از دیوان حافظ تا درخت کریسمس؛ نگاهی به حضور دیرینه «یلدا» در فرهنگ ایرانی
شب یلدا که در این سالها با تلفیقی از سنت و تجدد برگزار میشود، رسمی دیرینه است که ریشه در باورها و اساطیر گذشته دارد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، برگزاری مراسم شب یلدا یکی از کهنترین مراسمهای ایرانیهاست که در این سالها با تلفیقی از سنت و تجدد، رنگ و بوی دیگری به خود گرفته است. با وجود مشکلات اقتصادی و تحول فرهنگی و اجتماعی جامعه ایرانی در سالهای گذشته، برگزاری این مراسم تقریباً یکی از سنتهای رایج در سالهای گذشته بوده است. رسمی که کمکم بر حواشی آن نیز افزوده شده است؛ حواشی که چندان قرابت با سنت ایرانی ندارد. اگر در گذشته دیوان حافظ یکی از ارکان این شب بود و خانوادهها با خواندن غزلهای خواجه شیراز، شبشان را شیرین میکردند، در این سالها جزئیات دیگری نیز کمکم به آن افزوده شده است. نمادهای جدیدی که کمکم رنگ یلدا را تغییر دادهاند؛ مثل درخت کاج یا همان درخت کریسمس که دارد کمکم در خانه برخی از ایرانیها به یکی از ارکان اصلی شب یلدا تبدیل میشود.
با وجود همه این حواشی، شب یلدا یکی از محبوبترین مراسمها میان خانوادههای ایرانی است. اما یلدا به چه معناست و چرا ایرانیها این شب را پاس میدارند؟
یلدا یا چله
در فرهنگ ایرانی، برخی از اعداد از اهمیت و گاه قداست خاصی برخوردارند. 40 از جمله این اعداد است که رد پای آن را در برخی از اصطلاحات مثل شب چله میبینیم. مهرداد بهار در کتاب «از اسطوره تا تاریخ» درباره شب چله و علت نامگذاری این شب، به شب چله مینویسد: عدد چهل از گذشتههای دور جایگاه ویژهای در فرهنگ ما داشته است. ایرانیان باستان زمستان را به دو بخش چهل روزه تقسیم کردهاند: «چله بزرگ» و «چله کوچک». شب آخر آذر از آن جهت چله نامیده شده است که آغاز چله بزرگ و آمدن سرمای زمستان را هشدار میدهد. درست 40 روز بعد از شب چله، جشن سده به پایان رسیدن چلهی بزرگ زمستان را ندا میدهد. در چهل روز دوم سرمای زمستان کمتر است و آسیب کمتری میرساند و از آن جهت آن را چله کوچک مینامند.
تولد مهر
یلدا واژهای سریانی به معنی میلاد است. بنا بر آنچه در دهخدا در ذیل این کلمه آمده است؛ چون شب یلدا را با میلاد مسیح تطبیق می کردهاند؛ از این رو بدین نام نامیدهاند. باید توجه داشت که جشن میلاد مسیح (نوئل) که در 25 دسامبر تثبیت شده، طبق تحقیق محققان در اصل، جشن ظهور میترا(مهر) بوده که مسیحیان در قرن چهارم میلادی آن را روز تولد عیسی قرار دادند.
اما دلایل دیگری نیز برای شب یلدا عنوان شده است که از جمله معروفترین آن میلاد مهر است. آیین مهر (آیین زروانی) در میان ساکنان فلات ایران رواج داشت و مهر و ناهید(میترا و آناهیتا) بهعنوان دو ایزد نیایش میشدهاند. «مهر»، ایزد فروغ، نگهبان پیمان و پشتیبان پرتو پگاهی است و «ناهید»، ایزد پاکی، زایش و برکت، فرشتهی آبها و باران. پیروان آیین مهر آخرین شب پاییز را مصادف با تولد خورشید میدانستهاند؛ همانگاه که از دل سیاهی شبی درازآهنگ و سرد، ایزدمهر در یک غار گود و کمارتفاع از میان کوههای البرز ظهور میکند و خورشید گرم و نورافزا را به ارمغان میآورد. برخی به اشتباه مهر را همان خورشید گرفتند و شب چله را در واقع شب میلاد خورشید میدانند. در کتاب «از اسطوره تا تاریخ» به نقل از بهار در اینباره میخوانیم: «شب یلدا، تولد مهر یا میترا نیست، بلکه تولد خورشید است. مهر با خورشید تفاوتهایی دارد». از نظر تقویم مردم ایران باستان، چله، شب تولد خورشید است و حال آنکه بر اساس اسطورهها خورشید و مهر ارتباط نزدیکی دارند ولی یکی نیستند.
پیروان آیین مهر یا زروانی، بلندتر شدن روزها را از برکت حکمرانی ایزد مهر بر زمین میدانستند و کوتاهتر شدن شبها را نشانهای از غلبهی او بر اهریمن. آنها در شب چله به پایکوبی و جشن و سرور میپرداختند تا شکست اهریمن را جشن بگیرند و گاه تا دمیدن پرتو پگاه در دامنهی کوههای البرز به انتظار باززاییدهشدن خورشید مینشستند. برخی در مهرابهها٩ (نیایشگاههای پیروان آیین مهر) به نیایش مشغول بودند تا پیروزی مهر و شکست اهریمن را از خداوند طلب کنند.
شب یلدا یکی از مضامین پرتکرار در ادب فارسی است. یکی از مضامین پرتکرار در این رابطه، تشبیه زلف دراز و سیاه معشوق به شب یلداست. این مضمون یکی از مضامین رایج در شعر فارسی از گذشته تا به امروز است:
سعدی:
روز رویش چو برانداخت نقاب شب زلف
گفتی از روز قیامت شب یلدا برخاست
خواجوی کرمانی:
تا در سر زلفش نکنی جان گرامی
پیش تو حدیث شب یلدا نتوان کرد
**
هست در سالی شبی ایام را یلدا ولیک
کس نشان ندهد که ماهی را دو شب یلدا بود
**
ماه من طلعت صبح از شب یلدا بنمود
گوشوار زرش از طرف بنا گوش چو سیم
عبید زاکانی:
با زلف تو قصهایست ما را مشکل
همچون شب یلدا به درازی مشهور
از دیگر مضمونپردازی در این رابطه میتوان به ایجاد مشابهت در طولانی فراق با شب یلدا اشاره کرد. این مضمون نیز از مضامین پرتکرار است:
محشتم کاشانی:
با خود از بهر تسلی شب یلدای فراق
هرچه گفتم ز زبان تو غلط بود غلط
**
شب یلدای غمم را سحری پیدا نیست
گریههای سحرم را اثری پیدا نیست
اوحدی مراغهای:
شب هجرانت، ای دلبر، شب یلداست پنداری
رخت نوروز و دیدار تو عید ماست پنداری
**
سعدی:
نظر به روی تو هر بامداد نوروزی است
شب فراق تو هر شب که هست یلدایی است
با وارد شدن مسائل اجتماعی به شعر، پرداختن به شب یلدا رنگ دیگری به خود در شعر فارسی گرفت. نشانههایی از تشبیه دوران طولانی ظلم و جور به شب یلدا در شعر برخی از سرایندگان دیده میشود:
حافظ:
صحبت حکام ظلمت شب یلداست
نور ز خورشید جوی بو که برآید
**
پروین اعتصامی:
دور است کاروان سحر زینجا
شمعی بباید این شب یلدا را
در سالهای اخیر با رشد شعر آیینی، شاهد مضمونپردازی مشابهی در این حوزه هستیم. این موضوع در حوزه شعر مهدوی بیش از دیگر حوزهها دیده میشود؛ شباهتسازی میان دوران طولانی غیبت و شب تاریک و طولانی یلدا از جمله مضامین شعر مهدوی امروز است:
روزگاران همه را در شب یلدا ماندیم
در تب حسرت و در تاب تمنّا ماندیم
تا شنیدیم تویی منجی و خواهی آمد
به مناجات نشستیم و به نجوا ماندیم
انتهای پیام/