"پس از باران" و "روزی روزگاری" چرا نوستالژی شد؟/ پاک‌نیت: صداوسیما فرصتی به آدم‌ها نمی‌دهد+ فیلم

محمود پاک‌نیت اعتقاد دارد که تلویزیون برای پرکردن آنتن خودش، روش بدی را پیش گرفته و به آدم‌ها فرصت نمی‌دهد تا بهترین‌هایشان را به رخ بکشند؛ در واقع فقط می‌سازند تا آنتن خالی نماند. تلویزیون نباید نوستالژی‌سازی را فراموش کند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کارش را از تئاتر شروع کرد و در 52 نمایش روی صحنه رفت. از سال 67 وارد سینما و تلویزیون شد و با مجموعه "روزی روزگاری" شناخته‌تر شد. البته محبوبیت "محمود پاک‌نیت" با مجموعه‌های "پدر سالار" و "پس از باران" روی دیگری به خود گرفت. او در سریال "یوسف پیامبر" نقش یعقوب پیامبر را ایفا کرد و در کارنامه‌اش به آثار متنوع دیگری می‌رسیم. این روزها در نقش داود سریال "حکایت‌های کمال" در قاب سیما دیده می‌شود و مشغول بازی در "جشن سربرون" مجتبی راعی است که یکی از کارهای الف ویژه تلویزیون به حساب می‌آید.

محمود پاک‌نیت بازیگر نقش فتح‌الله‌خان یکی از نقش‌های محوری سریال "جشن سربرون" را ایفا می‌کند. او در جریان گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری تسنیم به این نکته اشاره کرد که بسیار علاقه‌مند ایفای نقش در کارهای تاریخی است. درباره نقشش در "جشن سربرون" گفت: فتح‌الله‌خان، شخصیت جاه‌طلبی است که همراه با حاکم فارس مسیر قصه را پیش می‌برد و البته در بخشی از قصه، مخاطب شاهد رفتار درست او خواهد بود تا وجوه مختلف این شخصیت را بشناسد.

پاک‌نیت درباره اینکه چرا سریال‌هایی مثل "روزی روزگاری" را هنوز مردم دوست دارند و "پس از باران" را در هر تکرار مجدد با نهایت تازگی و طراوت می‌بینند صحبت کرد و به مشکلات امروز تلویزیون و سریال‌سازی‌اش اشاره کرد که در ادامه می‌خوانید:

*بگذارید ابتدا از نقش‌تان در سریال "حکایت‌های کمال" بپرسم که گونه‌ای داود در معرض طنز قرار گرفته است...

من بازیگرم و هر نقشی به من پیشنهاد شود با علم و هنر شخصیت‌پردازی سعی می‌کنم از پس آن نقش برآیم. و اگر کسی نتواند نقش‌های متفاوت، بازی کند در واقع بازیگر نیست. بازیگر باید روانشناسی بداند و وقتی "حکایت‌های کمال" به من پیشنهاد شد پذیرفتم چون مرا به دوران‌ها و زمانه‌های قدیم می‌برد که همیشه از منش و آیینه رفتاری‌شان لذت برده‌ام. آن خانه‌های دلواز و حوض و بازارچه‌های قدیمی که امروز درگیر این آپارتمان‌نشینی‌ شده‌ایم.

وقتی قصه را خواندم مرا به دوران بچگی‌ام برد آن زیر بازارچه‌ها، زغال‌فروشی‌ها و پشمک‌‌فروشی‌هایی که در بازار بودند. یعنی تمام چیزهایی که در دوران طفولیت خودم دیده بودم و الان متأسفانه به علت آپارتمان‌نشینی این اتفاق نمی‌افتد. من طنز بازی کرده بودم؛ "مرد عوضی" یا همان "روزی روزگاری" هر دو طنز بودند و حتی "پشت کوه‌های بلند" امرالله احمدجو هم نوعی طنز است. شخصیت داود هم شمّه دیگری از طنز را به رخ می‌کشد که با راهنمایی‌های کارگردان سعی کردم داود سریال "حکایت‌های کمال" همان کاراکتری شود که در داستانش وجود دارد.

*شما در بسیاری از سریال‌های نوستالژی و ماندگار تلویزیون و فیلم‌های سینمایی ایفای نقش کردید؛ نمی‌توانیم "شب دهم" و "پس از باران" شما را فراموش کنیم. اما شاید این عجله و شتاب‌زده کار کردن و رساندن به آنتن دلیلش چاه ویلی باشد که هر شب باید برای تلویزیون سریالی را آماده کند و مخاطب ناگزیر است یک سریال را انتخاب کند یا حداکثر دو سریال و مطمئنا کمتر بیننده‌ای را سراغ خواهیم داشت که هر سه را با هم ببیند و بیننده پروپاقرصش باشد. الان قدرت تحلیل و تأمل بر سریال را از مخاطب گرفته‌اند نظر شما چیست؟

شاید این یکی از دلایلش این است که زمان به سرعت می‌گذرد و هر لحظه سیاست و روشی را می‌طلبد. الان در زمانی قرار داریم که انتظار واقعاً جایز نیست؛ من خودم زمانی این نظر را داشتم که سریال هفته‌ای یک شب پخش شود و فرصت بیشتری داشته باشیم روی آن سریال و قسمت‌های آینده‌اش فکر کنیم و شخصیت‌ها را در ذهن‌مان تحلیل کنیم. تا اینکه بخواهیم بلافاصله فردا شب قسمت بعدی را ببینیم اما الان در دوره‌ای قرار داریم که زمان خیلی ارزشمند است از نظر من هیچ مشکلی هم به وجود نمی‌آید چون الان من می‌دانم شبکه سه که ساعت 20:45 دقیقه کارش را شروع می‌کند، شبکه دو 21:30 و شبکه یک هم 22:15؛ به این ترتیب برنامه‌ریزی شده است و هر مخاطبی که علاقه‌مند سریال هر شبکه سیما است به سراغش می‌رود. در عین حال که من خودم هم تحمل ندارم اگر کار خوبی باشد یک هفته منتظرش بمانم.

*اینکه شما می‌فرمایید نمی‌توانید منتظر قسمت بعدی بمانید تعدد ساخت سریال را با قسمت‌های کوتاه پدید می‌آورد و گلایه بسیاری از سازندگان است که باید شتاب‌زده و غیر دقیق سریال را به آنتن برسانند.

من هم گلایه دارم و گفته‌ام تلویزیون روش بدی را در دستور کارش قرار داده که اگر می‌خواهد برای دهه محرم کار کند یک ماه مانده به فکر می‌افتد و متن می‌گیرد و به سراغ هنرمندان و سازندگان می‌رود. این کارها آنقدر در هم خرد و تنیده می‌شوند که اصلاً نمی‌دانند می‌خواهند چکار کنند؛ فقط می‌سازند تا آنتن خالی نماند. برخی می‌گویند این کار را دانسته انجام می‌دهند تا کمتر بودجه صرف شود اما زمان‌بندی ضعیف و عجله‌ای، کیفیت کار را پایین می‌آورد.

روش تلویزیون اشتباه است و مخاطب به دنبال کیفیت می‌رود؛ و این کیفیت را در شبکه‌های ماهواره‌ای، شبکه‌های مجازی و رسانه‌ای جستجو می‌کند. همه هم می‌دانیم دلیل افت یا اقبال مخاطب حتماً کیفیت است اما باز هم شتاب‌زده کار می‌کنیم. اگر هنوز مردم "پس از باران" را به یاد می‌آورند چون هفت ماه و با سعه صدر کار کردیم؛ "روزی روزگاری" را 6 ماه کار کردیم و 17 قسمت بود. یعنی همه‌چیز حساب شده جلو می‌رفت اما هنوز که هنوز است مردم "روزی روزگاری" را می‌بینند. تلویزیون نباید نوستالژی‌سازی و ماندگار شدن آثارش را فراموش کند؛ این ویژگی و شاخصه مهمی است.

نویسنده وقت گذاشت و کارگردان می‌دانست از چه گویش و لهجه و لوکیشن‌هایی باید استفاده کند؛ به بازیگرانش هم مهلت می‌داد بهترین شخصیت‌پردازی و اصول هنری خودشان را به رخ بکشند. امروز کمتر شخصیت‌پردازی در سریال‌هایمان داریم و کارها با تعمق و تفکر جلو می‌رود به همین خاطر است که نمی‌مانند و مخاطب یک بار این اثر را می‌بیند.

*جالب است که "روزی روزگاری" به لهجه و گویش اهمیت می‌داد و همچنین به لباس‌ها، اما سال‌ها بعد سریالی در ماه مبارک رمضان پخش شد به نام "سر دلبران" بازیگران و عوامل را به یزد برد اما به جز چند نما، مخاطب هیچ همذات‌پنداری با آن اقلیم پیدا نمی‌کرد؛ چون هیچ‌کدام از بازیگران یزدی صحبت نمی‌کردند...

این فرصت را به ما می‌دادند و از ما می‌خواستند با لهجه و گویش صحبت کنیم و مخاطب هم لذت می‌برد. ماجرای راهزنانی بود و باید طوری با گویش و لهجه صحبت می‌کردیم که به اقلیم و سرزمینی برنخورد! واقًعا فرصت داشتیم که فکر کنیم که چکاری انجام دهیم تام مخاطب دوستش داشته باشد. چهار تا لهجه را قاطی کردیم و فرصت داشتیم و اگر نمی‌خواستیم این کار را کنیم باید عادی حرف می‌زدیم؛ خیلی از شخصیت‌های کار عادی حرف زدند منتها دوست داشتند این راهزنان خاص لهجه داشته باشد. الان من می‌روم شیراز می‌گویند خوب شیرازی حرف زدی می‌روم کازرون اینطور می‌گویند. من خودم کازرونی‌ام می‌روم در میان لرها این استنباط را دارند.

به هر حال همه چیز فرصت بود الان صدا وسیما فرصتی به آدم‌ها نمی‌دهد و این بدترین نوع کارکردن است که یک دفعه مجبوری 16 ساعت کار کنی چون می‌خواهد به پخش برسد.

* همین تقسیم سریال در هر شب را میان شبکه‌ها انجام دهند هم همه شبکه‌ها سریال دارند و هم مخاطب می‌تواند سریال مورد علاقه‌اش را ببیند و هم سازندگان فرصت بهتری دارند و حتی قسمت‌هایشان افزایش پیدا می‌کند و مخاطب با داستان‌ها و ژانرهای متنوع سریالی مواجه می‌شود...

درست می‌گویید، چون از قدیم گفته‌اند عجله کار شیطان است.

* این روزها شما را می‌بینند جز شخصیت حقیقی‌تان محمود پاک‌نیت به کدام نقش‌تان حتی صدایتان می‌کنند و شما را با آن نقش یادآوری می‌کنید...

این روزها می‌گویند پیغمبر خدا آمده، بس که این سریال را پخش کردند و خب به دل‌ها نشست.

انتهای پیام/

 

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط