گزارش تاریخ|چرا "حسین مکی" ابتدا حامی مصدق و سپس منتقد او شد؟
"حسین مکی" از حامیان و همراهان جدی دکتر مصدق بود در نهضت ملی ایران بود که پس از مدتی به دلایلی به اصلیترین منتقد او در نهضت تبدیل شد.
گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم - حسین مکی سیاستمدار و پژوهشگر تاریخ معاصر بود که پس از کودتای 28 مرداد برای همیشه از صحنه سیاست کناره گرفت و به امر پژوهش و تحقیق در حوزه تاریخ ایران مشغول شد. او در نهایت در سال 78 درگذشت و در بهشتزهرا به خاک سپرده شد.
یکی از مهمترین برهههای زندگی مکی همراهی و سپس جدایی از دکتر مصدق در جریان ملی شدن صنعت نفت و حوادث پس از آن تا کودتای 28 مرداد است.
مکی به واسطه روزنامهنگاری وارد عرصه سیاست شد و در سال 22 از موسسان حزب ایران شد. سه سال بعد نیز با دعوت قوام نخستوزیر وقت، عضو موسس حزب دموکرات ایران و با کمک حزب وارد مجلس شورای ملی شد.
مکی از مجلس با دکتر مصدق آشنا شد و با تشکیل جبهه ملی، مصدق رئیس و مکی دبیر آن جبهه شد. در جریان ملی شدن صنعت نفت، مکی همراهی بسیاری با مصدق داشت و در مجلس شانزدهم از هرگونه حمایتی از مصدق دریغ نکرد.
البته بنابر اسناد و براساس گفتههای رجال سرشناس نهضت ملی، دکتر مصدق تقریبا آخرین نفری بود که به فرآیند ملی شدن صنعت نفت ملحق شد. ملی شدن صنعت نفت ابتدا توسط اقلیت مجلس پانزدهم مطرح شد و مکی و بقایی در احمدآباد از مصدق برای پیوستن به این موضوع دعوت کردند. مصدق ابتدا تصور روشنی از ملی شدن نفت نداشت و با تلاش مکی، بقایی و دیگران از بازنشستگی سیاسی خارج و فعال شد.
مکی در انتخابات مجلس هفدهم، رای اول مردم تهران را کسب کرد. تیر ماه سال 31 که مصدق استعفا داد و احمد قوام روی کار آمد، مکی تلاش بسیاری انجام داد تا مصدق به مسند نخستوزیری بازگردد؛ اما پس از بازگشت مصدق به نخستوزیری آرام آرام از هم فاصله گرفتند. مکی اگرچه پیش از آن مجادلاتی با مصدق داشت و رابطه آنان نوساناتی داشت؛ اما بتدریج به یکی از منتقدان جدی مصدق تبدیل شد و پیش از کودتا با او قطع رابطه کرد.
مکی معتقد بود که مصدق از آرمانهای نهضت ملی عدول کرده بود و در کتاب خاطرات خود به 5 مقطع از اختلافاتش با مصدق اشاره کرده است. نخستین اختلاف جدی آنان در رابطه با متیندفتری بود. مکی نوشته است: «قطع رابطه به علت مخالفت با همراهی دکتر متین دفتری در سفرآمریکاکه بر اثر آن، ارتباط خود را با دکتر مصدق به طور کلی قطع کردم؛ ولی مصدق پیشقدم شد و به مناسبتوفاتداییام،تلگرافتسلیتی مخابره کرد.»
مکی دومین اختلاف را اینگونه روایت کرده است: «دومین بار اینکه دکتر حسابی، وزیر فرهنگ به محض تصدی وزارت، دکتر مجتهدی، رئیس دبیرستان البرز را ـ که جزء دبیرستانهای مهم کشور محسوب میشد ـ منفصل کرده و به جای او شخص دیگری را گمارده بود که سوابق خوبی نداشت. دبیرستان البرز برای اعتراض به این انتصاب،اعتصابکردند و از مصدق خواستند که اینحکمرا لغو کند؛ ولی وی پاسخ داد که در امورعزلونصباشخاص مداخله نمیکنم. خلاصه اینکه مرا مامور کردند تا این حکم را از مصدق بگیرم و درباره آن کشمکش واختلافروی داد.»
سومین مجادله آنها نیز مربوط به جلوگیری از استعفای مصدق است. مکی نوشته است: «بار سوم، کشمکش با مصدق بر سر این بود که از نطقش در جلسه علنی و نیز از استعفایش جلوگیری کنم؛ اما کار بهمجادلهکشید و برای جلوگیری از این کار، ناگزیر و ناخواسته با او گلاویز شدم.»
مکی در خصوص چهارمین و پنجمین مجادلهاش هم نوشته است: «دفعه چهارم، بعد از وقایع سیام تیر 1331بود که مصدق مجدداً روی کار آمد. ارتش، ژاندارمری و پلیس مرعوب شده بودند و دیگر لباس نظامی برتننمیکردند. دکتر از من خواست که طی نطقی از مردم بخواهم که متعرض قوای انتظامی نشوند و من هم، پس از خاتمه نطقم به عنواناعتراضبا انتصابات دکتر مصدق به سبب ابقای عدهای از عاملان 30 تیر در پستهای حساس، دیگر با او ملاقات و همکاری نکردم. پس از آن، بادعوتبانک بینالملل بهآمریکارفتم.
بار پنجم، پس از مراجعت از آمریکا در جلسه شورای عالی نفت بود که با حضور مصدق تشکیل شد. بحث مفصلی میان من و دکتر مصدق درباره پیشنهاد دکتر رضا فلاح در هیئت مدیره شرکت نفت ملی در گرفت. هرچه خواستم به او بقبولانم که با فرماندهسپاهانگلیس نمیتوان بهجنگانگلیس رفت، متقاعد نشد و حرف خودش را میزد و میگفت اوتوبهکرده است؛ از این رو با دکتر بر سر انتصاب رضا فلاح به طور کامل قطع رابطه کردم؛ ولی در وقایع نهم اسفند 1331 سعی کردم با ویآشتیکنم. از آنجا که وقایع و تحریکات خارجی درصدد نابودی کامل نهضت ملی بود، پیشقدم شدم تا مانع نابودی نهضت ملی شوم؛ ولی موفق نشدم و سرانجام،کودتای 28 مردادپیش آمد.»
در مقابل اما مصدق در خاطراتش اشارههای گذرایی به مکی کرده است؛ از جمله اینکه از انتخاب مکی به عضویت هیئت اندوخته اسکناس به وسیله مجلس یاد کرده و ماموریت او را فاش کردن استفاده دولت از پشتوانه اسکناس برشمرده و مخالفت خود را با این مسئله ابراز کند تا با فاش شدن چاپ 312 میلیون تومان اسکناس سبب گرانی و مشکلات برای مردم نشود. درجایی دیگر هم به خواسته مکی از وی جهت دریافت تصدیق نامه از خود اشاره میکند که با مخالفت او همراه میشود. درجایی دیگر گذرا از ربودن مکی توسط نظامیان گله میکند. مصدق جز در همین اشارات گذرا دیگر هیچ اشارهای به تلاشهای مکی و اهمیت سیاسی وی در ماجرای ملی شدن نفت نکرده است.
حسین مکی در کنار آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی و دکتر مصدق در مجلس آشتی در منزل سید مرتضی گلبرگی
محققان تاریخ مهمترین اختلافات مکی با مصدق را، انتصابات مصدق عنوان کردهاند که درخواستهای غیرقانونی اختیارات شش ماهه و یک ساله، مرحله دیگری از اختلافات را پیش آورد که موضوع انحلال مجلس اوج رویارویی مکی و مصدق بود. هراس مکی و دوستانش این بود که مصدق مجلس را منحل کند. در نهایت هم مصدق با اجرای همهپرسی این اقدام را انجام داد. گفته میشود شدت مخالفت مکی و مصدق در جریان انحلال مجلس به حدی بود که در اتاق شخصی مصدق کارشان به زد و خورد کشیده شده بود.
البته دکتر فاطمی در یادداشتهایی که پس از کودتای 28 مرداد نگاشته، آورده است که مکی به دلیل نرفتن با دکتر مصدق به سفر آمریکا با او اختلاف پیدا کرد.
در سالهای پس از کودتای 28 مرداد، طرفداران مصدق و جریانات موسوم به ملی علیه مکی سخنان زیادی گفتند. برادرزاده مکی درباره واکنشهای عمویش گفته است: روزی مجله ایران فردا متعلق به مرحوم عزتالله سحابی درباره مکی نوشته بود. مرحوم عموجان مرا خواستند و رفتم و برایشان جوابیهای نوشتیم. ایشان یک مقدار بیناییشان را از دست داده بودند و من مینوشتم.
مطالب جالبی را در آن نوشته مطرح کردند که بعد آن را برای ایران فردا فرستادیم. نکته بسیار کلیدی آن مطلب که همیشه تکیه کلامشان هم بود، این بود که «من با مصدق عقد اخوت نبسته بودم، رابطه زناشویی هم نداشتم. وقتی دیدم او از قوانین و مرامنامه نهضت ملی شدن صنعت نفت انحراف دارد و عملا داریم با هم زاویه پیدا میکنیم، این مساله را علنی کردم و از ایشان کناره گرفتم.»
مکی پس از کودتای 28 مرداد نزد شاه و زاهدی از عدم محاکمه مصدق و فاطمی دفاع کرد و با مقایسه مصدق با «کاردینال دورهال»استدلال کرد که محاکمه و اعدام آنها موجب محبوبیتشان میشود و این امر برای سلطنت مخاطره آمیز است.
انتهای پیام/