بم ۱۶ سال پس از زلزله ۶.۶ ریشتری / شهری که از میان ویرانه‌ها سر برآورد

بم 16 سال پس از زلزله 6.6 ریشتری / شهری که از میان ویرانه‌ها سر برآورد

«بم» شهری که از میان ویرانه‌ها سر برآورد و مردمش با زخمی عمیق در دل شهرشان را ساختند اما یادشان نرفت روزی را که « پسری زیر زمین بود، پدر بیل نداشت ...»

به گزارش خبرگزاری تسنیم از بم، 16 سال از زلزله 5 و 26 دقیقه پنجم دی ماه سال 82 می‌گذرد از زمین لرزه‌ 6.6 ریشتری که یک شهر را ویران کرده و قلب بیش از 32 هزار نفر را از تپش ایستاد. 16 سال می‌گذرد از سحرگاهی که در عرض 12 ثانیه یک شهر و مردمش را زیر رو کرد؛ 16 سال می‌گذرد از حادثه‌ای تلخ که فقط خدا می‌داند بر مردمش چه گذشت.   

عمق حادثه در زلزله بم به اندازه‌ای بود که همه را بهت فرو برد و مردمی که خود را از نقاط مختلف استان و کشور به بم رسانده بودند با دیدن حادثه تلخی که اتفاق افتاده بود متحیر مانده بودند.

محمد که آن زمان در شهر کرمان دانشجو بود و در اولین ساعات پس از زلزله خودش را به بم رسانده بود از آن روزها چنین روایت می‌کند پنجشبه 4 دی 82 علی می‌خواست طبق عادت هر هفته به بم و نزد خانواده‌اش باز گردد اما به اصرار من قبول کرد کرمان بماند تا از فرصت تعطیلی پایان هفته استفاده کنیم و با هم درس بخوانیم اما اتفاقات طور دیگری رقم خورد.

وی ادامه داد: شدت زلزله در کرمان هم احساس شد در اولین ساعات پی از زلزله با علی خود را به بم رساندیم؛ چیزی که با چشم می‌دیدیم قابل تصور نبود در بم قیامتی برپا بود وسعت زلزله محدود به یک روستا و محله نبود و زلزله یک شهر را با خاک صاف کرده بود و کسی به درستی نمی‌دانست از کجا باید آغاز کند.

محمد افزود: پیدا کردن یک خانه در میان آن ویرانه‌ها کار سختی بود اما علی خود را به خانه رساند و در میان آواره‌ها دیوانه‌وار خانواده‌اش را جستجو می‌کرد لحظات سختی بود و اینکه بر علی چه می‌گذشت تنها خدا می‌ماند اما از آن خانواده بزرگ تنها علی زنده مانده بود.

وی با بیان اینکه اتفاقات بعد را به خوبی به خاطر ندارم گفت: همه اتفاقات مانند یک کابوس تلخ بود اینکه چگونه یکی یکی اجساد را از زیر آوار بیرون آوردیم به قبرستان شهر بردیم و دفن کردیم.   

یکی دیگر از کسانی که در آن روز خود را به بم رسانده بود با اشاره به اینکه چیزی را که در آن روز در بم مشاهده کردم قابل بیان نیست افزود: خبری از شهر نبود؛ تلی از خاک در مقابلت بود و تعداد محدود بازماندگانی که نمی‌دانستند باید برای از دست رفتن عزیزانشان عزاداری کنند یا اجساد نزدیکانشان را از زیر آوار بیرون بیاورند.

وی با بیان اینکه پس از زلزله در بم هر چه بود بهت و شوک و اندوه بود که با زجه‌های جانسوز و ناله‌های بی‌امان در هم آمیخته بود گفت: مادرانی که با زجه و ناله فرزندانشان را با دست خالی در میان آوار جستجو می‌کردند و پدرانی که پشتشان شکسته بود و کمرشان خم شد بود.

حمید که از نیروهای جمعیت هلال احمر بوده و آن روز برای امدادرسانی به بم رفته بود بیان کرد: تصور اینکه یک کودک تنها بازمانده یک خانواده باشد در مخیله هیچ کس نمی‌گنجد.

وی با بیان اینکه بیرون آوردن بیش از 32 هزار کشته و  30 هزار نفر مجروح از زیر آور شهر بم کار آسانی نبود گفت: هر کس با هر چه داشت حتی با دستان خالی آوار را زیر رو می‌کرد به امید شنیدن ناله‌ای و یا یافتن گرمای دستی.

حمید با یادآوری اینکه در ساعات اولیه همه در بهت و حیرت بودند افزود: نمی‌دانستند چه کنند؛ عزیزانشان را از زیر آور بیرون بیاورند، کشتگانشان را دفن کنند، مجروحان را به بیمارستان برسانند یا برای از دست دادن نزدیکانشان عزاداری کنند اما در زلزله بم کسی فرصتی برای عزاداری نداشت؛ فرصتی برای نشستن، اشک ریختن و گریه کردن و فقط خدا می‌داند که چه بر بازماندگان داغدار بمی در آن روزها گذشت.

وی با بیان اینکه بازماندگان حتی توان انتقال اجساد عزیزانشان را به قبرستان نداشتند گفت: تعداد زیاد اجساد و دست تنها ...

16 سال از زلزله بم گذشت است

شاید آن روزها کسی باور نمی‌کرد که از زیر ویرانه‌های بم شهری دیگر جوانه بزند که روزنه امیدی بجوشد و بم بار دیگر احیا شود.

شاید آن روزها کسی باور نمی‌کرد که ققنوسی از خاکستر بم سر برآورد.

اما مردم بم ایستادند با زخمی بر دل و اندوه فراموش ناشدنی تا همیشه تاریخ تلاش کردند تا شهر خود را از نو بسازند هر چند کسی در تمامی این سال‌ها فکری برای درمان درد بزرگ مردم این شهر نکرد و بازتوانی مردم این شهر فراموش شد.

مردم شهر را از نو ساختند اما همه یادمان رفت که مردم شهر بم غم و اندوه بسیار سنگینی را تحمل کردند که وجود بیماری‌های روحی ناشی از غم، ناراحتی و افسردگی تنها گوشه‌ای از زخم به جای مانده از آن حادثه عظیم است.

ارگ تاریخی 2 هزار و 800 ساله بم بار دیگر استوار شد اما مردم بم فراموش نکردند و نمی‌کنند که در سحرگاه تلخ و زمستانی پنجم دی ماه بر این شهر چه گذشت.

مردم شهر را از نو ساختند اما همه یادمان رفت که روزی در این شهر « پسری زیر زمین بود، پدر بیل نداشت ...»

انتهای پیام/511/ش

پربیننده‌ترین اخبار استانها
اخبار روز استانها
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
گوشتیران
triboon