خدشهدار شدن وجهه ایران در جهان، «تدبیر» مشترک وزارت ورزش و استقلال/ «امید» به بازگشت استراماچونی به چه قیمتی؟
آنچه امروز در رسانههای دنیا در مورد آندرهآ استراماچونی بازتاب یافته، چیزی جز محصول مشترک وزارت ورزش و باشگاه استقلال نیست.
به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری تسنیم همه چیز از عصر یک روز پاییزی شروع شد؛ 17 آذر آندرهآ استراماچونی به دلیل عدم دریافت مطالباتش از استقلال، قراردادش را فسخ کرد. پس از این ماجرا، مسئولان باشگاه استقلال دنبال او بودند و حتی به منزلش هم رفتند تا بلکه با این مربی صحبت کنند، اما او احتمالاً در همان لحظاتی که در منزلش بود و در را به روی مدیران باشگاه استقلال باز نمیکرد، به فردا و پرواز به ترکیه فکر میکرد.
صبح روز بازی با پیکان یعنی 18 آذر ماه 98 پرواز تهران - استانبول یک فرد ویژه را در خود جای داده بود؛ مربیای که به دلیل بدقولی مسئولان استقلال، نشستن روی صندلی گرم هواپیما را به حضور روی نیمکت سرد ورزشگاه در عصر همان روز ترجیح داده بود. او در حالی ایران را ترک کرد که حتی مسئولان باشگاهش را در جریان قرار نداده بود.
حالا زمین بازی عوض شده بود و به جای اینکه استراماچونی دنبال مسئولان باشگاه باشد تا پولش را بگیرد این استقلالیها بودند که پای همه ارگانها و افراد را وسط کشیدند؛ از وزارت ورزش تا وزارت امور خارجه. گویی دیگر کاری در وزارت ورزش نبود و همه چیزی به یک نام ختم میشد؛ استراماچونی. بیتدبیری و عدم پایبندی استقلال به تعهداتش سبب شد ماجرا ابعاد بینالمللی و حتی سیاسی پیدا کند و چهرههای سیاسی هم وارد میدان شوند؛ چه اگر استقلالیها پول سرمربیشان را میدادند، «خلیلزاده» مجبور نبود برای پرداخت پول «ماچونی» به ترکیه برود.
این اما تمام ماجرا نبود و استراماچونی علاوه بر اینکه 160 هزار یورو مطالباتش را میخواست، خواستار کاهش مدت زمان قراردادش از 2 به یک سال شد. مسئولان باشگاه استقلال که همه چیز را از دست رفته میدیدند با این درخواست هم موافقت کردند. کامران منزوی عضو هیئت مدیره باشگاه استقلال چند روز پس از این درخواست استراماچونی گفت: «برخلاف میل باطنیمان مجبوریم قرارداد را یک ساله کنیم تا فردا متهم نشویم. دوست داشتیم هر اتفاقی بیفتد جز اینکه قرارداد را کسر کنیم ولی مجبور شدیم.»
از صحبتهای منزوی میتوان متوجه شد که باشگاه استقلال در واقع تحت فشار هواداران به کسر قرارداد سرمربی ایتالیاییاش رضایت داد. حال این سؤال پیش میآید که اگر واقعا باشگاه تحت فشار هواداران با این خواسته موافقت کرده و رضایت هوادار را اولویت قرار داده، پس چرا چند ماه صدای آنها که میگفتند «فتحی حیا کن، استقلال را رها کن» را نشنیدند و «مجبور نشدند» کاری کنند که «فردا متهم نشوند». پس اگر فردا هوادار خواستهای داشت یا روی سکو حرفی زد برای اینکه «متهم نشوید» حتما خواستهاش را اجابت کنید.
با وجود موافقت استقلال با کاهش مدت قرارداد استراماچونی و پرداخت مطالبات او، این مربی هر بار اظهار نظرهای متفاوتی انجام میداد. در نهایت استراماچونی روز شنبه 23 آذر و در فاصله حدود یک ساعت تا آغاز دیدار استقلال - شاهین شهرداری بوشهر در اقدامی عجیب از طریق اینستاگرام همسرش ویدئویی منتشر و اعلام کرد که نمیتواند به ایران بیاید. این اقدام جای سؤال دارد چرا که یک مربی حرفهای معمولاً از طریق اینستاگرام همسرش چنین موضوع مهمی را بر زبان نمیآورد و این کار او را میتوان غیر حرفهای دانست.
با این حال باز هم استقلالیها تأکید داشتند که پول این مربی روز دوشنبه در حسابش است و در نهایت باشگاه چکی که به او داده شد منتشر کرد اما استراماچونی شب گذشته در واکنش به این موضوع گفت: «آماده پرواز بودم اما یک دفعه بحث چک را مطرح کردند که انتظارش را نداشتم. متاسفانه انگار نمیدانند که در ایتالیا سخت است که یک شخص حقیقی این راه پرداخت را قبول کند.»
اگر چه اسماعیل خلیلزاده سرپرست باشگاه استقلال روز گذشته گفته بود که تا سهشنبه شب منتظر استراماچونی میمانند اما شب گذشته و پس از جلسه هیئت مدیره باشگاه استقلال که با حضور وزیر ورزش و جوانان برگزار شد، اعلام شد که باشگاه استقلال به تلاش برای بازگشت این مربی ادامه میدهد و همچنان منتظر او میماند؛ این یعنی اوج هماهنگی در باشگاه استقلال!
در این مدت البته وعده و وعیدهای زیادی هم داده شد؛ از «طلوع استراماچونی» که سخنگوی وزارت ورزش در توئیتر وعده آن را داده بود تا امروز و فردا آمدنهایی که مسئولان استقلال میگفتند اما ظاهراً به جای «طلوع»؛ «غروب استرماچونی» نزدیک است.
شاید اکنون شمار زیادی از هواداران استقلال در کنار مسئولان وزارت ورزش و باشگاه استقلال به دلیل نتایج خوبی که استراماچونی گرفته همچنان منتظر بازگشت این مربی باشند اما سؤال این است که این کار باید به چه قیمتی انجام شود. در 10 روز گذشته رسانههای دنیا از بیتدبیری مسئولان استقلال و وزارت ورزش، پُر شده بودند از مطالب مختلف درباره استراماچونی. در تمام این مطالب به عدم پرداخت مطالبات او اشاره شد و حتی در چند مصاحبه استراماچونی نقدهای جدی به باشگاه وارد کرده بود.
بیایید واقعبینانه و نه احساساتی به موضوع نگاه کنیم. باشگاه استقلال در زمانی که باید به تعهداتش عمل میکرد، این کار را انجام نداد و با وجود هشدارهای استراماچونی پول او را نداد تا کار به جاهای باریک کشیده شود. از سوی دیگر استراماچونی صبح روز بازی با پیکان رفت در حالی که میتوانست صبر کند یا حداقل پیش از این کار در نشست خبری حضور پیدا میکرد و میگفت که قصد چنین کاری را دارد و حرفش را میزد. او اما حدود یک ساعت پیش از بازی با شاهین شهرداری بوشهر حرف از جدایی زد. آیا او نمیتوانست این کار را بعد از بازی یا یک روز پیش از بازی انجام دهد؟ آیا انتشار آن ویدئو در آن ساعت کاری منطقی بود؟ آیا اینکه استراماچونی هر خواستهای که داشته باشد از سمت ما پذیرفته شود، غیر از این است که به دستان خودمان، کیروش دیگری را به وجود میآوریم؟
درست است که استراماچونی نتایج خوبی گرفته اما او پیش از آمدن به ایران مربی بزرگ و درجه اولی نبود اما با کارهایی که کردهایم او تبدیل به تیتر یک بسیاری از رسانههای دنیا شده است. چه کاری جز بیتدبیری مشترک وزارت ورزش و باشگاه استقلال میتوانست چنین شرایطی را رقم بزند و وجهه ایران را در دنیا خدشهدار کند؟ استراماچونی بارها مسئولان استقلال را دروغگو خطاب کرده و با وجود اینکه از موضوع تحریم ایران باخبر بوده اما هر روز حرفی جدید در این باره به میان میآورد، در این شرایط آیا بازگشتش کاری درست است؟ با چه قیمتی باید زیر بار این کار برویم و با چه قیمتی میخواهیم بیتدبیری را با امید بخشی بیهوده جبران کنیم؟
انتهای پیام/