"فرهنگ جامع کلمات حضرت فاطمه" ترجمه شد

کتاب "موسوعة کلمات الصدیقه الطاهره فاطمة الزهراء" توسط پژوهشکده باقرالعلوم ترجمه شد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، کتاب "فرهنگ جامع کلمات حضرت فاطمه سلام الله علیها" در دو مجلد توسط پژوهشکده باقرالعلوم با ترجمه علی مؤیدی منتشر شد. این کتاب مجموعه­‌ای کامل از سخنان حضرت زهرا سلام‌الله علیها است. این کتاب در سال 1386 با نام "موسوعة کلمات الصدیقه الطاهره فاطمة الزهراء" توسط آن پژوهشکده و با قلم محمودشریفی، سید حسین سجادی‌تبار و بهاءالدین قهرمانی‌نژاد تألیف یافت.

جلد اول این کتاب دارای دو بخش تقسیم است: در جلد اول این کتاب به سخنان حضرت زهرا سلام­‌الله­ علیها قبل از وفات پیامبر اکرم (ص) و در جلد دوم به سخنان آن حضرت پس از وفات رسول مکرم اسلام (ص) پرداخته می­‌شود. در مبحث اول فصل اول این کتاب، به مباحث قبل از ازدواج آن حضرت پرداخته می‌­شود. دلایل نامگذاری و القاب آن حضرت، نحوه ارتباط وی با پیامبر، مقام و جایگاه حضرت خدیجه از اموری است که در این مبحث به آن پرداخته شده است.

نگارندگان کتاب در مبحث دوم، به مسائل پس از ازدواج حضرت فاطمه زهرا (س) پرداخته‌اند. این مبحث خود شامل 3 گفتار است.

گفتار اول در برگیرنده مباحث پیش از تولد حسنین (ع) است. این گفتار شامل 47 نکته در مورد فضائل حضرت فاطمه و امیر­المؤمنین علیهم­السلام است. نکات آموزنده در مورد نحوه ازدواج فاطمه و علی، چگونگی اداره منزل توسط ایشان، نوع رابطه این دو معصوم با یکدیگر و حکایت جالب و خواندنی در مورد عبادات و عظمت فاطمه و علی و ... است.

گفتار دوم به وقایع پس از ولادت حسنین علیهم­السلام می­‌پردازد. این گفتار شامل 84 عنوان از فضائل و حکایات مربوط به حسنین علیهم­السلام و والدین گرامی آنهاست. حکایاتی از محبت پیامبر(ص) به حسنین علیهم­السلام، اندوه و بی­‌تابی  حضرت زهرا  سلام­‌الله­ علیها برای سید­الشهدا، جایگاه اهل‌بیت نزد خداوند متعال و نقل کرامات ایشان.

در بخشی از این گفتار این روایت را می‌خوانیم:

ابو جعفر طبری از راویان راستگو نقل می کند: پیامبر نزد فاطمه رفت و فرمود: امروز پدرت مهمان تو است. فاطمه سلام‌­الله ­علیها عرض کرد: حسن و حسین علیهم­السلام دنبال غذا می‌گردند و ما در منزل چیزی برای خوردن نداریم.

امیرالمؤمنین و حسن و حسین علیهم­السلام وارد منزل شدند و نزد پیامبر نشستند. رسول خدا لحظه‌­ای نگاهش را به َآسمان دوخت؛ جبرئیل نازل شد و عرضه داشت: ای رسول خدا، خداوند بلند مرتبه به تو سلام می‌رساند و درود ویژه‌­اش را نثار تو می­‌کند و می‌­فرماید: به علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم­السلام بگو از میوه‌های بهشتی کدام یک را دوست دارید تا برای شما بفرستم.

رسول­ خدا صلوات‌الله علیه ­وآله فرمود: ای علی و فاطمه و حسن و حسین، چه میوه‌­ای میل دارید تا برای شما حاضر شود؟ همگی سکوت کردند. حسین از جدش رسول گرامی اسلام و از پدرش امیرمؤمنان و از مادرش زهرا و از برادرش درخواست اجازه کرد. همه گفتند: حسین جان آنچه می‌خواهی بگو. عرض کرد: من خرما را درخواست دارم. بقیه هم از این تقاضا استقبال کردند. رسول خدا به فاطمه فرمود: برخیز وارد خانه شو و آنچه هست بیاور. فاطمه ظرفی دید که پر از غذای بهشتی بود و پارچۀ سبزی از سُندس روی آن انداخته شده بود و در میان آن خرمای تازه‌­ای بود که در غیر فصل خودش به وجود آمده بود.

پیامبر به فاطمه فرمود: این غذا را از کجا آورده‌­ای؟ عرض کرد: این غذا از طرف پروردگار است. رسول خدا ظرف غذا را گرفت و نام خدا را بر زبان جاری کرد و یکی از خرما­ها را برداشت و در دهان حسین گذاشت و فرمود: نوش جانت ای حسین؛ سپس دومی را برداشت و در دهان حسن گذاشت و فرمود: نوش جانت ای حسن. سپس سومی را برداشت و در دهان فاطمه گذاشت و فرمود: نوش جانت دخترم؛ چهارمین خرما را برداشت و در دهان امیرالمؤمنین گذاشت و فرمود: نوش جانت علی جان؛ آنگاه از جا برخاست و ایستاد، سپس نشست و خرمای دیگری گرفت و در دهان امیرالمؤمنین گذاشت و فرمود: گوارای وجودت علی جان؛ باز هم از جا جست و ایستاد و نشست و سومین خرما را برداشت و در دهان امیرالمؤمنین گذاشت و فرمود: نوش جانت علی جان.

سپس ایستاد و بعد نشست و همگی از آن غذا خوردند؛ سپس ظرف غذا به آسمان برده شد. فاطمه عرض کرد: پدر جان، امروز عمل شگفت انگیزی از شما دیده شد.

فرمود: دخترم، خرمای اول را که در دهان حسین گذاشتم شنیدم که میکائیل و اسرافیل می‌­گویند: نوش جانت ای حسین؛ لذا من هم با آنان هم سخن شدم و هنگامی که خرما را در دهان حسن گذاشتم، شنیدم که میکائیل و اسرافیل می­‌گویند: نوش جانت ای حسن. من نیز با ایشان هم‌کلام شدم. خرمای سومی را وقتی که در دهان تو گذاشتم، شنیدم، که حورالعین می­‌گویند: گوارای وجودت باد ای فاطمه؛ من نیز با آنان چنین گفتم. اما وقتی خرما را در دهان علی گذاشتم، سخن حق را شنیدم که فرمود: گوارای وجودت علی! و من برای احترام به پروردگار از جا برخاستم، همچنین این قضیه در خرمای دوم و سوم اتفاق افتاد تا جایی که شنیدم خدای بزرگ فرمود: اگر از این ساعت تا روز قیامت خرما به دهان علی می‌گذاشتی می­‌گفتم: گوارا باد! گوارا باد!

انتهای‌پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط