«معجزه آبخیزداری» | شریفی: نهادهای آبخیزداری کشور در بحران هستند
رئیس اسبق سازمان جنگلها گفت: اگر در منطقهای ایجاد سد بهترین و شاید تنها گزینه باشد، آن را باید ساخت؛ اما اگر جایگزینی مناسبتر و اقتصادیتر وجود داشته باشد و مصالح اجتماعی را نیز بهطور جامعتر محقق سازد، آیا شایسته توجه و حمایت نیست؟
اشاره: فرود شریفی که دکترای منابع آب خود را از استرالیا دریافت کرده، سابقۀ معاونت آبخیزداری سازمان جنگلها و نیز مسئولیت این سازمان را در کارنامه دارد. وی هماکنون عضو هیئت علمی و استادتمام پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری است. در گفتگوی تفصیلی با وی به موضوعات مختلفیهمچون دلایل عدم توفیقات آبخیزداری بعد از دهه 70، مقایسه سدسازی و آبخیزداری و نیز چالشهای مدیریتی و ساختاری آبخیزداری در کشور پرداختیم. اهم موضوعاتی که شریفی به آنها اشاره کرده، بهشرح زیر است:
- فقدان قوانین و ضوابط و دستورالعملهای منسجم و مدون و عدم توجه کافی به توانمندسازی جوامع محلی از دلایل عمده عدم توفیق آبخیزداری در کشور است.
- ادغام آبخیزداری در سازمان جنگلها و مراتع، بهجز توقف سیستم فعال و پویای آبخیزداری حاصلی نداشت.
- متأسفانه تشکیلات موجود جوابگوی نیازها در آبخیزداری نیست و حتی میتوان گفت در بدترین وضعیت قرار دارد.
- بسیاری از مشکلات ناشی از سدسازی، در طرحهای استحصال آب بهروش آبخیزداری و آبخوانداری وجود نخواهد داشت.
- بهگفته کارشناسان، ایران بهدلیل داشتن ذخایر آبرفتهای درشتدانه، خیلی نیازی به سدسازی ندارد.
- اجرای طرحهای آبخیزداری و آبخوانداری در مناطق مستعد، تطابق بیشتری با توزیع امکانات و عدالت اجتماعی دارد.
در ادامه نظر مخاطبان را به گفتگو با دکتر فرود شریفی جلب مینماییم:
تسنیم: آقای دکتر، در دهه 70، معاونت آبخیزداری در سازمان جهاد سازندگی شکل گرفت و بعدها این معاونت منحل شد، بفرمایید تشکیل این معاونت، چه آثار و پیامدهای مثبتی در کشور را بهدنبال داشت؟
شریفی: با تشکیل معاونت آبخیزداری در سال 70 ــ 1369 و تلاش بیوقفه کارشناسان زحمتکش و جهادی در بستر افتخارآمیز جهاد سازندگی، حرکتی گسترده در جهت غلبه بر معضلات روزافزون مدیریتی آب و خاک کشور، کنترل فرسایش خاک، کنترل و مهار سیلابهای ویرانگر، جلوگیری از هدررفت هرزآبهای سطحی و کاهش خسارت ناشی از خشکسالیها، افزایش عمر مفید سدهای مخزنی، استفاده از شرایط سالهای پربارش و افزایش میزان آب قنوات و چشمهها و... آغاز گردید که ارتقا و گسترش کمی و کیفی اهداف و عملکرد آبخیزداری را بههمراه داشت.
ارزیابی فنی عملکردها و همچنین ارزیابی مسئولین محلی و منطقهای و مردم از اثرات پروژههای آبخیزداری، انگیزه ادامه تلاش مستمر در این راه گردید. بهدنبال این تحول، مشارکت آگاهانه، فعال و مستمر مردم در اقدامات و فعالیتهای آبخیزداری گسترش یافت و تشکیلات آبخیزداری از سطح یک دفتر در پایتخت به تکتک شهرهای کشور گسترش یافت.
فعالیتهای انجامشده باعث شده امروزه اکثر مسئولین، حتی روستاییان و بهرهبرداران، آبخیزداری را بهعنوان اقدامی زیربنایی در رفع محرومیت، ایجاد اشتغال، بهبود و توسعه شرایط اقتصادی و اجتماعی جامعه بدانند. البته مجموعه ویژگیهای اقلیمی، جغرافیایی و مضافاً بهرهبرداری غیراصولی از منابع آب و خاک و منابع طبیعی کشور، بیانگر این واقعیت است که هنوز راهی طولانی باید پیمود و حرکتی که آغاز گردیده، باید با شتابی مضاعف، چند دهه ادامه یابد تا مشکلات و بحرانهای ناشی از کمآبی، سیل، رسوب، کاهش تولید در واحد سطح، بیکاری، مهاجرت از روستا به شهرها، کاهش یابد. مسلماً این مهم ظرف و تشکیلات خاص خود را طلب مینماید.
تسنیم: آیا سازمان و تشکیلات موجود آبخیزداری کشور، ظرفیت این راه طولانی را که مورد اشاره واقع شد، دارد یا خیر؟
شریفی: خیر، متأسفانه تشکیلات موجود جوابگوی نیازها و نیل به وضعیت مطلوب در آبخیزداری نیست و حتی میتوان گفت در بدترین وضعیت قرار دارد. در دهه 70، بههمت کارشناسان زحمتکش جهادی، سیستم آبخیزداری کشور با نگرشی متفاوت از گذشته راهاندازی شد. بهاعتقاد اکثر مسئولین محلی، منطقهای و مردم، این مجموعه بسیار پویا، توان حرکتی و خدماترسانی متناسب با شرایط کشور را داشت، در مقابل سازمان جنگلها و مراتع کشور، بهعنوان ماشینی فرسوده، قدیمی، سنتی، غیرکارا، سیستمی با توان حرکتی ضعیف و بعضاً واپسگرا و بهکارگیری شیوههای نادرست و ناکارآمد، معروف شده بود.
متأسفانه در اوایل دهه 80، با این استدلال که این دو ماشین یعنی آبخیزداری و سازمان جنگلها، هر دو بهروی یک جاده حرکت میکنند و یک عرصه دارند، این دو را در یکدیگر ادغام کردند. البته این استدلال مردود بود؛ چراکه آبخیزداری در عرصههای غیرمرتعی و غیرجنگلی، مانند زمینهای کشاورزی و عرصههای شهری، آبخوانها و الخ نیز مأموریت داشت.
گروهی نیز در توجیه این ادغام استدلال کردند که مجموعه پویای آبخیزداری، احیاگر سیستم سنتی و غیرفعال جنگل و مرتع خواهد شد. اما با کمال تأسف، ماشین و سیستم و روشهای سنتی دستنخورده باقی ماندند و در واقع موتور آبخیزداری از بستر اصلی خود منفک و در گوشهای بایگانی شد. ترمز، کلاچ، گاز و مسیر حرکت در اختیار سیستم فرسوده و ناکارآمد سازمان جنگلها و مراتع قرار داده شد و گاهگاهی از بعضی از قطعات موتور کارا و پویا، اما بایگانیشده آبخیزداری، برای ماشین ازکارافتاده استفاده میشد، آیا این ادغام بهجز توقف سیستم فعال و پویای آبخیزداری حاصلی داشته است؟ لذا با توجه به ویژگیهای خاص منابع طبیعی کشور اسلامی ایران، ضرورت دارد که سیستم پویا و کارآمد را بهکار گرفت، تا بهیاری خداوند از مواهب طبیعی کشور و نعمات خداوندی حداکثر بهرهبرداری صورت پذیرد.
تسنیم: علاوه بر مشکلات ساختاری و تشکیلاتی، چهدلایل دیگری در عدم توفیق توسعه آبخیزداری بعد از دهه هفتاد مؤثر بود؟
شریفی: عدم توفیق در توسعه آبخیزداری بعد از دهه هفتاد دلایل متفاوتی داشت، از جمله این دلایل دیگر میتوان به نهادینه نشدن روشها و برنامهها و وجوه موفقیت در بدنه مدیریت و برنامهریزی کشور، فقدان قوانین و ضوابط و دستورالعملهای منسجم و مدون، عدم توجه کافی به توانمندسازی جوامع محلی و ایجاد تشکلهای بخش خصوصی بهرهبرداران و بخش غیردولتی، عدم توجه کافی به تبلیغ و ترویج و فرهنگسازی سیستماتیک، و فقدان جایگاه مناسب تشکیلاتی اشاره کرد.
البته مقاومت دستگاههای سنتی در مقابل فعالیتهای دینامیک و پویای آبخیزداری و طرح موضوعات واهی نظیر موازیکاری و دوبارهکاری برای تضعیف آن، عدم توفیق در هماهنگ کردن فعالیتهای فرابخشی علیرغم تشکیل شورایعالی آبخیزداری در سطح نخستوزیر و با حضور چند تن از وزرای مرتبط، عدم تناسب اعتبارات با وسعت و گستردگی کار و عدم توجه جدی دولت به بخش آبخیزداری، کشاورزی و منابع طبیعی بهطور عام نیز از دلایلی است که در عدم توفیق آبخیزداری بعد از انحلال معاونت آبخیزداری مؤثر بوده است. همچنین نگاههای غیرکارشناسی و غیراصولی به سدسازی نیز در عدم موفقیت آبخیزداری بیتأثیر نبوده است.
تسنیم: ارزیابی جنابعالی از موفقیت پروژههای آبخیزداری بهنسبت پروژههای سدسازی در کشور چیست؟
شریفی: معمولاً احداث سد در شرایط موجود مناطق خشک و نیمهخشک، موجب تلف شدن حجم زیادی از آب بهوسیله تبخیر میشود؛ بهویژه اینکه برخی سدها بهدلیل نداشتن شبکههای آبیاری و زهکشی سالها بهصورت حوضچه تبخیر، عمل میکنند و تا به مرحله بهرهبرداری برسند، بخش زیادی از مخازن آنها توسط رسوب پر میشود، علاوه بر اینها با احداث سد، توسعه اراضی کشاورزی بهصورت متمرکز صورت میگیرد و هزینههای تأمین اراضی کشاورزی و ایجاد زیرساختهای اسکان برای برقراری جوامع جدید به هزینههای سدسازی افزوده میشود. با سدسازی بهدلیل سرمایهگذاری متمرکز در تعداد محدودی از نقاط، معمولاً تعداد افراد کمی بهصورت مستقیم از این سرمایهگذاری بهرهمند میگردند، این در صورتی است که اجرای طرحهای آبخیزداری و احداث منابع آبی کوچک، در اغلب مکانها بهدلیل عدم پیچیدگی و زودبازدهی، میسر است و از آنجا که با مشارکت جوامع محلی و با هزینه بسیار کم انجام میشود، تطابق بیشتری با توزیع امکانات و عدالت اجتماعی دارد.
البته سدسازی از جمله پروژههایی است که همواره با تخریب و تهدید محیط زیست توأم بوده است، بهعنوان مثال سد سیوند که هنوز آبگیری آن آغاز نشده و همچنین سدهایی که آبگیری آنها ممکن است موجب نابودی درختان جنگلی، هزاران هکتار مرتع و زمین مرغوب کشاورزی گردد، یکی از دغدغههای علاقمندان به طبیعت و محیط زیست است که پیوسته نسبت به پیامدهای نامطلوب آن هشدار دادهاند. در سالهای اخیر کارشناسان و محققان نسبت به پیامدهای نامطلوب سدسازی بیرویه بر محیط زیست هشدارهای زیادی دادهاند. این کارشناسان، خشک شدن تالابها و بهتبع آن جابهجایی جمعیتی و تحت تاثیر قرار دادن لانهگزینی پرندگان، فرسایش خاک و تخریب اکوسیستمهای حاشیه رودخانهها را از بارزترین اثرات سدسازی بیرویه میدانند.
ساختن سد در اغلب موارد موجب رونق اقتصادی نواحی پاییندست و فقر نواحی بالادست میشود. همچنین توهم فراوانی آب پشت سدها، موجب میشود که مصرف آب بیشتر شود، ضمن آنکه معمولاً از مردم محلی برای احداث سد نظرخواهی نمیشود و مردم در احداث آنها مشارکت نمیکنند و عمدتاً این نوع پروژهها با هزینههای دولت انجام میشود. بهگفته کارشناسان، سدسازی بیرویه موجب خشکشدن تالابها میشود.
بحث کارشناسان در نامطلوببودن سدسازی بیرویه در کشور، در حالی است که «دکتر کوثر»، استاد مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس بر این نکته تأکید میکند که اصولاً ایران بهدلیل داشتن ذخایر آبرفتهای درشتدانه، نیازی به سدسازی ندارد و میتوان کمک کرد که در این آبرفتها آب کافی ذخیره شود، علاوه بر این، بر اساس گزارشهای موجود، ایران مقام نخست فرسایش خاک در دنیا را دارد. برای جلوگیری از اثرات این فرسایش، میبایست نزولات آسمانی و بارش را در محل ریزش، بهوسیله تقویت پوشش گیاهی و یا تعدیل شیب زمین کنترل نمود و چنانچه باز هم در دوره بازگشتهای بالا، آبی مازاد بهصورت سیل جاری شود، باید در عرصه آبخوان و در مخروطه افکنهها پخش شود و در این صورت است که سفرههای آب زیرزمینی، تغذیه خواهد شد. با پخش آب روی خاک، رسوبات و گل موجود در آب با خاک درشتدانه غیرحاصلخیز مخلوط شده و خاک را تقویت میکند و حاصلخیزی خاک نیز بهبود مییابد.
در کشور ما وقتی اصل بر سدسازی باشد نه پیدا کردن بهترین گزینه، توسعه پایدار تبدیل به توسعه مخرب خواهد شد. اگر در منطقهای ایجاد سد بهترین و شاید تنها گزینه باشد، آن را باید ساخت؛ اما اگر جایگزینی مناسبتر و اقتصادیتر وجود داشته باشد و مصالح اجتماعی را نیز بهطور جامعتر محقق سازد، آیا شایسته توجه و حمایت نیست؟
تحقیقات دهه اخیر نشان میدهد که مشکلات ناشی از احداث سدها در مقایسه با منافع آن قابل بررسی و مداقه است. سدهایی که در مسیر آبراههها ایجاد میشوند، در بسیاری مواقع تأثیرات نامطلوبی بر شرایط اکولوژیکی، هیدرولوژیکی و مسائل اقتصادی و طبعاً اجتماعی پاییندست میگذارند. بههمخوردگی شرایط مورفولوژی رودخانه و پاییندست، تجمع رسوب در یک نقطه، تأثیر بر اکولوژی منطقه، تبخیر زیاد، امکان آلودگی، بههمخوردگی شرایط زیستی یک نقطه و شیوع بیماریهای انسانی و دامی بهدنبال احداث سدها، زمینهساز بروز بحرانهای اجتماعی و اقتصادی است، که امروزه در کشورهای پیشرفته در شوراها و کمیتهها تصمیمگیری در مورد اجرای آن بهسختی مورد موافقت قرار میگیرد.
علاوه بر این در دهههای اخیر سازههای آبی زیربنایی مانند سدها و شبکههای آبیاری بر اثر رسوبگیری و عدم مدیریت صحیح و نگهداری نامناسب، در حال از بین رفتن میباشند و از نظر مالی نیز تمایلی برای احیا و جایگزینی این سازههای آبی وجود ندارد. از نظر منابع آب زیرزمینی، در سالهای اخیر بسیاری از آبخوانهایی که مستقیماً در تأمین مواد غذایی مورد نیاز بشر دخالت داشتهاند، بر اثر استفاده ناصحیح کشاورزان و برداشت بیرویه، افت شدیدی داشتهاند.
تسینم: آیا این مشکلات در طرحهای آبخیزداری و آبخوانداری وجود دارد یا خیر؟
شریفی: بسیاری از مشکلات فوق در طرحهای آبخیزداری و آبخوانداری وجود نخواهد داشت. ظرفیت بسیار بالای آبخیزها و آبخوانها و عدم محدودیت آن، پخش رسوب در سطح وسیع و عدم تجمع نقطهای آن، تجمع آب در سفرههای زیرزمینی و عدم آلودگی آنها بهدلیل عبور از لایههای مختلف متخلخل، ساده و ارزانقیمت بودن اجرای آنها، امکان استفاده از رطوبت عرصه بعد از پخش جهت توسعه مراتع و ایجاد جنگلهای دستکاشت، ایجاد عرصههای زراعت سیلابی با کمک رسوب حملشده در راستای بهبود حاصلخیزی خاک و رطوبت ناشی از پخش، نداشتن تبخیر قابل توجه پس از تغذیه سفره، عدم تأثیر منفی در شرایط اکولوژیکی و زیستمحیطی، عدم امکان بروز حوادثی نظیر شکست سدها، استقبال مردم، قابل فهم بودن و امکان ترویج آن در سطح وسیع، همگی از مزایای مثبت طرحهای آبخیزداری و آبخوانداری نسبت به سدسازی است.
تسنیم: آیا بهلحاظ اقتصادی، ارزیابی هزینه فایده بین طرحهای آبخیزداری و سدسازی وجود دارد؟
شریفی: بله، برای نمونه سد نسا، حداکثر سیلاب محتمل در دهانه این سد 2900 مترمکعب در ثانیه و متوسط آورد سالانه رودخانه 213 میلیون مترمکعب در سال برآورد شده است. در چنین وضعیتی با این میزان آب این سد قادر به تحویل 130 میلیون مترمکعب آب تنظیمشده در سال میباشد. قابل ذکر است که بهدلیل شرایط زمینشناسی حوضه و وجود اراضی مارنی، رسوب معلق تولیدشده، قابل توجه بوده که باعث کاهش عمر مفید سد خواهد شد. هزینه احداث این سد 159550 میلیون ریال معادل 16 میلیارد تومان و عمر مفید آن هم 50 سال است، این در حالی است در پروژه آبخیزداری و آبخوانداری همان منطقه تنها 800 میلیون تومان هزینه شده و عمر مفید آن هم دائمی است.
همچنین عملیات پروژه آبخوانداری نرماشیر بم پس از شروع در سال 1375، در سال 1376 یعنی یک سال بعد به بهرهبرداری رسید. با توجه به وقوع خشکسالی استثنایی در کشور و بهخصوص در شرق ایران، تاکنون با حجمی برابر 290 میلیون مترمکعب آبگیری نموده که با توجه به مدل هیدرولیکی دشت، انتظار میرود که حداقل 80% آن تغذیه شده باشد، یعنی میزان آب استحصالی ناشی از 8 سال خشکسالی و آبگیری 53 مورد سیل، حدود 240 میلیون مترمکعب میباشد. این میزان توانسته است 16.6% از بیلان منفی دشت نرماشیر را جبران نماید.
علاوه بر ارزشهای غیرمشهود عملکرد این ایستگاه با یک محاسبه ساده و با احتساب قیمت 1000 ریال برای یک مترمکعب ارزش آب استحصالی، برابر 240 میلیارد ریال میباشد، در حالی که کل هزینه انجامشده در ایستگاه بابت عملیات پخش سیلاب شامل هزینه کل منهای هزینه احداث بنا، جاده، نهالستان، چاه و تأسیسات، مبلغی معادل هشتصد میلیون تومان میباشد. این ارزیابیها نشان میدهد طرحهای آبخیزداری نسبت به سدسازی بهلحاظ اقتصادی، بهصرفه است.
تسنیم: بهطور کلی باید در چه مناطقی عملیات سدسازی و در چه مناطقی عملیات آبخیزداری انجام شود؟
شریفی: بهطور کلی هنگامی که در بالادست رودخانهها، اقدامات آبخیزداری و در پاییندست آنها، ساخت سدهای بزرگ صورت میگیرد، در اکثر مواقع این اقدامات مکمل یکدیگر میباشند؛ زیرا چنانچه اقدامات آبخیزداری در بالادست سدها انجام نشود، سدها بهجای ذخیره آب، گلولای (رسوب) ذخیره خواهند کرد، ولی گاهی اوقات بهدلیل شرایط توپوگرافی و یا زمینشناسی خاص منطقه، امکان احداث سد وجود ندارد، لذا میبایست بیشتر روی اقدامات آبخیزداری تأکید نمود.
از طرف دیگر چنانکه با اقدامات غیرمتمرکز آبخیزداری و تقویت پوشش گیاهی، نتوان منابع یک حوزه را کنترل نمود و یا بهدلیل شرایط اقلیمی خاص و محدودیت خاک یک منطقه، اقدامات بیولوژیکی و یا اجرای برخی اقدامات آبخیزداری میسر نباشد و یا در شرایطی که عرصه آبخیز بالادست در دسترس قرار نگیرد، مثلاً حوزه در محدوده کشوری دیگر باشد، و یا بهدلیل استفاده از توان برقابی سدها و یا نیاز به حجم آب قابل توجه بهصورت متمرکز برای مصارف شرب، ساخت سدها در اولویت قرار میگیرد. بهطور کلی میبایست بسته به شرایط منطقه از مناسبترین روش برای حفاظت و توسعه منابع آب آن منطقه استفاده نمود.
انتهای پیام/+