسولاکرم(ص) و پرداختی به دوران خردسالی ایشان بسنده میکند اما حرفهای گفتنی و تأثیرگذار بسیاری برای جوامع انسانی و انسانهای پاکسرشت که با روح تشنه خود پذیرای مفهوم وسیعی از زندگی هستند، دارد.
در این میان مدعیان حقوقبشر همان استعارههای جعلی هستند که از هیچ تلاش و کوششی در جهت مخدوش کردن چهره محبوب و محبتورز حضرت رحمتللعالمین در جهان، دریغ ندارند. مجید مجیدی کارگردان فیلم "محمد رسولالله(ص)" به خبرنگار خبرگزاری تسنیمگفته بود که این فیلم رسالتی برعهده دارد تا چهره خشن و زشتی که استکبار و صهیونیست برعلیه پیامبر در دنیا ساخته را با خلق صحنههای زیبا، در میدان نبرد فرهنگی تغییر دهد و از دریچه رحمانیت و رحمتللعالمین ایشان که قطرهای از اقیانوس رحمانیت پبامبر به شمار میرود، تجلی یابد.
این فیلم سینمایی در فازهای بعد ادامه پیدا کند و سازمان سینمایی، صداوسیما و مسئولین مربوطه باید به کمک فیلمسازان خوش ایده دینی و مذهبی بروند و از قدیمیهای این عرصه هم حمایت کنند تا بخشهای سینمایی و تلویزیونی دینی و مذهبی تقویت شوند؛ به میدان بیایند و فیلمنامههای نوشته شده و آمادهای درباره زندگی پیامبر اسلام، حضرت موسی(ع)، ملک سلیمان و ... ساخته و روی پرده نقرهای و در قاب جعبه جادو قرار بگیرند.
دنیا به اندیشهها و معارف پیامبر مهربانیها نیاز دارد؛ در شرایطی که دنیا با پدیده شومی همچون تروریسم درگیر است و از طرفی رسانه غرب با توانمندی که دارد تروریسم را با استعاره اسلام به دنیا معرفی میکند باید زندگی پیامبر اسلام را بسازیم؛ چه تلویزیونی و چه سینمایی! باید این تصویر غلط از اسلام با این جلوههای بصری سینمایی و تلویزیونی، اصلاح شود.
ساخت مجموعهها و یا فیلمهای بلند سینمایی در بین تودههای مردم و همچنین برای معرفی آن حضرت به پیروان سایر ادیان و یا غیرمسلمانان بسیار موثر است؛ چرا که ثابت شده تأثیرگذاری و بُرد بالای سینما و فیلمهای تلویزیونی چگونه میتواند افکار و نگاهها را تحت تأثیر خود قرار بدهد.
مصطفی عقاد در آن دوره فیلم جالب و زیبایی را در ارتباط با رسالت پیامبر اکرم(ص) ساخت اگرچه ایرادات زیادی به این فیلم وجود داشت مثل حذف دلاوریها و نقش بسیار بزرگ و بیبدیل امیرالمومنین(ع) در حفظ اسلام و مقابله با تعرضهای دشمنان در این فیلم نادیده گرفته شده بود. یا فتنههای یهود، دشمنیها و بغض شدید یهود کاملاً حذف شده بود؛ گویی معضل و مشکلی به نام یهود در زمان رسالت پیامبر نبوده است.
البته طبیعی است چون هالیوود این فیلم را پشتیبانی کرده بود و آنجا دست یهود و صهیونیست بوده اما آن مقدار هم ساخته شده بسیار تأثیرگذار بود و نگاهها را به اسلام و پیامهای بزرگ رسول خدا(ص) برای سعادت به خود معطوف میکرد. کاری هم که مجیدی انجام داد کار ارزشمندی است منتها این بخش اول آن چیزی است که باید ساخته شود. زیرا به کودکی رسول خدا پرداخته بود که به نظر بنده در عین اینکه کار خوب و ارزشمندی را به رخ جهانیان کشید.
تلویزیون میتواند بیش از همه سوژههای دینی به تبلیغ اندیشهها و معارف پیامبر اسلام بپردازد؛ چرا که تلویزیون در دسترستر است و بسیاری از مردم سینما نمیروند یا در روستاها و شهرهای کوچک سینمایی وجود ندارد حداقل در کشور خودمان هنوز به این خوداتکایی فرهنگی دست پیدا نکردهایم. لذا بُرد تلویزیون و مخاطبان تلویزیون بسیار فراگیرتر است و مجموعههایی در ارتباط با اولیای دین ما "امام علی(ع)" یا "مختارنامه" ساخته شد بسیار مخاطب داشتند قطعاً در قالب فیلم سینمایی قرار میگرفت یک چنین مخاطبان گسترده چند ده میلیونی را نداشت. البته ناگفته نماند که بسته به نوع نگاه و کار آن کارگردان هم دارد.
واقعاً اگر کارهای دینی و مذهبی ما با کیفیت و زیبایی پرداختی و هنری خاصی در تلویزیون کار شوند بسیار موثر خواهند بود و در عرصه جهانی هم موفق بودند؛ همانطور که سریالهای یوسف پیامبر، مریم مقدس، مختارنامه و... این اتفاق برایشان افتاد.
باید در عرصه ساخت فیلمهایی مثل زندگی پیامبر اسلام به توصیههای پژوهشی و تاریخی توجه داشته باشیم؛ همان نکتهای که محمدرضا سنگری پژوهشگر تاریخ اسلام به خبرنگار خبرگزاری تسنیمگفته بود: کاری که در ایران درباره پیامبر اسلام ساخته شد با یک کاستی جدی مواجه است؛ چرا که بیشتر براساس یک طرح ذهنی مسیحانهای تهیه شده است و بحث باورپذیری بعد "اسوه بودن" پیامبر اسلام در این کار گم شده است. در صورتیکه قرآن کریم، پیامبر اسلام را "اسوه" معرفی میکند. زیرا پیامبر مهربانیها برای جهانیان سرمشق و الگوی زندگی کردن است. به عبارتی برای زیستن ما او را نباید فراانسان بدانیم بلکه دانستن "اسوه" درست است.
او اعتقاد دارد چرا "مجیدی" به اسوه بودن پیامبر توجه نکرد؟ بایستی به این بعد تکیه کنیم اما اینها محصول افراط و تفریطهایی است که همواره درباره نشان دادن شخصیت پیامبر و اقسام دینیمان داشتهایم.
سنگری همچنین به فیلمسازان صاحب ذوق و ایده این توصیه را کرد: اگر به پیامبر اسلام از زاویه قرآن کریم بپردازیم، "اسوه بودن" پیامبر اسلام به رخ کشیده میشود. در واقع نه "اسطوره" از پیامبر بسازیم نه پیامبر را فرو بکشیم بلکه امروز جامعه ما نیازمند تماشای "اسوه بودن" پیامبر است. چرا که اسطوره به معنای فراانسان است و فروکشیدن هم وهن در شخصیت به شمار میرود. اما وقتی جامعه را با معنای "اسوه بودن" آشنا کنیم حتماً به مفهوم انسان فراتر نه فراانسان میرسند. زیرا انسان فراتر یعنی کسی میتواند به او نزدیک شود و زندگیاش را الگوی خود قرار دهد. این وجه پیامبر باید در فضای ادبیات داستانی، تجسمی و نمایشیمان هرچه بیشتر نمایان شود تا جهانیان با این چهره پیامبر آشنا بیشتر آشنا شوند.
ما پرسش جدی دیگری، برایمان در این نوع مباحث پیش میآید؛ چرا برای پیامبر گرامی اسلام(ص)، مجموعهای نساختهایم؟ و بهجز اثر مجید مجیدی در مدیوم سینمایی، ما در عرصه تلویزیون هیچ در چنته نداشتهایم؟ باید پرسید تلاش تلویزیون برای ورود نگاهی - که مختص خودمان باشد – به زندگی پیامبر اسلام(ص) چرا تاکنون رخ نداده است؟
ما اکنون از سریال سلمان فارسی داود میرباقری خبر میشنویم، اما از پیامبر اسلام نه! برای این موضوع باید علت را در چه دید؟
در فقدان بودجه، نداشتن نویسنده متبحر، اختلاف نظر در مدیریتهای متغیر در سیمایمان، در چه و چه؟ نکته اصلی این است که ما باید در عین مراعات وحدت میان فرق اسلامی، بتوانیم نگاه خودمان را به روایات و مباحث مندرج در زندگی و سیره پیامبر اسلام(ص) برداشت کنیم و تصویر خودمان را بسازیم.
فقدان سریال در حوزه شخصیتهای دینیمان در دنیای تصویرسازی و ایدهیابی غالب غربی و آکنده از نوعی لائیسم، فقط به موضوع توسعه اندیشه شیعی و فراتر از آن، یافتن نقاط صحیح مورد توافق همه فرق اسلامی از زندگی پیامبر(ص) در دنیای امروز آسیب میزند؛ به این نکته باید دقت بیشتر کرد.
انتهای پیام/