"حفره فاضلاب" جان پسر جوان را گرفت/ اهدای اعضا به چند بیمار نیازمند
همه امیدوار بودند مهدی دوباره سلامتیاش را به دست بیاورد اما مرگ مغزی پسر جوان و اهدای اعضای بدن او به چند بیمار نیازمند پایان داستان زندگی او را طور دیگری رقم زد.
به گزارش گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران پویا؛ پسرجوان بیحرکت روی زمین افتاده و سر و صورتش خونآلود بود، چند قدم آنطرفتر موتورسیکلتی دیده میشد که در نزدیکی دهانه فاضلاب تبدیل به مشتی آهنپاره شده بود.
دوستان پسر جوان با رسیدن به صحنه حادثه بلافاصله او را به بیمارستان منتقل کردند، همه امیدوار بودند او دوباره سلامتیاش را به دست بیاورد اما مرگ مغزی پسر جوان و اهدای اعضای بدن او به چند بیمار نیازمند پایان داستان زندگی او را طور دیگری رقم زد.
13 آذر امسال، مهدی پرور، جوان 24 ساله هشتگردی با چند نفر از دوستانش قرار گذاشتند تا شب را در کنار همدیگر بگذارند، مهدی از خانواده خداحافظی کرد و به سمت خانه دوستش راهی شد. از قبل با دوستان دیگرش هماهنگ کرده بود، همه سر قرار حاضر شدند تا با هم حرکت کنند اما هیچ کس فکرش را هم نمیکرد که چه حادثهای در کمین آنها نشسته است.
عقربهها ساعت ده شب را نشان میداد که آن حادثه رخ داد، مهدی جلوتر از همه با موتورسیکلتش در حرکت بود که ناگهان حفره فاضلاب شهری در مقابل خودش سبز شد، این اتفاق آنقدر سریع رخ داد که پسر جوان کوچکترین فرصتی برای تغییر مسیر نداشت.
مهدی 24 ساله غرق در خون روی زمین افتاده بود که دوستانش بالای سرش رسیدند و بلافاصله او را به بیمارستان امام جعفر صادق (ع) هشتگرد رساندند.
از این جای ماجرا را مجید برادر بزرگتر مهدی تعریف میکند: به محض اطلاع از حادثه، خود را به بیمارستان رساندیم، متأسفانه بیمارستان امکانات مناسب نداشت و پس از دوساعت برادرم را به بیمارستان شهید مدنی کرج منتقل کردند.
پس از انتقال مهدی به بیمارستان شهید مدنی، تیمهای تخصصی پزشکان تلاش کردند تا او دوباره سلامتیاش را به دست بیاورد، حین تصادف ضربه شدیدی به سر مهدی وارد شده و همین موضوع او را به کما برده بود، با این حال خانواده پسر جوان امیدوار بودند که او دوباره سلامتیاش را به دست بیاورد اما این اتفاق هرگز رخ نداد و پس از گذشت چند روز مرگ مغزی او را اعلام کردند.
مجید؛ برادر مهدی میگوید: نخستین نفری بودم که در جریان ماجرای مرگ مغزی برادرم قرار گرفتم، بارها از برادرم شنیده بودم که میگفت "آدمهایی که در زمان زنده بودنشان اعضای بدنشان را اهدا میکنند تا پس از مرگ، جان چند نفرنجات پیدا کند، پهلوان هستند، خیلی دوست دارم اگر یک روز این اتفاق برایم رخ داد و مرگ مغزی شدم اعضای بدنم را اهدا کنم." مهدی این موضوع را حتی چند بار به مادرم گفته بود، به همین دلیل وقتی پزشکان اعلام کردند او مرگ مغزی شده و بهتر است اعضای بدنش را به چند بیمار نیازمند اهدا کنیم، مکث نکرده و پدر و مادرم برگههای رضایتنامه را اهدا کردند.
دکتر ساناز دهقانی؛ رئیس واحد فراهمآوری اعضای پیوندی بیمارستان سینا میگوید: با اعلام رضایت خانواده، بیمار مرگ مغزی از بیمارستان شهید مدنی استان البرز به بیمارستان سینای تهران منتقل شد.
به گفته وی، با انتقال بیمار مرگ مغزی به اتاق عمل و تلاش پزشکان متخصص قلب،کلیهها، کبد و نسوج بیمار مرگ مغزی به چند بیمار نیازمند جان دوبارهای بخشید.
انتهای پیام/