یادداشت| دیدار ظریف و ملابرادر؛ گام صحیح ایران در مسیر صلح افغانستان
وزیر امور خارجه کشورمان و معاون سیاسی گروه طالبان روز گذشته در تهران دیدار کردند؛ دیداری که میتواند قطار صلح افغانستان را در مسیر صحیح خود قرار دهد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، "سهیل شاهین" سخنگوی دفتر سیاسی طالبان شب گذشته در توئیتی اعلام کرد که ملابرادر معاون سیاسی گروه طالبان با محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران در تهران دیدار کرده است.
اعضای دفتر سیاسی طالبان پیش از این چندین مرتبه به ایران سفر کرده و با برخی مقامات سیاسی و امنیتی کشورمان دیدار کرده بودند اما این نخستین بار بود که وزیر امور خارجه کشورمان با اعضا دفتر و معاون سیاسی گروه طالبان دیدار میکرد، دیداری که پیامهای زیادی در دل خود دارد و از جنبهها و زوایای مختلفی میتوان آن را به بحث و بررسی نشست.
نگارنده سعی دارد در این فرصت به بررسی نقش جمهوری اسلامی ایران در روند صلح افغانستان بپردازد.
جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از مهمترین همسایگان افغانستان که دارای مرزی نزدیک به 1000 کیلومتری با این کشور بوده و با افغانستان در یک حوزه تمدنی قرار دارد، بیشک از تحولات افغانستان تاثیرات زیادی میپذیرد چنانچه در طول دهههای گذشته همواره اوضاع و تحولات افغانستان شرایط ویژهای را برای جمهوری اسلامی ایران رقم زده است.
حوادث پس از 11 سپتامبر و حضور آمریکا و دیگر کشورهای عضو ناتو در افغانستان، تحولات این کشور تاثیرگذاری بیشتری بر روی کشورهای همسایه و قدرتهای منطقهای از جمله چین، روسیه و هند از خود نشان داد.
حضور خارجیها و استقرار دولت تقریبا فرومانده و وابسته به غرب در افغانستان پساطالبان باعث شد تا تصمیمسازان و تصمیمگیران پشت پرده عرصه سیاست خارجی افغانستان، بیشتر به دنبال تامین منافع خود و ضربه به منافع رقبا باشند.
کشورهای همسایه افغانستان و قدرتهای منطقهای نیز این حق را برای خود قائل بودند که با رصد دقیق تحولات این کشور تمام تلاش خود را برای تامین منافع خویش به کار بسته تا نقش بازیگر فعال در حوزه افغانستان را بازی کنند.
روسیه، چین، پاکستان، هند، ترکیه و حتی کشورهای حاشیه خلیجفارس تقریبا از سال 2004 شروع به بازیگری و نقشآفرینی فعال در حوزه افغانستان کردند.
با قدرت گرفتن مجدد طالبان در سالهای 2008 به بعد و بعدتر با تبدیل شدن این گروه به تاثیرگذارترین بازیگر صحنه سیاسی و نظامی افغانستان، ایجاد ارتباط با طالبان و نشست و برخاست علنی و پنهانی با این گروه در دستور کار سیاست خارجی کشورهای همسایه و قدرتهای منطقهای قرار گرفت.
افتتاح دفتر سیاسی طالبان در قطر، سفرهای متعدد اعضای دفتر سیاسی طالبان به کشورهای مختلف از جمله امارات، پاکستان، چین و روسیه، عقد قراردادهای اقتصادی میان برخی کشورها با طالبان از جمله روابط آشکار و دهها رابطه غیرآشکار و پنهان با این گروه، همه حاکی از آن است که تمام این کشورها این حق را برای خود قائل هستند تا با ارتباط با طالبان منافع حداکثری خود را تامین کنند.
از سوی دیگر آمریکا که همواره از گفتوگو و مذاکره مستقیم با طالبان پرهیز میکرد در نهایت در اواسط سال 2018 با کنار زدن همه ارزشهای لیبرال خود پای میز مذاکره مستقیم با اعضای دفتر سیاسی این گروه نشست و بعدها به طور ملموس اعلام کرد که تنها منافع خودش برایش اهمیت دارد و اگر این منافع از طریق مذاکره با طالبان به دست آید از ایجاد ارتباط و مذاکره با طالبان بیمی نداشته و آن را به یکی از راهبردهای سیاست خارجی خود در منطقه غرب آسیا بدل خواهد کرد.
بر همین اساس برخی تحلیلگران مسائل سیاست خارجی رفتار ایران در ایجاد ارتباط با طالبان و مذاکره با رهبران این گروه را در چهارچوب تامین منافع ایران ارزیابی کرده و به این ارتباط نگاهی تاکتیکی داشته و دارند که اشتباهی عجیب است.
برخی از این تحلیلگران مساله داعش و استفاده ایران از ابزار طالبان برای مقابله با این گروه تروریستی، برخی موضوع مواد مخدر و برخی موضوع مبارزه طالبان با آمریکا را دلایلی تاکتیکی برای ارتباط ایران و طالبان میدانند. اگر نگاه این تحلیلگران را بپذیریم باید گفت در این صورت اصلا نیازی به ارتباط علنی با گروه طالبان و دعوت از آنها برای سفر چندباره به ایران و در نهایت نشست و گفتوگو با راهبر سیاست خارجی ایران وجود نداشت و راههای زیادی برای تامین تاکتیکی منافع اینچنینی جمهوری اسلامی ایران وجود داشت.
در اینجا با بررسی رفتار همه بازیگران خارجی حوزه افغانستان باید به جرات گفت این تنها جمهوری اسلامی ایران است که در برخورد سیاست خارجی خود با افغانستان مانند همه کشورهای دیگر، تنها دیدگاه منفعت محور نداشته و در تصمیمات و اقدامات خود قطعا منافع اصیل ملتها را در نظر میگیرد.
مواضع مقامات ارشد جمهوری اسلامی در مورد روند صلح در افغانستان را میتوان در سه محور اساسی جمعبندی کرد:
1- مخالفت با ادامه حضور نیروهای نظامی خارجی در افغانستان و تاکید بر پایان حضور آنها
2- حمایت از آغاز مذاکرات به رهبری خود افغانها
3- سپردن حق تعیین سرنوشت به مردم افغانستان در فضای بدون دخالت خارجی
بررسی این سه محور نشان از هوشمندی جمهوری اسلامی ایران در تعیین راهبرد خود برای آینده افغانستان است. به واقع راهبرد جمهوری اسلامی ایران برای آینده افغانستان حاکی از آن است که تهران منافع خویش را در گرو تامین منافع ملت افغانستان میبیند و در صورتی منافع تهران تامین میشود که نخست ملت افغانستان به مناقع حداکثری خود رسیده باشند. در واقع جمهوری اسلامی ایران این پیام را روشن بیان میکند که منافع دو ملت ایران و افغانستان در هم تنیده است.
حال ایجاد ارتباط با طالبان و گفتوگوی مکرر با این گروه از سوی جمهوری اسلامی ایران را بر همین مبنا میشود بررسی کرد.
جمهوری اسلامی ایران این موضوع را پذیرفته است که طالبان بخشی جداییناپدیر از آینده سیاسی افغانستان هستند و باید در آینده این کشور نقش داشته باشند.
ارتباط ایران با این گروه میتواند روند مذاکرات صلح به رهبری افغانها را تسهیل کرده و راه را برای سپردن آینده افغانستان به مردم این کشور هموار کند.
دیدار وزیر امور خارجه کشورمان با ملابرادر معاون سیاسی گروه طالبان نیز معنایش ایستادگی جمهوری اسلامی ایران بر راهبردهای سهگانه خود در قبال آینده افغانستان و حمایت جدی و همهجانبه از روند صلح بدون دخالت خارجیهاست.
بیشک ایران گامی صحیح در مسیر صلح افغانستان برداشته که مورد تحسین و حمایت ملت افغانستان قرار خواهد گرفت.
نویسنده: سیدحسام رضوی، کارشناس مسائل افغانستان
انتهای پیام/.