حرکت دور از انتظار قدیریان در "کتاب‌باز"/ می‌خواستم تلنگری به مخاطبان بزنم + فیلم

مهمان برنامه جدید «کتاب باز» به معرفی کتابی پرداخت که باعث تعجّب مجری، عوامل برنامه و مخاطبان شد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، عبدالحمید قدیریان نقاش مذهبی و مدیر هنری فیلم سینمایی «آفتاب نیمه‌شب» مهمان برنامه نودوهفتم «کتاب‌باز» بود. اجرای این برنامه را که از سری چهارم مجموعه «کتاب‌باز» است، سروش صحت برعهده داشت. در این برنامه اتفاقی جالب رخ داد و مهمان این برنامه به معرفی کتابی پرداخت که به فرموده رسول خدا (ص) مهجور واقع شده است؛ اتفاقی که نه تنها موجب تعجّب مجری و عوامل برنامه شد بلکه مخاطبان و بینندگان را نیز به شگفتی واداشت؛ اتفاقی که می‌تواند تلنگری برای همه ما باشد.

قدیریان در گفت‌وگو با خبرنگار فرهنگی تسنیم درباره این اتفاق گفت:

چند هفته پیش، طی تماسی دعوت شدم تا در برنامه «کتاب باز» شرکت کنم اما به دلیل مشغولیتِ ناشی از حضور در فیلم «آفتاب نیمه‌شب»، از آنها مهلت خواستم تا بعد از فیلمبرداری خدمتشان برسم. این مهلت فرصت خوبی بود تا مروری بر «برنامه کتاب‌باز» داشته باشم. برنامه‌ای که تا آن زمان توفیق دیدنش را نداشتم.

با مرور برنامه از وزین و صمیمی بودن آن لذت بردم؛ مخصوصاً با اجرای خوب آقای سروش صحت که با برخورد شاد و صمیمی، فضا را دوست‌داشتنی می‌­کند.

با خود گفتم چه برنامه خوبی است و فرصتی است تا دغدغه و نگرانی­‌های ذهنی خود را مطرح کنم. دغدغه نسبت به مصائب و بلاهایی که به اسم کتاب و در ظرف کتاب بر بشریت وارد شده و جنایاتی که توسط دشمنان انسان با سوء استفاده از حرمت این واژه‌ پر معنا، نسبت به انسان صورت گرفته است.

به مرور مطالب زیادی را یادداشت کردم. خیلی دوست داشتم تا موضوع نهضت ترجمه را مطرح کنم و در کنار تبعات و نکات به ظاهر مثبت آن، به بلای عظیمی اشاره کنم که توسط آن بر سر جامعه مسلمین آمد؛ همان کاری را که امروز با گسترش تکنولوژی که به ظاهر بسیار خوب است می‌کنند و عواطف و روح بشر را به سوی مرگ می‌کشانند.

جوانان باید بدانند که خود را در دام کثرت مطالب نیندازند و حجب فکری را در درباره خود ایجاد نکنند. هرگاه «حق» فرصتی برای ارائه تفکر خود پیدا کرد، دشمن به این ترفند دست انداخت و فضا را مملو از موضوعات کرد و فرصت اندیشیدن را از علما و متفکرین گرفت.

فیلم:

زمانی که خدا بر طبق برنامه‌ خود، بنی‌امیه را کنار زد و به دلیل رفتار بد مسلمانان، به جای ایشان‌ به بنی‌عباس میدان داد، باز هم فرصت ترحّمی بر مسلمین را ایجاد کرد و فضا را به گونه‌ای قرار داد که امام صادق علیه‌السلام فرصتی برای بیان معارف الهی پیدا کنند و به این وسیله مسلمانانی را که در دهه­‌های گذشته از معارف الهی محروم بودند تربیت کنند تا آنان با قوانین هستی و رموز قرآن آشنا شوند و مزه اسلام زنده و پویا را بچشند و مسیر آینده را روشن ببینند و پیش بروند.

منصور دوانیقی خلیفه عباسی که تاب تحمل بالا رفتن معرفت را نداشت و نگران حکومت خود بود، دستور داد تا حرکت آرامی که در گذشته وجود داشت و در طی آن کتب دانشمندان و نویسندگان بلاد دیگر، ترجمه و در جامعه منتشر می‌شد، قوت بگیرد. شرایطی را مهیا کردند تا مسلمانان با تنوع بسیار مطلب مواجه شوند و کمتر به کلام آسمانیِ اهل آسمان یعنی اهل بیت علیهم‌السلام بپردازند.

در آن دوران کتب بدون هیچ ملاحظه‌­ای ترجمه و ارائه می‌­شد که به آن حرکت «نهضت ترجمه» می­‌گویند. این امر باعث شد تا متفکرانی که تازه پای درس مولا نشسته بودند و شروع به یادگیری نکات اولیه در فهم اسلام ناب کرده بودند، در رینگ تفکرات وارداتی اسیر شوند و خود را مکلف به پاسخگویی به شبهات بدانند و از آموزش غافل شوند.

با فتنه‌ای که منصور برپا کرد، مسلمانان دوباره از منابع اصیل خود غافل شدند و سرشان گرمِ مطالعه و بحث و جدل با مطالب سایر تفکرات می‌شود و مسلمین، باز هم روال سابق خود را پیش می‌گیرند و به دنبال آن، باز هم قرآن و اهل‌بیت علیهم‌السلام در مهجوریت باقی می‌مانند و این سیر تا آنجا ادامه پیدا می‌کند که به غیبت آخرین حجت خدا منجر می‌شود.

بسیاری از هم‌سن­‌های من به یاد دارند که با پیروزی انقلاب و ایجاد تحول در اندیشه جامعه، نیاز مُبرمی به تبیین تفکر نوین احساس می‌شد. زمان نیاز بود تا جامعه در کنار شور خود، به شعور لازم نیز دست پیدا کند و با برنامه‌های الهی آشنا شود تا در مسیر پیشِ روی خود، با فتنه‌­هایی که از طرف دشمن پدید می‌آید، به صورت آگاهانه مواجه شود و با بهترین رفتار از آن عبور کند و بهترین راه برای دست‌یابی به این معرفت، پرداختن به کتاب خدا بود.

متأسفانه در آن دوران، سیل هجمه­‌های فکری باریدن گرفت و متفکران و علما یکبار دیگر از داشته‌­های خود یعنی قرآن و اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام غافل شدند و به جای آنکه از فرصت جدیدی که خداوند بعد از 1400 سال در اختیار ایشان قرار داد و فضا را مساعد کرد تا در بهترین شرایط، ایشان به اسلام ناب بپردازند، غافل شدند و به مجادله و بحث با دشمنان پرداختند و عملاً دشمن آنان را به رینگ خود کشاند.

با این پیش­فرض، به ذهنم رسید که وظیفه‌ام این است به اندازه‌ خود تلاش کنم تا شاید با معرفی کتاب خداوند در این برنامه، گام کوچکی برداشته باشم تا یکی از آن دو گوهر گرانبها که میراث رسول‌الله برای امت خویش است، از مهجوریت خارج شود؛ کتابی که می­‌توانستیم در 40 سال گذشته از آن استفاده و مسیر پیش رو را روشن کنیم؛ کتابی که همه گذشته و همه آینده، به صورت معجزه‌گونه در ظاهر آن بیان شده و در انتظار بیرون آمدن از مهجوریت، چشم انتظار متقین است تا با هدایت خود، کلیدهای حرکت در مسیر آخرالزمان را در طبق اخلاص گذاشته و به ایشان ارائه کند.

همیشه ماجراها آنطور که می‌پنداریم و منتظریم، پیش نمی‌­رود. بعد از گذشت چند هفته و تماس‌­های مکرر، زمان حضور در برنامه و مواجه شدن با مجری صمیمی و شاد برنامه رسید اما متأسفانه زمان ضبط برنامه، زمانی بود که جامعه درگیر چند عزاداری بود. شهادت شهید قاسم سلیمانی، شهادت تشییع‌کنندگان و سقوط هواپیمای اوکراینی، فضا را سنگین کرده بود، ‌طوری که در مواجهه با آقای مجری، تمام چیده‌­هایم را از یاد بردم.

کتاب را در کاغذی پیچاندم و آن را به عنوان یکی از آثار رفیق حکیم خود معرفی کردم و توضیحاتی درباره آن دادم. به اصرار آقای صحت که مشتاق دیدن کتاب بود، آن را بیرون آوردم و در مقابل دوربین گرفتم. قصدم این بود که با این نوع ارائه دراماتیک، بتوانم تلنگری به مخاطبان بزنم و آنها را دعوت به انس و همنشینی با قرآن و فهم آن کنم.

غم مقدّسی که در چهره مجری محترم به وضوح دیده می­‌شد، مرا بر آن داشت تا در انتهای برنامه سردیس حکیم ابوالقاسم فردوسی را از میان تمام سردیس­­‌های موجود انتخاب کنم و تلویحاً به ایشان بگویم ما در زمانی هستیم که باید فضای حماسی در پیرامون خود ایجاد کنیم و منظر خود را ارتقا بدهیم تا مصائب و مشکلات، ما را دچار فتنه نکنند و ثابت‌قدم پیش برویم تا هر یک به نوبه خود، امام‌مان را در برپایی پرچم الهی نصرت کنیم.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط