خط ونشان اروپای مفلوک

اتحادیه اروپا و سه کشور اروپایی از تصمیم ایران برای آغاز گام چهارم واز سرگیری فعالیت‌های غنی سازی در تأسیسات فردو شدیدا ابراز نگرانی کرده و از تهران خواستند مفاد برجام را رعایت کند یا علیه آن اقدام می‌کنند.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، عباس حاجی نجاری طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت : اتحادیه اروپا و سه کشور اروپایی از تصمیم ایران برای آغاز گام چهارم واز سرگیری فعالیت‌های غنی سازی در تأسیسات فردو «شدیدا ابراز نگرانی کرده و از تهران خواستند مفاد برجام را رعایت کند یا علیه آن اقدام می‌کنند». اروپایی‌ها در این بیانیه از ایران خواسته‌اند «همه اقداماتی که با برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) ناسازگار است» را به وضعیت سابق بازگرداند. بیانیه مشترک سه کشور اروپایی و اتحادیه اروپا در ادامه با تهدید ایران به استفاده از مکانیسم ماشه، یاد آور می‌شود: «ما آماده‌ایم که همه مکانیسم‌ها در برنامه جامع اقدام مشترک (توافق هسته‌ای)، از جمله مکانیسم حل مسائل مربوط به اجرای تعهدات ایران در برجام را مدنظر قرار دهیم.»


تهدید ایران به استفاده از مکانیسم ماشه از سوی اتحادیه اروپا، در حالی است که اروپا در طول 18 ماهه گذشته وپس از خروج امریکا از برجام نه تنها به هیچ‌یک از تعهدات یازده گانه‌ای که برای ماندن ایران در برجام داده بود عمل نکرده، بلکه حتی قادرنیست بدون اجازه امریکایی‌ها سیستم اینستکس را که خود برای رفع برخی از تحریم‌ها را که به دلیل خروج ترامپ از برجام برمردم ایران تحمیل شده است، عملیاتی کند.


ریشه اصلی نحوه تقابل برخی کشور‌های اروپایی با ایران اگرچه به زیر ساخت‌های فکری و تقابل اندیشه لیبرالیستی با تفکر نظام دینی وخوی سلطه گرانه اروپایی‌ها باز می‌گردد، اما ویژگی‌های اروپایی امروز وضعف وناتوانی آن در مواجهه با مسائل جهانی و تبعیت کورکورانه از برنامه امریکایی‌ها در مواجهه با مسائل منطقه غرب آسیا از جمله ایران، که در گفت‌وگوی مکرون رئیس جمهور فرانسه با هفته نامه انگلیسی اکونومیست به ابعادی از آن اشاره شده است، چرایی افول قدرت اروپا را بیش از پیش آشکار می‌کند. رئیس جمهور فرانسه، که بیش از یک سال است که در داخل با بحران وآشوب‌هایی که موجودیت نظام کنونی ومبانی فکری آن کشور را هدف گرفته مواجه است، اروپای امروز را اینگونه ترسیم می‌کند:


1- از نظر ژئوپلتیک، اروپا در حال محو شدن است. ما در اروپا دچار بحران اقتصادی، اجتماعی، اخلاقی و سیاسی هستیم.

2- امریکا بی‌ثبات است و قابل اعتماد نیست.

3- شکست در سوریه نشان داد بلوک غرب در حال فروپاشی است.

4-مکرون با اشاره به اینکه ناتو دچار مرگ مغزی شده است، نسبت به تداوم سیاست دفاع جمعی ناتو به رهبری امریکا ابراز تردید کرده و می‌گوید اروپایی‌ها نباید بیش از این برای حمایت و دفاع از ناتو صرفا به امریکا متکی باشند.

5- مکرون شرط احیای قدرت اروپا را خلاصی از سلطه امریکا دانسته و تأکید می‌کند زمان آن رسیده که کشور‌های اروپایی در خاورمیانه دیگر خود را شریک کوچک‌تر امریکا ندانند.

بیان احساس حقارت از سلطه امریکا براروپا به مکرون خلاصه نشده و پیش از این نیز دیگر مقامات اروپایی برآن تأکید کرده بودند. چندی پیش وزیر اقتصاد آلمان امکان اروپا برای اتخاذ سیاست‌های متفاوت از امریکا در تحریم ایران را فرصتی برای خروج اروپا از زیر سلطه امریکا دانسته بود. نشریه آلمانی تاگس شاو هم در مطلبی در این زمینه به موضوع اختلاف‌ها بین واشنگتن و بروکسل در بسیاری از مسائل اشاره کرده و می‌نویسد: می‌توان اذعان کرد که دست کم در موضوع ایران این اختلاف‌ها فاحش است. این نشریه همچنین از اروپایی‌ها می‌خواهد با استفاده از این فرصت، استقلال خود را به نمایش گذاشته و از زیر سایه سلطه امریکا خارج شوند.

اگرچه کشور‌های مطرح اروپایی نظیر انگلیس فرانسه، ایتالیا، آلمان و... پیش از جنگ جهانی دوم نماد کشور‌های استعمارگر بودند، اما در جریان این جنگ به دلیل اینکه زیرساخت‌های حیاتی، عمرانی و اقتصادی آنها، تقریباً نابود شد، امریکایی‌ها توانستند جای آن‌ها را بگیرند و با کمک‌های نظامی و اقتصادی که برای بازسازی کشور‌های اروپایی در قالب طرح‌های مارشال و ترومن اجراکردند، عملاً کشور‌های اروپایی را نیز به سلطه خود در آوردند. ترومن، رئیس‌جمهور امریکا در 12 مارس 1947 در لایحه‌ای تحت عنوان بازدارندگی به کنگره گفت: کمک به کشور‌های آزاد به منزله حفظ امنیت ایالت متحده امریکاست، برای تأمین پیشرفت مسالمت‌آمیز ملت‌های آزاد، امریکا ابتکار و مسئولیت بزرگی را در تأسیس سازمان ملل متحد به عهده گرفته است. کمک ما باید به صورت اقتصادی و مالی باشد که برای ایجاد ثبات و تحولات عادی سیاسی ضروری است. طرح مارشال هم با هبه اقتصاد سرمایه‌داری به اروپای غربی نه تنها موجب تسلط اقتصادی امریکا و سلطه دلار بر قاره سبز شد، بلکه امریکا در عوض کمک‌های مالی اجازه ایجاد پایگاه‌های نظامی در اروپا پیدا کرد و عملاً با تسلط اقتصادی و نظامی، اروپا زیر چکمه‌های امریکا قرار گرفت. طرح پیمان آتلانتیک شمالی موسوم به ناتو هم در سال 1949 در واشینگتن به تصویب رسید و با توجه به اینکه 70 درصد بودجه این ارتش توسط امریکا تأمین می‌شود، ناتو تحت سیطره و نفوذ امریکا قرار گرفت. مقر ناتو در بروکسل، مرکز اتحادیه اروپا قرار دارد و سبب شده است امریکا در وسط اروپا، حضور نظامی چشمگیری داشته باشد. امریکا در حال حاضر، 270 پایگاه نظامی در آلمان، 83 پایگاه نظامی در ایتالیا و در اسپانیا، پرتغال، هلند، انگلیس، فرانسه، بلژیک هم حداقل یک پایگاه دارد. بالطبع کشور‌های اروپایی اغلب کشور‌های مستعمره آن‌ها نیز عملاً در بلوک امریکا وزیر سلطه این کشور قرار گرفتند که یکی از مصادیق آن‌ها نظام سلطنتی حاکم بر ایران بود که در جریان کودتای 28 مرداد 1332 از زیر سلطه انگلیس به زیر سلطه امریکا منتقل شد

به دلایل فوق اروپا در حوزه اقتصادی و نظامی و به تبع آن در حوزه سیاسی هم وابسته به امریکاست. اجازه تشکیل ارتش مستقل اروپایی را ندارد و بازی‌های تجاری و اقتصادی امریکا، آن‌ها را به هم می‌ریزد. ارمغان امریکا برای اروپا، اقتصاد سرمایه‌داری است که منجر به شکاف طبقاتی در اروپا و اعتراضات گسترده در قاره سبز و به خصوص تظاهرات جلیقه زرد‌ها در پاریس و به خاک و خون کشیده شدن آن‌ها توسط پلیس فرانسه شده است.

نگاهی به وضعیت کشور‌های مطرح اروپایی نظیر انگلیس که دچار بحران برگزیت شده است و یا فرانسه که با شنبه‌های اعتراضی مواجه است و سایر کشور‌های دیگر نظیر ایتالیاو اسپانیا که درگیر بحران‌های اقتصادی هستند، به درستی روشن می‌کند که اروپای امروز نه تنها حرفی برای گفتن در عرصه معادلات جهانی ندارد بلکه قرار گرفتن در زیر سلطه امریکایی‌ها عملا استقلال در تصمیمات سیاسی و اقتصادی را نیز از آنان سلب کرده که سخنان مکرون مصداق روشنی از آن است و حال این اروپا در مسئله برجام این روز‌ها برای ایران شاخ و شانه می‌کشد و به زعم خود ایران را به استفاده از مکانیزم ماشه تهدید می‌نماید. اگر مراد از استفاده از این مکانیزم تشدید فشار‌های اقتصادی است، اروپایی‌ها با بد عهدی‌های خود در 18 ماه گذشته و همراهی با امریکا در افزایش فشار حداکثری و تحریم اقتصادی ایران چیزی کم نگذاشته‌اند که بخواهند بر آن بیفزایند. اما اگر مراد آن‌ها استفاده از گزینه‌های نظامی است، وقتی که ابر قدرت نظامی امریکا در برابر قدرت نظامی و توان ایستاد گی ایران، ذلیل و ناتوان است و امریکایی‌ها و اروپایی‌ها و سعودی‌ها، اماراتی‌ها با هم در قبال مقاومت انصارالله یمن، ناتوان مانده اند، در مواجهه نظامی با ایران هم حساب اروپایی‌ها نیز روشن است.

اما این سیاست اروپا تنها یک خاصیت دارد و آن هم این است که دولت جمهوری اسلامی ایران را از اروپایی‌ها ناامید می‌کند و این سبب خواهد شد که عملاً کشور از اروپایی‌ها وبه ویژه پیگیری مذاکرات از طریق مکرون قطع امید کرده واین فرصتی برای نظام اسلامی است، چرا که با قطع امید از اروپای مفلوک، دیگر سخن از مذاکره و توجیهات دینی وتاریخی مغلوط آن ضرورتی ندارد وآنگاه است که نگاه‌ها به درون معطوف شده و زمینه استقلال اقتصادی کشور همچون استقلال سیاسی فراهم می‌شود.

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه رسانه‌‌ها