یادداشت| آکپارتی و ورشکستگی فعالیت سیاسی کردها-۲ و پایانی
حکومت ترکیه گزینه سختی بر روی میز فعالان سیاسی کُرد گذاشته و ادامه فعالیت قانونی آنها را٬ مشروط را به قطع ارتباط با پ.ک.ک٬ کرده است.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم٬ در بخش نخست این یادداشت٬ به این موضوع اشاره شد که تصمیمات و خطاهای بزرگ سران پ.ک.ک٬ موجب آن شد که با تکرار تجربه جنگهای خیابانی کوبانی در شهرهای ترکیه و تلاش برای ایجاد خودگردانیهای دوفاکتو٬ مذاکرات صلح متوقف شود.
ادامه آن روند موجب زندانی شدن بسیاری از نمایندگان حزب دموکراتیک خلقها و تضعیف این حزب در مجلس شد و علاوه بر این٬ اخراج و زندانی شدن شهرداران کُرد نیز کاری کرده که فعالیت سیاسی حقوقی و قانونی برای کردها در ترکیه٬ دشوار شود.
تصور غلط از حمایت آمریکا و اروپا
سران پ.ک.ک با کشاندن جنگ به شمال سوریه٬ کردهای آن کشور را نیز در موقعیت دشواری قرار دادند. آنان بر روی حمایتهای آمریکا و اتحادیه اروپا حساب ویژهای باز کردند و از این واقعیت غافل بودند که آمریکا و اروپا٬ ارتباط با یک کشور مهم و تاثیرگذار عضو ناتو را به خاطر همکاری زودگذر و موقت با کردها رها نمیکنند.
تصور کلی سران پ.ک.ک این بود که سفر برخی سناتورهای آمریکایی و سیاستمداران اروپایی به کوبانی و دیگر مناطق کردنشین شمال سوریه٬ دعوت برخی سران کردهای سوری و افرادی همچون دمیرتاش به پارلمان اروپا و محافل سیاسی آمریکا و همکاری در حوزه مبارزه با ترور و امکان مهار و کنترل ترکیه٬ فضایی به وجود میآورد که در آن بتوانند نه تنها در ساختار آتی سوریه٬ بلکه در مذاکره با اردوغان نیز حرف خود را بر کرسی بنشانند.
اما نه تنها در ماجرای دو عملیات موسوم به سپر فرات و شاخه زیتون٬ بلکه در ماجرای عملیات موسوم به چشمه صلح نیز٬ دیدیم که آمریکا و اروپا٬ هیچ اقدام خاصی در برابر ترکیه انجام ندادند و ترکیه به راحتی به خواستههایش رسید و به خاطر اشتباهات سران پ.ک.ک٬ توانست نه تنها سربازان خود٬ بلکه یکصد هزار مخالف سوری ضد اسد را نیز در شمال سوریه مستقر کند.
جنگ بیامان و همزمان در چند جبهه متفاوت
دولت برآمده از حزب عدالت و توسعه٬ علاوه بر حمله به شمال سوریه٬ در چند جبهه دیگر نیز٬ با تمام قوا جدال با پ.ک.ک را به شکل بیوقفه ادامه داده است:
1.با حملات هوایی بیوقفه به مواضع پ.ک.ک در مناطق مختلف اقلیم کردستان عراق٬ تلفات فراوانی بر دست این گروه گذاشته است.
2.با استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین و رصد اطلاعات هوایی و زمینی٬ در اقلیم کردستان عراق و همچنین در داخل ترکیه٬ چندین فرمانده رده بالای پ.ک.ک را از میان برداشته است.
3.با استفاده از روستاییان و دیگر نیروهای بومی و اتخاذ تدابیر سختگیرانه مرزی٬ کاری کرده که میزان الحاق و عضویت نیروهای جدید به پ.ک.ک به کمتر از یک پنجم کاهش پیدا کند و پ.ک.ک در مسیر کاهش شدید آمار نفرات شاخه نظامی قرار بگیرد.
4.در مذاکرات آستانه و دیگر مذاکرات بینالمللی و از جمله در جریان فعالیت کمیته تدوین قانون اساسی سوریه٬ کاری کرده که فضا برای حضور اعضای پ.ک.ک وجود نداشته باشد.
5.در چندین کشور اروپایی٬ فضا را برای فعالیت مالی و سازمانی پ.ک.ک دشوارتر کرده است.
6.صدها تن از جوانان هوادار شاخههای شهری پ.ک.ک را دستگیر و روانه زندان کرده است.
7.فضای رسانهای و اجتماعی و افکار عمومی کشور را علیه نمایندگان و سیاستمداران حزب دموکراتیک خلقها تهییج کرده و حالا هیچ رسانهای جرات ندارد به نشر و بیان دیدگاههای سیاستمداران کُرد وابسته به پ.ک.ک بپردازد.
به طور اجمالی در توصیف فضای فعلی ترکیه میتوان گفت٬ حالا شرایطی به وجود آمده که دولت برآمده از حزب عدالت و توسعه٬ زیر بار توجه به خواستههای قانونی کردها نمیرود و گونهای خطرناک از دوقطبی علیه کردها شکل گرفته که میتواند پیامدهای تلخی برای هر دو سو٬ به دنبال بیاورد.
آیا دولت٬ کاملاً بی تقصیر است؟
در جریان مذاکرات صلح بین ترکیه و پ.ک.ک که از سال 2013 میلادی آغاز شد٬ گامهای حقوقی و سیاسی نسبتاً خوبی برای حل معضلات کردها برداشته شد و این امید شکل گرفت که جنگ و درگیری پایانمدت٬ برای همیشه خاتمه پیدا کند. اما چنین نشد.
چرا؟ آیا در این میان فقط سران پ.ک.ک مقصر بودند و به خاطر قدرت گرفتن در شمال سوریه٬ دچار غرور و حرص امتیازخواهی تمامیتخواهانه شدند؟ خیر. قطعاً چنین نیست. بدون تردید اقدام پ.ک.ک در مورد آغاز درگیری در شهرهای کردنشین و انجام حملات موسوم به جنگ خندق و کشتن دو مامور پلیس در منزل به اتهام همکاری با داعش٬ اقدامات غلط و خطرناکی بودند که هزینههای سنگینی بر دست کردها گذاشت.
اما واقعیت این است که در این میان دولت ترکیه نیز بیتقصیر نبود و مرتکب چنین خطاهایی شد:
1.دولت٬ در روند حقوقی پاسخگویی به مطالبات کردها٬ رویه تعلل و وقتکشی را پیش گرفت و به عنوان مثال٬ حاضر نشد به شکل جسورانه و شفاف٬ تغییراتی در متن قانون اساسی داده و بند «تمام شهروندان ترکیه ترک هستند» را اصلاح کند.
2.با آن که افرادی همچون هاکان فیدان رئیس سرویس اطلاعاتی میت٬ بشیر آتالای معاون نخست وزیر و یالچین آکدوغان از چهرههای مهم حزب عدالت و توسعه٬ عملاً نمایندگان اردوغان در مذاکره با کردها به شمار میآمدند٬ اما اردوغان اختیارات چندانی به آنها نداد و اجازه نداد این گروه٬ گام عینی و واقعی بردارد.
3.استراتژی مدون و دقیقی بر اساس تقویم و زمانبندی گام به گام٬ شکل نگرفت.
4.برخی از جوانب حل مساله کردها٬ از سوی اردوغان و رفقای او٬ همچون ابزار و آلت عمل کار حزبی و سیاسی مورد سوء استفاده قرار گرفت و دولت به دنبال آن بود که بخش بیشتری از آراء جمعیت کردها را به سوی خود جلب کند.
5.اردوغان٬ نخواست یا نتوانست تیم قدرتمندی از سیاستمداران کُرد عضو حزب عدالت و توسعه یا نزدیک به آن حزب را برای تقویت روند مذاکره تشکیل دهد و به کار بگیرد.
6.اردوغان از برخی تهدیدات و مخالفتهای دولت باغچلی و دیگر ملی گرایان ترک دچار ترس و هراس شد و حاضر نشد برای حل معضل کردها با جسارت تمام٬ بر صحنه حضور پیدا کند.
ویژگیهای مسیر پیشرو
در هر صورت حالا در ترکیه شاهد این هستیم که عملاً کردها در حوزه فعالیت سیاسی و قانونی٬ با نوعی از نخوت و ورشکستگی روبرو شدهاند و اندک اندک٬ یک یک خاکریزها را از دست میدهند. در مقابل٬ حکومت ترکیه گزینه سختی بر روی میز فعالان سیاسی کُرد گذاشته و ادامه فعالیت قانونی آنها را٬ مشروط را به قطع ارتباط با پ.ک.ک٬ کرده است.
گزینه قطع ارتباط کامل با پ.ک.ک٬ دست کم در کوتاهمدت٬ انتظاری واقعبینانه نیست. چرا که سیاستمدارانی مانند صلاح الدین دمیرتاش و دیگران٬ در برابر سران پ.ک.ک در کوهستان قندیل٬ قدرت و امکانات چندانی در اختیار ندارند و سیاستمداران قدرتمند و محبوبی همچون لیلا زانا٬ احمد ترک٬ عثمان بایدمیر و چندین چهره دیگر٬ به خاطر مشی مستقل خود٬ به راحتی کنار نهاده شدند و حزب دموکراتیک خلقها به دست چپهای ترک افتاد.
اما هنوز هم٬ سیاستمداران کُرد٬ میتوانند با تغییر ادبیات سیاسی خود٬ تلاش برای برقراری مجدد ارتباط با حزب حاکم٬ استفاده از ظرفیت میانجیها٬ دوری و پرهیز از بهکارگیری ادبیات تند و پرخاشگرانه و تلاش برای کسب اعتماد مردم ترکیه٬ شانس و مجال دیگری برای بازگشت به صحنه سیاسی به دست بیاورند.
محمد علی دستمالی کارشناس مسائل سیاسی ترکیه
انتهای پیام/