جای پای فیلمهای ترسناک غربی در "ملکاوان" ایرانی/ چرا تلویزیون به سراغ خانه اسرار رفت؟
سایه وحشت و ترس بر تلویزیون افتاده است؛ ژانری که سالهای سال به سراغش نمیرفتند. سریال ملکاوان خانه اسراری را نشان میدهد که پر از وحشتند و دیدن این قسمتها به مخاطبان زیر ۱۲ سال توصیه نمیشود!
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، اولینباری که آیفیلم برای تلویزیون سریال ساخت به چند سال قبل با نام "یادآوری" برمیگردد؛ در آن سریال هم رگههایی از دلهره، اضطراب و وحشت وجود داشت اما سایه وحشت و ترس در "ملکاوان" پررنگتر است. سریال شبانه این شبکه تلویزیونی را کارگردان "ترور خاموش" ساخته و از 22 دیماه کار خودش را با آنتن آغاز کرد. به هر حال این سریال پایش را نسبت به دیگر سریالهای دیگر تلویزیون فراتر از کلیشه و تکرار و سوژههای شبیه به هم گذاشته و به سراغ ژانر وحشت، ترس و فضاهای دلهرهآور برای مخاطب رفته است. نوع ژانری که در تلویزیونهای دنیا به مرور دیده میشود و رسانهملی بعد از مدتها به سراغ چنین سوژه و شکل و شمایلی در سریالسازی رفته است. البته که به قواعد و چارچوبها هم پایبند است و ردهبندی سنی را هم در پایین تصویر میبینیم (12-).
شاید نام "ملکاوان" برای مخاطبین بیگانه باشد؛ البته بینندهای که تا به امروز کمتر توانسته این سریال را از شبکه آیفیلم ببیند. "ملکاوان" نام ملک و منطقهای در شمال کشور است. داستان سریال فضای رازآلودی دارد؛ اجتماعی است و ماجرای زنی را روایت میکند که همسرش در خارج از کشور خودکشی کرده است. این ماجرا و یافتن علت خودکشی پای نهادهای امنیتی را به میان میکشد و ماجراهایی را در این سریال رقم میزند که هیجانانگیز و گاه ترسناک است.
بازیگرانی که انتخاب شدهاند در کنار هم شکل و شمایل متنوع و متفاوتی را به "ملکاوان" دادهاند؛ از حضور داریوش فرهنگ در نقش مأمور امنیتی تا مادر گوشتتلخ داستان که نقش آن را فریبا متخصص ایفا میکند. البته به تعبیر خود این بازیگر، این روحیه گوشتتلخی به خاطر اتفاقاتی است که در زندگی برای آن شخصیت رخ داده است. مادری را در سریال میبینیم که خیلی خوشاخلاق نیست و روی ویلچر مینشیند.
در کنار سوژه و ژانر متنوع "ملکاوان"، شناسنامهدار بودن شخصیتهای داستان هم نقطه متمایزی است که کمک کرده تا شخصیتپردازیها درست از آب درآیند؛ مسئله بعدی ردپای جاسوسی امنیتی است که این سریال تلویزیونی دیده میشود. معمولاً مخاطبین این نوع رگهها را در سریالها دوست دارند؛ یکی امنیتی و پلیسی و دیگری ترس و وحشت.
بسیاری معتقدند که "ملکاوان" در هر شبکهای دیگر پخش میشد به رغم ویژگیهای ساختاری و داستانی، با واکنشهایی روبرو میشد که میتوانست سریال را دچار حاشیه و آسیب کند؛ اولین اتهام به این سریال ترویج خشونت و ایجاد رعب و وحشت است؛ زیرا سریال خانه اسراری را نشان میدهد که پر از وحشتند. ماجرایی که به خودکشی همسر "مهسا" در خارج از کشور برمیگردد که البته به ظاهر خودکشی است و خانواده او و پلیس در پی علت مرگ مهردادند. در گذشته مهسا و خانواده همسرش، پروژههای مهرداد و اطرافیانش رازی نهفته وجود دارد که همه آنها را با اسرار خانه و ملک "ملکاوان" پیوند میدهد.
مدتها بود سیر معمایی را کمتر در سریالهای تلویزیونی دنبال میکردیم و حالا "ملکاوان" قدم خوبی در فیلمنامهنویسی معمایی برداشته است؛ اما در روایت تصویری و نمایشی صحنههای پرالتهاب، خشنوت و مرگ، نوعی خامدستی و کمتجربگی را شاهدیم. اما شاید کمتر این ضعف به چشم آید؛ چرا که بیننده با شخصیتهای سریال وارد پیچ و خمهای "ملکاوان" میشوند.
ژانر وحشت در ایران بسیار مهجور و در حاشیه قرار دارد. تمام فیلمهای سینمای ایران که بتوان با اغماض در این ژانر، ردهبندیشان کرد شاید به تعداد انگشتان دو دست هم نرسد که نمیرسد. معدود فیلمهایی مثل "شب بیست و نهم"، "طلسم"، "خوابگاه دختران" و "ماهی و گربه" را که درنظر بگیریم و حتی آثاری همچون "رز زرد"، "اثیری"، "آل"، "پارکوی" و "زنگها" را هم با ارفاق و اغماض جزو فیلمهای ساخته شده در ژانر وحشت به حساب بیاوریم، تمام آثار ترسناک سینمای ایران به 10 فیلم هم نمیرسد. در تلویزیون که تا به امروز اوضاع از این هم بدتر بوده است.
گزافه نیست این ادعا که مخاطبان تلویزیون، کمتر سریال یا مجموعه نمایشی را به تماشا نشستهاند که رگههایی از ترس و وحشت را بتوان در آن رصد کرد. این در حالی است که بازار سریالهای ترسناک در دنیا گرم است و پررونق، تا جایی که حتی نسخه تلویزیونی بسیاری از فیلمهای معروف ساخته شده در ژانر وحشت به شکل سریال تولید و از شبکههای تلویزیونی به نمایش درآمده است. نمونهاش، سریالهای "جنگیر" و "جیغ" که با اقتباس از فیلمهایی به همین نام روی آنتن رفته است. "آینه سیاه"، "اتوپیا"، "بازگشتگان" و... از جمله سریالهای پرمخاطبیاند که در ژانر وحشت تولید شده و مخاطبانی جهانی پیدا کردهاند.
اینکه چرا چنان که باید و شاید به ژانر وحشت در تلویزیون و سینمای ایران پرداخته نشده است، نیاز به بحثی کارشناسی دارد که در این مجال نمیگنجد. این شبها اما پخش سریال "ملکاوان" سنتشکنی را ایجاد کرد که راه برای ساخت سریالهای تلویزیون در ژانر وحشت باز شود. چرا که علاوه بر رویکرد اجتماعی- معمایی اولیه این سریال تلویزیونی، در چند قسمت اخیر به رگههایی از ترس نزدیک شده و آدرنالین خون مخاطبانش را بالا میبرد؛ اگر چه آنچنان که از برخی اطلاعات اولیه از این سریال برمیآمد، این اثر کاری در ژانر وحشت نیست، اما ترس و دلهره در ذات برخی بخشهای داستان معماگونه آن را به همراه دارد. این حجم ایجاد هیجان ناشی از ترس در مخاطب چنان است که دیدن چند قسمت از آن به مخاطبان زیر 12 سال توصیه نشده است. گذر مهسا و فرزندانش به عمارت قدیمی و متروک در ملکاوان میافتد و به همین سبب، سکانسهایی ترسناک و دلهرهآور را خلق کرده است که دستکم برای مخاطبان تلویزیون ایران تازگی دارد.
وجه معمایی قصه سریال هم برای مخاطب این پرسش را پدید آورده که این حالت مرموز و خوفناک عمارت قدیمی، برآمده از قدمت و خالی از سکنه بودن آن برای سالیان طولانی است یا نقشه و توطئهای طراحی شده از سوی دیگر شخصیتهای ذیربط و ذینفع دخیل در قصه؟! پرسشی که به طور قطع با پیش رفتن داستان و تماشای قسمتهای بعدی سریال میتوان به پاسخ آن رسید.
اگر چه شاید سکانسهای توأم با دلهره و ترس "ملکاوان" در قیاس با آثار جهانی چندان مقوله جدید و بدیعی نباشد و بینندهای را که به سریالهای نمایشی خارجی دسترسی دارد، چندان غافلگیر و بهتزده نکند اما از آنجا که حالت پیشرو و متقدم را دارد حائز اهمیت و امتیازدهی است.
پخش "ملکاوان" میتواند راهگشا و فتح بابی باشد برای ساخت آثار نمایشی اینچنینی در تلویزیون؛ بدیهی است، هر چقدر سریالهای بیشتری در این زمینه ساخته شود، آثار به مرور زمان به غنا و پختگی خواهند رسید و به استانداردهای لازم نزدیکتر خواهند شد.
ژانر وحشت از جمله ژانرهای مورد علاقه طیف وسیعی از مخاطبان مجموعههای نمایشی است که شوربختانه در تلویزیون تا به امروز به آن توجه کافی نشده و به تعبیر بهتر، مورد فرصتسوزی قرار گرفته است! سازندگان "ملکاوان" جرأت به خرج دادهاند و پا در عرصهای متفاوت از روال معمول سریالهای تلویزیون نهاده و توانستهاند با استفاده از فضاسازیها و نورپردازیهای مناسب و البته نقش آفرینیهای خوب بازیگران، سکانسهای دلهرهآور و هیجانانگیز را به تصویر بکشند.
اما چرا اعتقاد داریم که نوعی خامدستی و کمتجربگی در تصویرسازی صحنههای خشونت و وحشت دیده میشود؟ زیرا برای استفاده درست از مؤلفههای ژانر وحشت لازم است که اساساً داستان و فیلمنامه به شیوه درامهای فیلمهای وحشتِ نوشته شده، باشد.در واقع تمامی ویژگیهای ژانر در اجرا و تصویرسازی فیلمنامه لحاظ بشود؛ اما در "ملکاوان" تنها در برخی از صحنهها و کابوسها از اینگونه نمایشی بهره برده که بیشتر استفاده آن هم از برخی مؤلفههای گونه وحشت نه در طول درام که در ایجاد برخی صحنههای دلهرهآور است.
اگرچه حتی میتوانست این صحنهها دلهرهآور هم نباشند و به شکل عادیتر به تصویر درآیند؛ اما بعضاً با خامدستی و کمتجربگی، "ملکاوان" را در راه بهرهوری از گونه وحشت دچار اغراق میکرد. به گونهای که جای پای فیلمهای مشهور غربی ساخته شده در ژانر وحشت هم در سریال کاملاً هویدا است. افزون بر اینها ممزوجکردن برخی داستانهای فرعی "ملکاوان" با داستان اصلی آن گرچه میتوانست بیشتر در خدمت بازگویی ماجرای اصلی سریال باشد اما سبب شده تا مخاطب در مسیرهای فرعی سرگردان شود و نتواند به درستی پیوند داستانکها و داستان اصلی سریال را تشخیص دهد.
"ملکاوان" در حالی که از فیلمبرداری و تصویرسازیهای خوبی برخوردار است اما در این زمینه هم جای پای کپیبرداری از آثار خارجی ژانر وحشت دیده میشود. در واقع داستانی که "ملکاوان" آن را در بستر اجتماعی، خانوادگی و وحشت روایت میکند داستان چندان پیچیدهای نیست اما به شکل پیچیده و معمایی روایت میشود. به گونهای که تماشاگر میتواند دستهای پنهان و آشکار عواملی که در پی تصرف "ملکاوان" و همچنین پژوهشهای مهردادند را به راحتی تشخیص دهد. در هر حال این سریال تلویزیونی امتیازهای ویژه خود را دارد که چنانچه با نوآوریها و خلاقیتهای هنرمندان وطنی، غنیتر شود و تقلید و هالیوودیسازی جای خود را به ساختن فضاها و تصاویر ایرانی بدهد میتواند مورد تأمل و توجه بیشتر قرار گیرد.
انتهای پیام/