"زنان" بازندگان اصلی بازی جریان سرمایهداری به اسم دفاع از تساوی حقوق زن و مرد
در جوامع غربی بهدلیل وجود قانون تقسیم اموال بعد از طلاق، مردان از ازدواج رسمی فرار و زندگی غیررسمی را انتخاب میکنند؛ در حالی که تعهدی برای نفقه نداشته و بعد از رهاکردن شریک زندگی (غیررسمی) نگهداری از بچه هم بهعهده زن است و مردان غربی...
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری تسنیم؛ یکی از بحثهای کلیشهای در فضای اجتماعی جوامع امروزی مسئله حقوق زنان است. از قرن نوزدهم میلادی، مسئله حقوق زنان در جوامع غربی بهتدریج تعریف شد و از جنگ جهانی اول که بهدلیل رفتن مردان به جنگ و کاهش نیروی کار صنعتی، دولتها ناگزیر از باز کردن پای زنان به کارخانهها شدند، تعریف امروزی کار زنان در خارج از خانه بیشتر موضوعیت یافت.
کلیدواژه اصلی در بحثهای امروزی "حقوق برابر زن و مرد" در قوانین مدنی است، بهطوری که برابری مطلق در حقوق زن و مرد به خواسته اصلی جریانهای فمینیست یا غیرفمینیست طرفدار حقوق زنان تبدیل شده است؛ اگرچه در مسئله دستمزدها در هیچ یک از کشورهای صنعتی، چه در بخش دولتی و چه در بخش غیردولتی، برابری حقوق زنان و مردان وجود ندارد و با کمال ناباوری فقط در بخش دولتی ایران دستمزد زنان و مردان بهطور مطلق برابر است اما تمرکز تبلیغات بیش از هر چیز به مسائلی مانند آزادی زنان، حق طلاق، حضانت از بچه بعد از طلاق و مانند اینها استوار است و کمتر به مسئله حقوق دستمزدی زن و مرد پرداخته شده است.
ضدیت با سنتها یکی از مبانی جریانهای طرفدار حقوق زنان است، مسئلهای که نادیده گرفته میشود این است که جهان ما در یک سیکل تکاملی قرار دارد و تاریخ اجتماعات جهانی در این دوره زمانی تکرار میشود و بهدلیل وجود مسائل بنیادی مانند تفاوتهای فیزیکی، روحی و روانی و فیزیولوژیکی، نمیتوان زنان و مردان را با یکدیگر برابر دانست؛ زنان و مردان با هم تفاوت دارند و البته این تفاوت بهمعنای برتری یکی بر دیگری نیست بلکه توجه به تفاوتهای عینی بین جنس زن و مرد است لذا این تفاوتها در جهت برتریجویی یا نگاه مردسالارانه نیست، بلکه نشان از تفاوت دو جنس و تفاوت در حقوق و تکالیف آنها دارد.
بهطور مثال با وجود قدرت بیشتر در مردان، آستانه تحمل درد در زنان بسیار بالاتر از مردان است، بهطوری که اگر مردان در معرض درد زایمان قرار بگیرند، احتمال ایست قلبی وجود دارد! اما زنان بهخوبی میتوانند چنین دردی را بارها تحمل کنند؛ در وجود زن، عواطف مادرانه بهمراتب بیشتر از مرد وجود دارد زیرا فقط یک عاشق واقعی میتواند برای رسیدن به عشق مادری شرایط سخت دوران بارداری را تحمل کند و پس از آن با صبر و مهربانی فرزند خود را پرورش دهد؛ بر این اساس، زنان قابلیتهای منحصربهفردی دارند که مردان فاقد آن هستند.
متأسفانه جریانات سلطهگر جهانی تا به امروز برای تحقق اهداف خود با گسترش برخی گرایشات و افکار مانند "فمینیسم" و با پا گذاشتن بر تفاوتها، زنان را به اسم حقوق برابر با مردان، به ابزار مصرفگرایی و جادهصافکن خود تبدیل کردهاند.
بررسی بازارهای مصرف، حکایت از شدت افزایش مصرف میان زنان دارد و هزینه مد و مسائل جانبی آن میان زنان بهمراتب بیشتر از مردان است؛ بهطوری که فقط هزینه مدگرایی و نه مصرف، در سال 2018 بیش از 1300 میلیارد دلار بوده است که با ابزار تبلیغات بهخورد جوامع داده شده است!
با کمال تأسف این تبلیغات در ایران نیز راه پیدا کرده و اثر خود را بر مصرف و سبک زندگی مردم گذاشته و باعث برهم خوردن تعادلهای اجتماعی شده است که خود را در مسائلی مانند مصرف لوازم آرایشی، افزایش طلاق، ازدواج سفید، گسترش مواد مخدر و فحشا و... نشان داده است.
یکی از دلایل اثرات مخرب مضاعف این امر در کشورمان، مسئله پیگیری آزادیهایی از جنس آزادی زنان در غرب با میل برای حفظ مزایای سنتی خود است! در فرهنگ غربی هزینه زندگی بهصورت مساوی بین زن و مرد تقسیم شده است، در حالی که در ایران و در بیشتر خانوارهای ایرانی، هزینههای زندگی توسط مردان تأمین میشود.
ممکن است برخی فکر کنند که این تغییر و تحولات بهسود زنان است اما نتیجه آن این است که زنان از تخت عاج جامعه سنتی پایین میآیند و به موجوداتی تبدیل میشوند که برای بقا مانند مردان در بازار بیرحم کار مبارزه کنند و نتیجه آنکه سپر حفاظتی خانواده و سنتها را از دست خواهند داد.
بهعنوان مثال در جوامع غربی بهدلیل وجود قانون تقسیم اموال بعد از طلاق، مردان از ازدواج رسمی فرار و زندگی غیررسمی را انتخاب میکنند؛ در حالی که تعهدی برای نفقه ندارند و بعد از رها کردن شریک زندگی (غیررسمی) نگهداری از بچه هم بهعهده زن است و مردان غربی، رها از هر مسئولیتی برنده بازیای هستند که قرار بود زنان در آن پیروز باشند!
این بازی دوسرباخت را جریان سرمایهداری جهانی به اسم دفاع از حقوق زنان ایجاد کرده است که نتیجه آن پر شدن کیسه سرمایهداری جهانی است که هم نیروی کار ارزان زنان را میخواهد و هم آنها را بهعنوان موتورهای مصرفگرایی و مد نیاز دارد؛ این دسیسه ناجوانمردانه با لشگر سلبریتیهای ابزاری و رسانههای قدرتمند و وابسته جهانی دنبال میشود.
"علیرضا گودرزی"
انتهای پیام/+