گزارش| تحول نبردها/ آیا اغتشاشات آبان از جنس «یورش فوجی» بود؟
«یورش فوجی» که از آن بهعنوان عاملی تعیینکننده در رقمزدن سرنوشت درگیریهای عصر مدرن یاد میشود، شباهتهایی با اغتشاشات آبانماه در ایران داشته است.
گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم ــ اعتراضات اخیر در ایران با انگیزه ابراز نارضایتی از افزایش قیمت بنزین و نحوه اطلاعرسانی دولت درباره آن آغاز شد، اما متأسفانه بهسرعت توسط عدهای مصادره و بهسمت اغتشاش کشانده شد.
تصاویر آتش گرفتن بانکها، غارت فروشگاهها، تخریب خیابانها، آتش زدن خانه مسکونی در شیراز و در نهایت کشته شدن تعدادی از هموطنان در آشوبها نخستین نشانههایی بودند که عدهای در تلاش هستند اعتراضات معیشی و قانونی تظاهراتکنندگان را بهسمت آشوب و اغتشاش هدایت کنند.
تحولات بینالمللی و تلاشهای علناً ابرازشده دولتهای متخاصم ایران از جمله آمریکا و عربستان سعودی در ماهها و سالهای اخیر دیگر نشانههایی هستند که شائبه وجود دستهایی برای خارج کردن اعتراضات از کانال قانونی را تقویت میکنند.
بهعنوان مثال، «محمد بن سلمان»، ولیعهد عربستان سعودی سال 1396 علناً تصریح کرده بود که قصد دارد جنگ را به داخل ایران بکشاند؛ یا مقامهای دولت «دونالد ترامپ» بیش از 10 بار بهبیان آشکار یا بهزبان بیزبانی گفتهاند که هدف سیاست «فشار حداکثری»، به آشوب کشاندن ایران است تا جایی که «برایان هوک»، نماینده ویژه دولت آمریکا در امور ایران در زمان اغتشاشات نتوانست خوشخیالیاش را از بهثمر نشستن ظاهری این سیاست پنهان کند و در مصاحبهای با «بیبیسی» گفت که دولت ترامپ از اتفاقاتی که داخل ایران میافتد «خیلی خرسند» است.
روایتهای شاهدان عینی که در بطن ناآرامیها حضور داشتهاند هم از وجود نوعی الگوی متحدالشکل برای ایجاد تخریب و خسارت زدن به اماکنی مانند بانکها یا حمله به مراکز نظامی و انتظامی برای تصاحب سلاح حکایت میکند. کم نیستند شاهدانی که گزارش میکنند گروهی از افراد معمولاً کوچک پس از نفوذ به میان جمعیت معترضان بانک یا ساختمانی را بهآتش کشیده و بهسرعت از محل حادثه متواری شدهاند.
بروز اینگونه اتفاقات هماهنگ در تجمعاتی که بهگفته «محمد کولیوند»، نماینده کرج در 719 نقطه کشور پراکندگی داشتهاند رد کردن وجود نوعی سازماندهی و هماهنگی برای بهرهگیری از اعتراضات معیشتی و قانونی مردم را اگر نه غیرممکن، بسیار دشوار میکند.
در واقع، شباهت بسیار زیاد اغتشاشات آبانماه بهنوعی تاکتیک در درگیریهای نظامی بهنام «تهاجم فُوجی» (بهخصوص پراکنده بودن آنها در قالب گروههای کوچک اما بسیار پراکنده) هم عاملی است که از احتمال وجود نوعی برنامهریزی قبلی برای آن خبر میدهد.
تهاجم فوجی چیست؟
اندیشکده «رند» اخیراً در یک پژوهش تحقیقی بسیار مفصل «تهاجم فوجی» را یک دکترین نظامی خوانده که آینده درگیریها را در عصر ارتباطات رقم خواهد زد. تهاجم فوجی که با نامهای دیگری مانند «حملات انبوه» هم شناخته میشود نام یک تاکتیک در میادین درگیری است که هدف آن «اشباع کردن» توانمندیهای دفاعی طرف مقابل از طریق درگیر کردن آن در حملاتی است که با پراکندگی زیاد و از تمام جهات روانه هدف میشوند.
این نوع حملات، در میادین درگیریهای نامتقارن مورد استفاده قرار میگیرند که طرفهای درگیر از نظر اندازه یا توانمندیها با یکدیگر برابری ندارند، در چنین موقعیتهایی طرفی که امکانات کمتری دارد با تهاجمهای همهسویه و غیرمتمرکز بهدنبال بر هم زدن انسجام دفاعی طرف مقابل و ضربه زدن به آن است.
تهاجم فوجی بیش از هر چیز محصول عصر ارتباطات و گسترش فناوریهای ارتباطی بهخصوص اینترنت و گوشیهای همراه است. از آنجا که در این روش، فرماندهی میدان عملیات به گروههای عملیاتی کوچک سپرده میشود این فناوریها نقش بسیار مهمی در ایجاد هماهنگی و ارتباط میان گروههای کوچکی دارند که در موقعیت بسیار دور استقرار یافته و پراکنده شدهاند.
طبق توصیف اندیشکده رند، «این دکترین نوپا از این واقعیت نشأت میگیرد که امکانات ارتباطی امکان ایجاد یگانهای عملیاتی متعدد و کوچکی را فراهم میکنند. همچنین بهمدد این فناوریها میتوان این یگانها را بهنحوی شبکهسازی کرد که علیرغم توزیع بسیار پراکنده بتوانند بهمحض اراده و بهصورت مکرر برای وارد آوردن ضربات مهلک به طرف مقابل گرد هم بیایند.»
با آنکه «تهاجم فوجی» بیشتر نظریهای برای درگیریهای نظامی است، اندیشکده رند نوشته کارآمدی این روش در تمامی طیفهای درگیری، از جنگهای تمامعیار نظامی گرفته تا درگیریهای کوچکمقیاس قابل اثبات است، بهعنوان مثال، طبق گزارش این اندیشکده، گروههای تروریستی، تبهکار و افراطی و حتی برخی «سازمانهای مردمنهاد» (NGOها) گاهی برای پیشبرد اهدافشان به این روش متوسل میشوند.
در گزارش رند به نمونههایی برای استفاده از این تاکتیک در میادین غیرنظامی اشاره شده است: «توسل به یورشهای فوجی اجتماعی بهخصوص میان فعالان معترض به سرمایهگذاری و تجارت جهانی رو به فزونی است. اعتراضات اینترنتمحور به جلوگیری از تصویب "توافق چندجانبه سرمایهگذاری" در اروپا در سال 1998 کمک کرد. پس از آن در روز 18 جولای 1999، تظاهراتهای خشمگین در اعتراض به سرمایهداری در لندن اتفاق افتاد و دهها هزار فعال به خیابانها آمدند. همزمان، تظاهراتهایی بهصورت موازی در کشورهای دیگر برگزار شد. تظاهراتهای 18 جولای تا اندازه زیادی در بستر اینترنت و بدون رهبری یا مدیریت مرکزی سازماندهی شدند. بعد از آن، هزاران نفر از فعالان دیگر بهویژه در آمریکا، کانادا و اروپا 18 جولای را الگو قرار داده و با برگزاری تظاهراتهای فوجی توانستند در روز افتتاحیه یک نشست مهم سازمان تجارت جهانی (30 نوامبر 1999) از برگزاری آن جلوگیری کنند. قدرت این سه جنبش و اثربخشی روشهای اخلالگرانه فعالان برای بسیاری از مسئولان مایه شگفتی بود... این تظاهراتها نشان دادند که شبکههای عصر ارتباطات میتوانند دستکم برای مدتی بر نظامهای سلسلهمراتبی (سازمان تجارت جهانی و پلیس سیاتل) چیرگی پیدا کنند.»
در حوادث آبانماه میزان بالای تخریبها، کمتعداد اما بسیار پراکنده بودن اغتشاشات، متحدالشکل بودن خسارتهای واردآمده و رفتارهای گروههای نفوذی به داخل جمعیت معترضان، این فرضیه را مطرح میکند که ممکن است کشورها یا گروههایی که منافعشان را در گروی مشغول نگاه داشتن ایران به آشوبها و اغتشاشات داخلی میبینند از همین تاکتیک برای ربودن اعتراضات قانونی و هدایت آن بهسمت خشونت استفاده کرده باشند؛ این البته فرضیهای است که باید آن را در معرض آزمون و واکاویهای بیشتر قرار داد.
انتهای پیام/+