یادداشت تسنیم| برونرفت «غیراعتدالیِ» اصلاحات، با تکنیک «پهلوان»
جناب پهلوان، صاحب پیشین «پدیده»، برای به تحیر واداشتن و تسخیر روح مخاطب از تکنیکهایی استفاده میکرد. بهنظر میرسد جبهۀ اصلاحات نیز برای فرار از تبعات بیتدبیرها و اشتباههای گذشته، لاجرم به همین نوع اقدامات دست زده است.
در خلالِ تورّقِ مطبوعات و وبگردی خبری طی روزهای اخیر، یاد یک تکنیک عملیات روانی افتادم. سالها پیش، قبلتر از آنکه «پدیده» به یک پدیده تبدیل شود، محسن پهلوان (نفر اصلی این مجموعه) از تکنیکهای تبلیغاتیاش میگفت. او، که از مشاورۀ یک کمپانی تبلیغاتی فرانسوی بهره میبرد (همان کمپانیای که برگههای «ارمغانبهزیست» را پشتیبانی میکرد)، معتقد بود که یکی از فنیترین روشهای تبلیغاتی را برای رونمایی یا افتتاح پروژههایش بهکار میبرد، به این ترتیب که در آستانۀ هر رویداد جدید (مثل افتتاح یک مجموعه) تمام درگاههای تبلیغاتی را (از صداوسیما تا ورزشگاهها، بیلبوردها، پخش خیابانی تراکت در چهارراهها، و هر آنجای دیگری که میسّر و ممکن است) برای یک بمباران کوتاهمدت اما پرحجمِ تبلیغاتی فعال میکرد. او در این میان از تجربۀ موفقیتهای سنگینِ ناشی از این تکنیک ساده در تداعیبخشی و جهتدهی به ذهن مخاطبان و مشتریانش میگفت.
میخواهیم این تکنیک را با یک حملۀ انتخاباتی نظیر کنیم، اما پیش از آن بیایید یک نگاهی از بالا به شرایط کشور طی 6 سال گذشته بیندازیم.
یک اسکن هلیکوپتری از شرایط 6 سال گذشته
6 سال از روی کار آمدن این دولت میگذرد که البته در چهار سال گذشته به حمایت بیدریغ نمایندگان پارلمانی همین خط نیز مستظهر بوده است. بعید است صاحبنظر منصفی باشد که قبول نکند طی این زمان، کارنامۀ دولت «بسیار بد» بوده است. درگاههای کلیدی قاچاق روی همان پاشنه میگردد که سال 1392 میگشت، شرایط بانکها روز به روز بدتر شده (جز بحث مؤسسات غیرمجاز مالی که انصافاً بهتر شده است)، طرح تحول نظام سلامت که بسیار پرطمطراق آغاز شد با شکست مواجه شده، برجام که راهبرد کلیدی دولت بهشمار میرفت با سرافکندگی به محاق رفته، قیمت اقلام عمومی (با شاخص بهای مصرفکننده CPI) نسبت به سال 1392 حدود سه برابر شده (با لحاظ 2.2 برابر تا آبان 97 و افزایش حداقل 30درصدی طی 15 ماه گذشته)، شاخص قیمت مسکن رشد 3برابری را نشان میدهد، مسکن اقشار کمدرآمد که تا حد زیادی پیش رفته بود مورد بیمهری قرار گرفته، نقدینگی (که مؤلفۀ اساسی تورمآفرینی در ایران است) از 470 به 2100 هزار میلیارد تومان بالغ شده، مبادلات ناسالم در واگذاریها در سازمان خصوصیسازی تا آنجا پیش رفت که مدیر این مجموعه بازداشت شده، تولید خودروسازی به نصف تقلیل یافته، مدیر بزرگترین خودروسازی کشور بهاتهام فساد بازداشت شده، موج تعطیلی یا بیرمق شدن کارخانههای استخواندار قدیمی و بزرگ، کارگران را در چند نوبت طی سالهای گذشته به اعتراض کشانده، شرایط کشاورزی کشور از بسیاری جهات معطل مانده و در برخی زمینهها (از جمله خودکفایی گندم) عقبگرد هم داشته، و الخ.
ضمن همۀ این مشکلات افزایش شاخص ضریب جینی نشان میدهد شکاف طبقاتی عمیقتر شده، و طبقۀ بهرهمند فاصلۀ خود را با قشر متوسط و ضعیف افزایش داده است. شاید تلانبار همۀ این مشکلات بود که بزرگان و تئوریپردازان اصلی اقتصادی این دولت را ــ از جمله دکتر مسعود نیلی و دکتر علی طیبنیا ــ از ادامۀ حرکت کنار این دولت منصرف کرد.
تکنیک آقای پهلوان
در این شرایط، بهنظر میرسد بهکارگیری تکنیک ساده اما مؤثر آقای پهلوان، میان سیاسیون کشور هم طرفدارانی داشته باشد. طی چند روز گذشته، شاهد حضور تعدادی پرشمار از بزرگان نحلۀ موسوم به اصلاحاتی و نیز کارگزارانی در رسانهها هستیم. حضور یکبارۀ این بزرگانِ همسو، با شعارهای هماهنگ و اظهارات یکسان، نشانگر آن است که تداعیبخشیِ (بخوانید بازی جدید سیاسیِ) راهبردی و مهمی در جریان است؛ و گویا پیشقراولان این نبرد سیاسی، از پس تغییر ذائقۀ مردم و نخبگان برنیامدند، و این جریان ناچار شده سردارانش را جملگی به جبهۀ نبرد گسیل کند.
طرفهتر حضور رادیکالها و اَعلامِ این جریان در رسانههای جناحِ مقابل بود. گفتگوی سیدمحمدصادق خرازی، دیپلمات کهنهکار و دبیرکل ندای ایرانیان در برنامۀ «جهانآرا»ی شبکۀ افق، گفتگوی غلامحسین کرباسچی با تارنمای مشرق، و همچنین گفتگوی سیدحسین مرعشی با فرهیختگان را میتوان در همین پارادایم برشمرد. خبرنگاران این رسانهها، خوشنودند از اینکه توانستهاند تریبون پرمخاطب سلبریتیهای سیاسیای باشند که سال به سال اثری از آنها در رسانهها نیست؛ و فارغاند از اینکه ابزار رسانهای چه سیاستورزانی شدهاند. ستارگان سپهر سیاسی اصلاحات و سازندگی، در این فشار رسانهای تلاش میکنند با اعلام برائت (وحتی عذرخواهی بابت همراهی با دولت) خود را از این جریان سوا و منفصل و مفروق اعلام کنند، و با این نمط و اسلوب بار سنگین مسئولیت سیاسی ناشی از گزینشهای نادرست و حمایتهای مستمر غلطشان را بهعهده نگیرند و بدین سان، حتی بهبهای فدا کردن تیم دکتر روحانی، خود را (ولو تا حد اندکی) از غرق شدن در انتخابات پیشِرو نجات بخشند.
خط سیر کلی بحث این دوستان حاوی چند نکتۀ مهم است؛ انتقاد جدی به عملکرد دولت دکتر روحانی، عذرخواهی از مردم، یا سُر خوردن از بار مسئولیت ناشی از حمایتهای بیدریغ از دولت، تمجید از رهبر انقلاب بهبهانههای گوناگون، تداعیگری نزدیکی علمدار اصلاحات (سیدمحمد خاتمی) به نظام و دلسپردگی او به رهبری.
جز اینها، نباید طرح انگارۀ «استعفای رئیسجمهور» را، که توسط سیاسیونی مانند عباس عبدی (اعتماد ــ 16 آذر) و سعید حجاریان (ماهنامۀ روزنامۀ ایران ــ ابتدای آذر 98) مطرح و سپس به معاون اول رئیسجمهور نسبت داده شد، و حتی موضوع اظهارنظر سخنگوی دولت قرار گرفت (24 آذر 98)، از نظر دور داشت، این، یک مهندسی دقیق و هدفمند است. اینان گرچه خود تصریح دارند که «بدون هیچتعارفی اگر آن حمایت تامّ و تمام اصلاحطلبان از روحانی نبود، شاید دولت وی تشکیل نمیشد» (گفتگوی مرعشی با فرهیختگان 26 آذر 98)، و تصدیق میکنند که همکاری راهبردی اصلاحات و اعتدال ــ که ظهور نمادین آن، در معاون اول متجلی است ــ این مسیر را تا اینجا پیش برده، اما در عین حال تمام ظرفیت خود را جهت برونرفت «غیراعتدالی» از زیر بار مسئولیت شرایط فعلی بهکار گرفتهاند.
شایسته بود این بزرگان در اقدامی جوانمردانه و متعهدانه ــ هم در قبال حزب سیاسیشان، هم در برابر معاهدۀ راهبردی که با دولت داشتند، و هم در پیشگاه مردم و رهبری ــ صادقانه مسئولیت این ناکارآمدی و شکست بزرگ گفتمانی را رأساً بپذیرند؛ و اعلام کنند که برای تکرار نشدن چنین ضایعۀ فراموشنشدنی در ادوار پیشِرو چه تمهیداتی اندیشیدهاند.
انتهای پیام/+