گزارش تاریخ| ترور و تباهی؛ فرجام افراطیون سطحی‌نگرِ "فرقان"

اعضای گروه فرقان، اسلام‌خواهان جوانی بودند که در برداشت از دین دچار سطحی‌نگری و برداشت‌های غلط و التقاطی شدند که در ترکیب با افراط و خشونت، بازیچه دست دیگران قرار گرفته و بسیاری از شخصیت‌های انقلابی را ترور و خود را تباه کردند.

گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم- محمدعلی بصیری و حمید نیکنام عاملان ترور و شهادت علامه مطهری و تیمسار قرنی ششم بهمن ماه سال 58 اعدام شدند. این دو نفر از اعضای گروه فرقان بودند که تحت هدایت و رهبری اکبر گودرزی اقدام به طراحی و انجام عملیات‌های تروریستی کردند. آنان به این دلیل علامه مطهری و تیمسار قرنی را ترور کردند، که آنان را نمادی از مثلث زر، زور و تزویر می‌دانستند!

ترورهای گروه فرقان به این دو چهره و شخصیت محدود نماند و آنان براساس برداشت‌های سطحی و اشتباهی که از اسلام داشتند، افراد دیگری همچون شهید مفتح، آیت‌الله خامنه‌ای و آیت الله هاشمی رفسنجانی را هم ترور کردند.

اعضای گروه فرقان پس از دستگیری توسط نیروهای امنیتی و اطلاعاتی، در جلسات بازجویی و گفتگو با ماموران امنیتی و روحانیون متوجه اشتباه بزرگ خود شدند. آنان هدف خود را اجرا کردن اسلام و عدالت اسلامی اعلام داشتند؛ البته اعتراف کردند که دچار برداشت‌های افراطی و ناسازگار از آیات قرآن کریم شدند که بر اساس آن تفاسیر دست به اسلحه بردند و اقدامات خشن انجام دادند که نتیجه‌اش چیزی جز تباهی نبود.

اعضای گروه فرقان وقتی که متوجه اشتباه بزرگ خود شدند، از اکبر گودرزی برائت جستند و برخی در مواجهه با او بر صورتش تُف انداختند و با او درگیر شدند. برخی هم در نامه به خانواده‌هایشان اعلام کردند که دچار اشتباه عمیقی شدند و به دلیل آموزه‌های غلطی که از سوی گودرزی دریافت کردند، دچار تباهی شدند. البته برخی از اعضای گروه که دست به اسلحه نبرده بودند و تنها در ایدئولوژی پیرو گودرزی بودند، با آگاهی از اشتباه خود و اعلام برائت و نفرت از گودرزی، آزاد شدند که تعدادی از  آنان در راستای بازگشت از گذشته خود و توبه، راهی جبهه‌های جنگ شدند و در جبهه‌ها به شهادت رسیدند.

** گودرزی؛ زاهدِ افراطی

گروه فرقان با محوریت فردی به نام اکبر گودرزی به وجود آمده بود. او روستازاده فقیری بود که برای تحصیل علوم دینی وارد حوزه‌های علمیه شد، اما به دلیل رفتارها و چهره خشن و برداشت‌های بسیار غلط و سطحی که از آیات و روایات داشت، طرد و منزوی شد. البته او بیش از آنکه در کلاس‌های درس حوزه‌ها شرکت کند و آموزه‌های اسلامی را از اساتید حوزه بیاموزد و مدارج علمی مرسوم را طی کند، در اتاق خود می‌نشست و اقدام به برداشت‌های سلیقه‌ای و افراطی با نگاه التقاطی از آیات و روایات می‌کرد.

به هر حال فقر و طرد موجب شد که در درون او عقده‌هایی به وجود بیاید که برای عقده‌گشایی دست به افراط در نظر و عمل بزند. گودرزی پیش از انقلاب، در برخی مساجد تهران اقدام به برگزاری جلسات تفسیر قرآن کرد و آن برداشت‌هایی را که در خلوت‌های خود به دست آورده بود را به مخاطبان خود منتقل کرد و از میان آن مخاطبان که نوجوان و جوانان علاقه‌مند به دین بودند، افرادی را جذب خود کرد و بتدریج اقدام به راه‌اندازی تشکیلاتی با نام فرقان کرد.

گودرزی در سن جوانی، 20 جلد تفسیر قرآن کریم نگاشت و علاوه بر آن‌، برای صحیفه سجادیه نیز شرحی دو جلدی نوشت.کتابی نیز در شرح دعای عرفه و جزوه‌ای دیگر در شرح‌ خطبه امر به معروف امام حسین (ع‌) داشت. همین طور کتاب پرحجمی تحت عنوان توحید و ابعاد گوناگون ‌آن ‌نوشت.

تفسیرهای گودرزی به قدری غیرعادی و ناسازگار با روح آیات قرآن بود که همه از آن تفاسیر تعجب می‌کردند و به نوعی به آن می‌خندیدند؛ اما گودرزی در برابر تذکرات و دلسوزی‌ها نه تنها اقدام به رفع خطاها و اشتباهات خود نمی‌کرد، بلکه با تعصب و دگم‌اندیشی بر جهالت خود لجاجت می‌ورزید.

 

 

تفسیرهای گودرزی به قدری غیرعادی و ناسازگار با روح آیات قرآن بود که همه از آن تفاسیر تعجب می‌کردند و به نوعی به آن می‌خندیدند؛ اما او در برابر تذکرات و دلسوزی‌ها نه تنها اقدام به رفع خطاها و اشتباهات خود نمی‌کرد، بلکه با تعصب و دگم‌اندیشی بر جهالت خود لجاجت می‌ورزید.

حبیب‌الله پیمان و محمدمهدی جعفری پیش از انقلاب با او دیدار کردند. جعفری که یک جلد از کتاب تفاسیر گودرزی را مطالعه کرده بود، گفته است: «این تفاسیر، انقلابی و امروزی است و مضمون آن با روح قرآن مطابق نیست‌. برای نمونه در داستان یوسف‌، گرگ به معنای ضد انقلاب گرفته شده که حضرت ‌یعقوب‌، یوسف را برای به دام انداختن ضد انقلاب به سوی آن‌ها فرستاده است‌. یا برای مثال محراب را به‌ معنای سنگر گرفته و «امام‌» را رهبر انقلابی می‌گرفتند.»

پیمان هم دو سه باری با گودرزی به گفت‌وگو نشست و در نهایت دریافت تفاسیر قرآنی او چنان با تعابیری چون امپریالیسم و ضدانقلاب و... درهم آمیخته که تصویری از جمودهای فکری در تبیین مسایل و کلیشه‌های ذهنی متصلب که سنت‌گرایی را محکوم می‌کرد، بود؛ اما خود در تحجر غوطه‌ور بود و احکام جزمی در عرصه نظر و فهم دینی داشت.

همچنین گفته می‌شود که در سال 54 یک روحانی مفسر، گاو بنی‌اسرائیل را کنایه از نظام سرمایه‌داری گرفت و گروه فرقان نیز در تفسیرهای خود نوشتند: «راه چاره چیست‌؟... ذبح کردن آن گاو! آری باید واسطه‌های بازاری‌، سرمایه‌داران‌، صاحبان شرکت‌ها و کارخانه‌ها از بین بروند».

بیشتر بخوانید

 

 

گروه فرقان در تفسیر آیات قرآنی به شدت تحت تاثیر اندیشه‌های مارکسیستی و ماتریالیستی بود و علاوه بر اینکه تفسیر التقاطی و مادی از آیات و روایات داشت، افراطی و تندرو بود.

جهل و افراط گروه فرقان و اکبر گودرزی محدود به مباحث دینی و آیات قرآنی نماند و آنان تصمیم گرفتند وارد مسائل سیاسی نیز شوند. گروه‌ فرقان افزون بر تلاش برای پیگیری کارهای ایدئولوژیک، به تحلیل‌های سیاسی و درک شرایط سیاسی‌ جهان و طرح استراتژی جنگ مسلحانه علیه رژیم پرداخت‌. گروه فرقان زمانی به اسحله دست پیدا کرد که دیگر انقلاب پیروز شده بود و از آنجایی که گودرزی «روحانیت را از بنیان و اساس باطل‌» می‌دانست‌! سر تفنگ خود را به سمت روحانیت برگرداند و تلاش خود را معطوف به مبارزه با آنان کرد.

فرقانی‌ها رفراندوم جمهوری اسلامی را توطئه استحمار و استعمار نامیدند و چند روز بعد با برداشت غلط از آیه «فقاتلوا ائمة الکفر» تصمیم گرفتند ابتدا تیمسار محمدولی قرنی‌ رئیس ستاد مشترک ارتش و سپس علامه مرتضی‌ مطهری را ترور کنند. آنها سپس چندین ترور دیگر در تهران و برخی از شهرهای کشور انجام دادند و بسیاری از چهره‌ها و شخصیت‌ها را به شهادت رساندند.

گودرزی طلبه جوان و فقیری بود که اگرچه درظاهر در پی اجرای قوانین اسلام و عدالت اسلامی بود، اما دچار چند اشتباه بزرگ شد. نخست اینکه برخلاف روش‌های مرسوم و مورد پذیرش عقلا به دنبال کسب معارف دینی بود، در نتیجه برداشت سطحی، غیرعادی و افراطی از آیات و روایات شده بود. دوم اینکه او به شدت تحت تاثیر افکار مارکسیستی و ماتریالیستی بود و همین افکار باعث شده بود که تفاسیر ناسازگار با روح آیات قرآن داشته باشد. 

سوم اینکه گودرزی در برابر تذکرات و خیرخواهی دیگران، لجاجت می‌کرد و نسبت به آموخته‌های خود تعصب داشت. چهارم اینکه در نظر و عمل دچار افراط و تندروی بود و علاوه براینکه معتقد به اجرای اعمال خشن بود، خارج از چارچوب اقدام به اجرای عدالت اسلامی با برداشت غلط از دین می‌کرد.

در نتیجه سطحی‌نگری و عدم درک عمیق و دقیق از اسلام و تندروی و افراط موجب شد که فرقانی‌ها نه تنها خودشان بازیچه دست دشمنان انقلاب اسلامی قرار بگیرند، بلکه یک ملت را هم از نیروهای فکری، سیاسی و نظامی مهمی همچون شهید مطهری و شهید مفتح محروم کنند و نهایتا خودشان را هم به چوبه دار بسپارند.

انتهای پیام/