شهادت سردار سلیمانی و بیداری ملتها
انتقام از سردار سلیمانی آن زمانی است که خداوند به واسطه خون ایشان قدرتهای پوشالی غرب و مکاتب الحادی را به زیر بکشاند و اسلام و آموزههای زیبای آن را در سراسر جهان گسترش دهد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، یکی از سنتهای الهی که برگرفته از رحمت بیمنتهای اوست، تحول قلوب پاکطینتان عالم و ارتقای جامعه اسلامی تا اوج ارزشهای الهی است؛ گاهی این تحول ممکن است به واسطه انقلابی اجتماعی همانند آنچه در انقلاب اسلامی و بیداری اسلامی و در اوج آنها اربعین حسینی رخ داد، صورت گیرد و گاهی این تحول قلبی ممکن است به واسطه ریخته شدن خون اولیای الهی توسط دشمنان دین رخ دهد و افراد و جامعه را تحت تأثیر بُعد معنوی خود قرار دهد؛ همانند آنچه در واقعه عاشورای حسینی و شهادت امام حسین علیهالسلام رخ داد.
واقعه عاشورا هرچند بسیار تلخ، اما در ورای خود دارای حکمتهای فراوانی بود که منجر به بیداری عموم مسلمانانی شد که در فضای حکومت اموی زیست کرده و متأثر از ساختار آن بودند؛ چه اینکه به دلیل عدم پایبندی سران امت به توصیه پیامبر اسلام (ص) در پذیرش ولایت علوی و به دنبال سیاستهای غلط حکام اسلامی، ارزشهای معرفتی و اخلاقی در جامعه اسلامی اُفت کرد؛ از جمله این سیاستها، ایجاد نظام طبقاتی بود که این امرِ شوم سبب گسترش تبعیض در جامعه شد؛ همچنین روابط خویشاوندی جای خود را به شایستهسالاری و تخصصگرایی در پستهای حکومتی داد و به این ترتیب عدالت به حاشیه کشیده و فساد و تباهی جایگزین آن شد.
بنابراین از باب لطف و رحمت خداوند، باید جریانی شکل میگرفت تا از این طریق مسلمانان با مقام و جایگاه عترت آشنا میشدند و نیز خط امامت و ولایت مسیر خود را به سوی اهداف و ارزشهای الهی تداوم میداد؛ این جریان، همان قیام اباعبدالله (ع) و ماجرای شهادت ایشان بود. اگر قیام آن حضرت و ماجرای ثاراللّهی ایشان شکل نمیگرفت، سدی که از مقطع سقیفه در مقابل نور امامت و ولایت ایجاد شد، هیچگاه گشوده نمیشد و امت اسلام به سوی اضمحلال و عمق رذالت سوق مییافت و در این شرایط باید فاتحه اسلام خوانده میشد؛ این تعبیر را امامحسین (ع) در مدینه خطاب به مروان اینگونه بیان فرمود «عَلَی الْإِسْلَامِ السَّلَام إذا بلیت الأُمّة براعٍ مثْل یزیدٍ؛ زمانی که امت اسلامی گرفتار زمامداری مثل یزید شود، باید با اسلام خداحافظی کرد»؛ در چنین شرایطی که از اسلام جز پوستهای باقی نمانده بود و پیروان راستین آن در اقلیت به سر میبردند، راهی جز تلنگر به امت اسلام از طریق ایثار و جانفشانیِ تنها بازمانده رسول خدا (ص) باقی نمیماند تا ماهیت پلید یزید و یزیدیان برای همیشه برای مردم آشکار شود؛ بنابراین قیام امامحسین (ع) به اذنالله در چنین شرایطی واقع شد و راهی جز این برای نجات دین مبین اسلام باقی نمیماند؛ همین اتفاق نیز رخ داد به گونهای که در تاریخ، رویش مجدد ارزشها را در امت اسلام شاهدیم؛ ارزشهایی مثل عدالت، ایثار، شهادتطلبی و در صورت کلی میل حرکت به سوی ارزشهای الهی.
شهادت جانسوز سردار قاسم سلیمانی را میتوان از همین منظر مطالعه کرد؛ بلافاصله پس از شهادت ایشان شاهد موجی از بیداری جوامع و ملتها در سراسر دنیا به ویژه کشورمان ایران بودیم. طی این ماجرا، اقشار مختلف مردم از هر حزب و جناحی و با هر سلیقه سیاسی، انزجار خویش از جبهه استکبار به سردمداری آمریکا را ابراز کرده و آمادگی خویش در پاسداشت ارزشهای ملی را اعلام کردند. جریان ترور سردار سلیمانی از بُعد بینالمللی نیز بازتابهای فراوانی علیه جبهه پوشالی غرب در پی داشت به گونهای که شاهد تشکیل تظاهرات گسترده در برخی نقاط دنیا بودیم که حرف آخرشان، خونخواهی از عاملان این جنایت و خروج نیروهای آمریکایی از منطقه غرب آسیا بود.
به طور حتم انتقام از خون امثال سردار سلیمانی که خداوند وی را برای انتقامی سخت، آسمانی کرد تا در جرگه لشکریان غیبی خویش قرار دهد، با یک موشک یا هزار موشک گرفته نمیشود بلکه انتقام، آن زمانی است که خداوند به واسطه خون ایشان قدرتهای پوشالی غرب و مکاتب الحادی را به زیر بکشاند و اسلام و آموزههای زیبای آن را در سراسر جهان گسترش دهد.
انتهایپیام/