روسیه با کدام راهبردها به تقابل با تحریمها رفته است؟
آمریکا و اروپا از تحریم بهعنوان یک ابزار علیه روسیه بهره میبرند، تا بدون درگیری، طرف مقابل را در موضع ضعف قرار داده و مجبور به تغییر سیاست کنند. با این حال روسها هم در برابر این اقدامات بیکار ننشستهاند.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، از آغاز بحران اوکراین در سال 2014 میلادی بیش از پنج سال میگذرد؛ وقتی با تظاهرات غربگرایان «ویکتور یانوکویچ» از قدرت کنار رفت و روسیه این بحران را در کنار مرزهای خود بهمنزله تهدیدی برای امنیت ملیاش تلقی کرد. دامنه بحران تا جدا شدن «شبهجزیره کریمه» از اوکراین و پیوستن آن به روسیه در پی برگزاری یک همهپرسی پیش رفت.
«ولادیمیر پوتین»، رئیسجمهور روسیه همواره ثابت کرده که وقتی کار به تهدید امنیت ملی این کشور بکشد با کسی شوخی ندارد. اهمیت راهبردی شبهجزیره کریمه هم برای روسیه برکسی پوشیده نبود و نیست، شبهجزیرهای که پیشتر هم بخشی از خاک روسیه بود و در زمان ریاست «نیکیتا خورشچوف» به اوکراین واگذار شده بود.
اما جدا شدن کریمه از اوکراین از جانب جبهه غربی مقابل روسیه دو مشکل اساسی داشت: اولا، تغییر در مرزهای بینالمللی بهشمار میآمد و ثانیا بهمنزله توسعهطلبی روسیه بهسوی غرب تلقی میشد، امری که از منظر ژئوپلتیک برخی اندیشمندان آمریکایی نیز از قبل پیشبینی کرده بودند.
بر این اساس، انتظار نمیرفت که طرفهای غربی در برابر اقدام روسیه در اوکراین ساکت بمانند. در کنار سر و صداهای گسترده ضدروسی، یکی از اصلیترین سیاستهای طرفهای آمریکایی و اروپایی در قبال روسها پس از سال 2014، تحریمهای اقتصادی بوده است. در این سیاست تحریمی، اتحادیه اروپا و آمریکا هر دو سهیم بودند.
بیش از 170 شهروند روسیه و 44 نهاد دولتی این کشور در فهرست تحریمهای اتحادیه اروپا قرار دارند. تحریمهای اتحادیه اروپا علیه روسیه تا ژانویه 2020 ادامه دارند و احتمال تمدید آنها هم وجود دارد. وزارت خزانهداری آمریکا هم بارها طی 5 سال اخیر دست به تحریم روسها زده است که طیف وسیعی از موضوعات را در بر میگرفته است.
آمریکا و اروپا از تحریم بهعنوان یک ابزار جایگزین جنگ بهره میبرند، تا بدون درگیری، طرف مقابل را در موضع ضعف قرار داده و مجبور به تغییر سیاست کنند. با این حال روسها هم در برابر این اقدامات بیکار ننشستهاند. اقدامات روسیه در طیفهای مختلفی صورت گرفته که حتی در مواردی اروپاییها را در برابر آمریکاییها قرار داده است.
یکی از بدیهیترین اقدامات روسها، «راهبرد تقابلی» بوده است. بهطور مثال، روسها واردات مواد غذایی را از کشورهای تحریمکننده ممنوع کردهاند که با توجه به بزرگ بودن بازار مصرف روسیه، توانسته برخی کشورهای اروپایی را از درآمدهای قابل توجهی محروم کند. بهنوشته دویچهوله، «بخش زیادی از تولیدات چند کارخانه در شرق آلمان به روسیه صادر میشد و آنها اکنون این بازار را از دست دادهاند.» تحریمهای تقابلی روسیه علیه کشورهای تحریمکننده تا پایان سال 2020 اعتبار دارند که امکان تمدید آنها نیز وجود دارد.
از سوی دیگر روسها از «راهبرد جایگزینسازی» نیز استفاده کردهاند. جایگزین کردن بازارهای اروپایی با بازارهای آسیایی بخصوص در زمینه صادرات انرژی از این جمله بوده است. اما مهمترین سیاست جایگزینی روسها، سیاست جایگزین کردن «سوئیفت» بوده است. «جامعه جهانی ارتباطات مالی بین بانکی» یا همان سوئیفت، روزانه میلیونها پیام بانکی را در سراسر جهان رد و بدل میکند و به یک نوع هژمونی جهانی دامن زده است. اما روسها از سه سال پیش به فکر یک سامانه جایگزین بودهاند و آن را ایجاد هم کردهاند. هرچند تعداد بانکهایی که تاکنون به این سامانه پیوستهاند هنوز چشمگیر نیست اما در واقع شکستن هژمونی سوییفت بهمرور میتواند از اهمیت آن بکاهد.
روسها همچنین با پیمانهای دوجانبه پولی هم تا حدودی توانستهاند نقش دلار را در مبادلات اقتصادی خود بکاهند.
اما روسها فقط به این راهبردها اکتفا نکردهاند. اروپا همچنان به انرژی روسیه وابسته است. این امر میتواند ابزاری را برای روسها پدید آورد تا در برابر تحریمهای غرب از یک برگ برنده برخوردار باشند و از «راهبرد وابستگی انرژی» بهره ببرند. پروژه گازرسانی «نورداستریم 2»، میتواند از همین مقوله محسوب شود.
آلمان، همواره از منتقدین سیاستهای روسیه در اوکراین بوده است. اما نیاز به انرژی چیزی نیست که برلین بتواند آن را با انگیزههای سیاسی کنار بگذارد، آن هم در شرایطی که در آمریکا کسی چون «دونالد ترامپ» بر سر کار است. آمریکا میخواهد خود تامینکننده نیازهای انرژی اروپا باشد. «گرهارد شرودر»، صدراعظم سابق آلمان میگوید: «آمریکا به دلیل اهمیت دادن به خواستههای اوکراین مخالف پروژه نورد استریم 2 نیست، بلکه میخواهد خود تامینکننده بخشی از منابع گازی باشد.» شرودر تاکید کرده که قوانین آمریکا علیه این پروژه گازی متکبرانه است و دخالت در امور داخلی آلمان محسوب میشود.
نورداستریم 2، خط لولهای است که گاز طبیعی را از روسیه با گذر از بستر دریای بالتیک به آلمان میرساند. ترامپ، پنس و دیگر مقامات آمریکایی آشکارا مخالف این پروژه هستند. و در این میان تنها به بیان مخالفت اکتفا نکردهاند بلکه از ابزار تحریم هم استفاده کردهاند. دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا، روز 29 آذر «قانون سیاست دفاعی آمریکا»، که تحریم خط لوله گازی نورداستریم 2 بخشی از آن بود را امضا کرد. این قانون پیشتر توسط کنگره هم به تصویب رسیده بود. مخالفت با این خط لوله تنها به دولت ترامپ در آمریکا اختصاص ندارد و دولت دموکرات «باراک اوباما» هم با آن مخالف بود.
این تحریمها با مخالفت کمیسیون اروپا نیز مواجه شده است. کمیسیون اروپا گفته با هر گونه تحریم واشنگتن که فعالیت قانونی شرکتهای اروپایی را هدف قرار دهد، مخالف است. سخنگوی کمیسیون اتحادیه اروپا در این خصوص ابراز داشته که در حال حاضر، کمیسیون مزبور در حال بررسی تأثیر این اقدامات بر روی شرکتهای اروپایی است.
کاملا مشخص است که پروژه نورداستریم 2 توانسته اروپا را در برابر آمریکا قرار دهد حال آنکه این دو در مساله اوکراین مشترکا در برابر مسکو قرار داشتهاند و هنوز نیز قرار دارند. بر این اساس، مسکو بهخوبی توانسته از وابستگی اروپا به انرژی خود برای اختلافافکنی میان دو بلوک مخالفش بهره ببرد.
چند روز قبل، روسیه توانست قرارداد گازی خود را با کشوری تمدید کند که بیشترین مشکل را در 5 سال گذشته با آن داشته است: اوکراین. این توافق با میانجیگری اتحادیه اروپا و آلمان حاصل شده است! دقیقا همان کشورهایی که بر سر قضیه کریمه با روسیه دچار اختلاف جدی بوده و هستند.
«آنگلا مرکل»، صدراعظم آلمان با استقبال از نهایی شدن قرارداد گازی بین روسیه و اوکراین گفت: این قرارداد تامین انرژی اتحادیه اروپا را تضمین میکند. نزدیک به 18 درصد از کل گاز اتحادیه اروپا توسط روسیه تامین میشود.
بهواقع، روسیه توانسته به اروپاییها اثبات کند که اگرچه با آنها اختلاف سیاسی و حتی ارضی دارد اما اروپاییها به روسیه نیاز دارند. این راهبردی است که روسها بهوسیله آن تحریم جدی خود را عملا بیمعنی کردهاند.
انتهای پیام/