یادداشت|دلایل سکوت رضایتمندانه ترکیه در مورد سوریه چیست؟
رئیس جمهور ترکیه و رسانههای وابسته به حزب حاکم٬ نسبت به مقاطع زمانی گذشته٬ کمتر در مورد سوریه و آینده این کشور صحبت میکنند و شاید دلیل این سکوت به خاطر آن است که از وضعیت موجود٬ ناراضی نیستند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم٬ پوشش خبری و ارائه تحلیلهای کوتاه و بلند در مورد مذاکره هاکان فیدان و علی مملوک٬ دو مقام عالی امنیتی ترکیه و سوریه در مسکو٬ خیلی زود فراموش شد و حالا رسانههای ترکیه٬ اخبار و گزارشهای مربوط به لیبی را برجستهتر و مهمتر از تحولات سوریه نشان میدهند، اما گویی مساله فقط جنجال بر سر تحولات شتابان و داغ لیبی نیست و ظاهراً در ترکیه٬ کسی به سوریه کاری ندارد.
حالا در اخبار روزانه صدها رسانه دیداری و شنیداری و روزنامههای ترکیه٬ نه از 3 و نیم میلیون آواره سوری مقیم ترکیه سخنی به میان میآید٬ نه از تداوم یا پایان حضور نظامیان ترکیه در سوریه و نه از موضوع مهمی به نام تنشهای گاه و بیگاه بین شبه نظامیان تحت امر پ.ک.ک و نیروهای ترکیه در شرق فرات.
در سخنان اردوغان نیز اگر چه گهگاه اشاره گذرایی به موضوع ادلب صورت میگیرد اما او هم ترجیح میدهد برود سراغ پرونده شرق مدیترانه و لیبی و مداخلات امارات و مصر. بنابر این میتوانیم بگوییم٬ رئیس جمهور ترکیه و رسانههای وابسته به حزب حاکم٬ نسبت به مقاطع زمانی گذشته٬ کمتر در مورد سوریه و آینده این کشور صحبت میکنند و شاید دلیل این شکوت به خاطر آن است که از وضعیت موجود٬ ناراضی نیستند. چرا که در مواضع و سخنان مقامات دولت آنکارا٬ نه تنها در مورد آینده سوریه و پایان بحران٬ بلکه در مورد معضل آوارگان و هزینههای سنگین آنان٬ حرفی به میان نمیآید.
حال باید پرسید: جریان از چه قرار است؟ چرا مقامات و رسانههای ترکیه٬ همچون سابق٬ شبانه روز از سوریه حرف نمیزنند؟ آیا تحولات سوریه اصطلاحاً خوابیده و حرفی برای گفتن نمانده است؟
خوب...اگر چنین بود که قاعدتاً باید موضوع ضرورت بازگشت آوارگان در دستور کار قرار میگرفت. اما واقعاً چنین نیست و دست کم در ادلب٬ هنوز هم خبر و تحول در جریان است و نمی توان گفت که بحران سوریه به موقعیت راکدی رسیده است.
یا دست کم میتوان چنین گفت: بحران سوریه برای هر کشوری که تمام شود٬ برای ترکیه٬ حالا حالاها بحران است. چرا که یک ششم از جمعیت سوریه در ترکیه اقامت دارند و علاوه بر این مساله اجتماعی و مرزی٬ مسائل امنیت و دفاعی مهمی همچون درگیری با پ.ک.ک٬ حمایت از معارضین مسلح سوری و حضور نظامیان ترکیه در غرب و شرق فرات٬ سرجایش است.
در مورد دلایل پایین آوردن فتیله بحث و خبر سوریه در رسانهها و محافل سیاسی ترکیه باید گفت:
1.ادلب٬ برای تیم سیاسی و امنیتی اردوغان به یک نقطه مبهم تبدیل شده است. دو شریک ترکیه در آستانه یعنی ایران و روسیه٬ تاکنون چندین بار از ترکیه خواستهاند تا به تعهدات خود در مورد ادلب عمل کرده و پرونده هیات تحریرالشام را ببندد. اما هنوز هم در این مورد اتفاق تعیینکننده و نهایی نیفتاده و به جای آن٬ پس از هر بار بمباران ادلب٬ دولت اردوغان و رسانههای وابسته به آکپارتی٬ شروع به گلایه میکنند و از روسیه میخواهند ارتش تحت امر بشار اسد را مهار کند.
2.دولت سوریه تا حد زیادی بلای ترور را پشت سر گذاشته و موقعیت کنونی کشور سوریه و دولت بشار اسد با یکی دو سال پیش قابل مقایسه نیست. اما با این حال٬ دمشق هنوز هم در شرایطی نیست که بر سر ضرورت خروج نظامیان ترکیه از غرب و شرق فرات٬ پافشاری کند. چرا که این موضوع هم با روابط آنکارا - مسکو مرتبط است و هم این که بشار اسد و حزب بعث٬ حالا حالاها ناچارند به اولویتهای حیاتی مهمتری بپردازند.
بنابراین٬ به نفع ترکیه است که چندان در مورد سوریه و تحولات میدانی صحبتی به میان نیاورد و توجه دیگران را به سوی خود جلب نکند. چرا که دمشق همچنان دولت ترکیه را اشغالگر و دشمن میداند و از حضور نظامیان ترکیه در مناطق مختلف سوریه٬ خشنود نیست.
3.بخش قابل توجهی از اعضای کمیته تدوین قانون اساسی سوریه٬ وابسته به ترکیه هستند و در صورت تشدید اختلافات بین دمشق و آنکارا٬ تیم اردوغان میتواند با هدایت اعضای این کمیته٬ فعالیتها را تحت الشعاع قرار دهد.
4.ادغام بیش از دویست گروه معارض سوری ضد بشار اسد و سازماندهی آنان زیر چتر مشترکی که ترکیه آن را «ارتش ملی سوریه» نامیده٬ از اهمیت حیاتی برخوردار است و حتی اگر ارتش ترکیه به شکل کامل از غرب و شرق فرات خارج شود٬ موضوع معارضین مسلح٬ معما و دردسر قابل توجهی خواهد بود.
5.حملات گسترده و سریع ارتش ترکیه و پادرمیانی روسها و آمریکاییها٬ موجب آن شده که شبه نظامیان وابسته به پ.ک.ک در شرق فرات٬ تا حد قابل توجهی در برابر ترکیه خنثی و بیتحرک بمانند و مشکلات جدیدی برای سوریه به وجود نیاورند.
6.دولت اردوغان در شرایط فعلی٬ بخش قابل توجهی از تمرکز سیاسی٬ امنیتی و دیپلماسی خود را معطوف پرونده لیبی کرده است. در این شرایط٬ پیشکشیدن بحث سوریه٬ به مثابه یادآوری برخی شکستها و نتیجه نگرفتنهای ترکیه در میدان سوریه است و ممکن است این تصور را نزد افکار عمومی تقویت کند که به ثمر رسیدن سرمایهگذاریها و تلاشهای آکپارتی٬ در لیبی نیز همچون سوریه٬ مبهم و مستلزم گذر زمانی طولانی خواهد بود.
7.دولت اردوغان برخلاف سالیان گذشته٬ به شکل مداوم٬ از ضرورت کنار نهاده شدن بشار اسد از قدرت و تغییر رژیم در دمشق حرف نمیزند. چرا که اولاً در این زمینه به نتیجه نرسیده و دوم این که او در طیفهای مختلف معارضین سوری٬ افراد و امیدهایی دارد و آرزومند آن است که بر اساس هر سناریویی که برای تحولات سوریه پیشبینی میشود٬ بخشی از منافع ترکیه نیز حفظ شود.
در پایان باید گفت٬ در شرایط فعلی در هر دو پرونده پیچیده سوریه و لیبی٬ ترکیه از طراحی و ارائه یک استراتژی سیاسی مدون و شفاف ناتوان بوده و صرفاً بر اساس بهکارگیری نیروی نظامی و تهدید به اعزام نیرو و قرار دادن دیگران در مقابل عمل انجام شده٬ به سوی اهداف و مقاصد خود٬ حرکت کرده است.
یادداشت: محمد علی دستمالی
انتهای پیام/