سراب حل مشکل آلودگی هوا

گوش‌هایمان را به روی حرف‌های متخصصان باز کنیم. در انگاره‌ها و پیشفرض‌هایمان در اداره امور شهری تغییراتی دهیم و راهکارهایی را که سال‌هاست مطرح می‌کنیم اما جدی نمی‌گیریم، این بار واقعاً جدی بگیریم.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، «گوش‌هایمان را به روی حرف‌های متخصصان باز کنیم. در انگاره‌ها و پیشفرض‌هایمان در اداره امور شهری تغییراتی دهیم و راهکارهایی را که سال‌هاست مطرح می‌کنیم اما جدی نمی‌گیریم، این بار واقعاً جدی بگیریم. این بار تنها با مشارکت جمعی همه‌مان از شوراهای محلات گرفته تا نهادهای سیاستگذاری و سیاستمداران و همه مردم است که می‌توانیم این مشکل را حل کنیم وگرنه مطمئن باشیم راهکارهایی مثل تعطیل کردن مدارس و درخواست از شهروندان برای بیرون نیاوردن ماشین‌هایشان، هیچ مشکلی را حل نخواهد کرد و آلودگی هوا همیشه برایمان مشکلی لاینحل باقی خواهد ماند

به گزارش ایسنا، ترانه بنی‌یعقوب، روزنامه‌نگار، در روزنامه ایران نوشت: «شما روزنامه‌نگارها نمی‌خواهید فکری به حال هوای آلوده بکنید. نمی‌خواهید نهادهای مختلف را جمع کنید و بخواهید کاری بکنند. جان همه در خطر است جان همه و مهم‌تر از هر کسی، جان بچه‌هایمان.» این جمله‌ها را یک پزشک این روزها خطاب به من نوشت با نگرانی و دلهره. او گفت از این وضعیت عصبانی است و مانده چرا هیچ‌کس کاری نمی‌کند. همان سؤالی که روزهاست از خودم می‌پرسم. سؤالی که حتماً روزهاست از خودتان می‌پرسید. در جوابش نوشتم که این روزها مدام به این موضوع فکر می‌کنم این که به عنوان یک روزنامه‌نگار چه کاری از من ساخته است. به عنوان یک شهروند. به عنوان یک انسان.

راستش را بخواهید، من هم مثل خیلی از شما بارها این روزها با غم و اندوه به آسمان سیاه شده شهر خیره شده‌ام. به آسمانی که دیگر آبی نیست. بارها اندیشیده‌ام چه اتفاقی افتاده که شهرمان به این حال و روز افتاده. مثل خیلی از شما انواع جدول‌هایی که سهم آلودگی هوا را بررسی کرده‌اند، بالا و پایین کرده‌ام. همان جدول‌هایی که سهم مردم، کارخانه‌ها، ماشین‌های سنگین و سوخت‌های فسیلی را در آلوده کردن هوا بررسی کرده‌اند. مثل خیلی از شماها دیده‌ام که صدای تولیدکنندگان خودرو در ایران همیشه بلند بوده. همیشه خودشان را تبرئه کرده‌ و دیگران را مقصر جلوه داده‌اند. سال‌هاست می‌شنوم و می‌خوانم قرار است خودروهای فرسوده از سطح شهر جمع‌آوری شوند. سال‌هاست خبرهایی را دنبال می‌کنم که باید کامیون‌های جدید را جایگزین قدیمی‌ها کرد. سال‌هاست می‌خوانم که با گران شدن بنزین مشکل ترافیک کم و در نتیجه آلودگی هوا هم مشکلش حل می‌شود. سال‌هاست طرح‌های شکست خورده طرح ترافیک را دنبال می‌کنم. مطالبی می‌خوانم و می‌نویسم درباره نقش شهروندان این که باید از ناوگان حمل و نقل عمومی استفاده کنند. این که باید دوچرخه‌سوار شوند. این که باید برای رسیدن به مسیر‌های نزدیک پیاده‌روی کنند. ناوگان حمل و نقل عمومی تجهیز شود. این که باید این کار را بکنیم و آن کار را... .

نمی‌خواهم سرتان را بیشتر از این با این حرف‌ها درد بیاورم؛ چرا که می‌دانم بیشتر از من همه این‌ها را می‌دانید. می‌دانم همه‌مان خیلی از دلایل آلودگی هوا و راهکارهایش را می‌شناسیم. می‌دانیم هوا زندگی ماست و هیچ‌کس نمی‌تواند از آن غافل شود. هیچ کس نمی‌تواند از عوارض آلودگی هوا قسر در رود. چه غنی باشد و چه فقیر. چه فرادست باشد و چه فرودست. در عین حال نه متخصص محیط زیست هستم و نه درباره وضعیت خودروسازی اطلاع دقیقی دارم و نه نقش سوخت‌های فسیلی را در آلودگی هوا به اندازه متخصصان این رشته می‌دانم و در عین حال نمی‌خواهم شعارهای ژورنالیستی حل کوتاه‌مدت آلودگی هوا سر بدهم؛ چرا که می‌دانم آلودگی هوا چنان با زندگی ما پیوند خورده و جزئی از زندگی شهری‌مان شده که هیچ کدام از این تحلیل‌ها و راهکارها و شعارها به تنهایی کارساز نیست. تنها راه حلی که به ذهنم می‌رسد، همراهی همه‌مان برای حل این مشکل است. این که دور هم جمع شویم، عقل جمعی را به کار بگیریم.

گوش‌هایمان را به روی حرف‌های متخصصان باز کنیم. در انگاره‌ها و پیشفرض‌هایمان در اداره امور شهری تغییراتی دهیم و راهکارهایی را که سال‌هاست مطرح می‌کنیم اما جدی نمی‌گیریم، این بار واقعاً جدی بگیریم. این بار تنها با مشارکت جمعی همه‌مان از شوراهای محلات گرفته تا نهادهای سیاستگذاری و سیاستمداران و همه مردم است که می‌توانیم این مشکل را حل کنیم وگرنه مطمئن باشیم راهکارهایی مثل تعطیل کردن مدارس و درخواست از شهروندان برای بیرون نیاوردن ماشین‌هایشان، هیچ مشکلی را حل نخواهد کرد و آلودگی هوا همیشه برایمان مشکلی لاینحل باقی خواهد ماند

منبع:ایسنا

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه رسانه‌ها